لینک‌پد، اشتراک لینک‌های غیرسیاسی

سایت‌های اشتراک لینک و مثبت و منفی دادن به مطالب و پیوندهایی که در این سایت‌ها به اشتراک گذاشته می‌شن، دیگه پدیده‌ای نو به حساب نمیان. بعد از بالاترین به مرور وب‌سایت‌های مشابه هم پیدا شدند. از بالاترین و دنباله تا آزادگی و افسران می‌شه گفت که بیشتر این سایت‌ها همه نوع مطلبی رو زیر پوشش داشتند.

اما حالا سایت لینک‌پد قصد داره فارغ از مسائل سیاسی به موضوعات دیگه بپردازه. بنیانگزاران این سایت خودشون می‌گن سایت‌هایی که ذکرشون رفت، راه سختی را برای فرهنگ سازی در استفاده از این ابزار طی کردند اما در نهایت تبدیل شدند به ابزاری سیاسی و گاهی هم جریان‌های داخلی که موجب مسدود شدنشون شد.

از قرار معلوم لینک‌پد می‌خواد بیشتر در حوزه‌های دیگه کار کنه و محتویات غیرسیاسی رو با دسته‌بندی‌های ریزتر به رأی بذاره.

سایت از نظر بصری و گرافیک خوب طراحی شده و فقط مبتنی بر آرای مثبته. بنابراین مثل بالاترین نیست که بشه رأی منفی هم منظور کرد. بررسی پیوندهای صفحه «محبوب‌ترین» نشون می‌ده که پیوندها با آرای کم داغ می‌شن و به این صفحه میان. معناش اینه که سایت هنوز کاربر فعال زیادی نداره یا این که با داغ شدن زود به زود لینک‌ها، این صفحه زود به‌روز می‌شه که تصور می‌کنم حدس اول درست‌تر باشه.

لینک‌پد یک رده‌بندی هم برای کاربرانش داره و اونها رو بر اساس فعالیتشون دسته‌بندی می‌کنه و بهشون درجه پرفسور، استاد و… می‌ده. تجربه نشون داده مدال‌های و عناوین مجازی می‌تونن مشوق خوبی برای افزایش فعالیت سایت باشند.

داستان‌های ایرانی

«داستان‌های ایرانی» وبسایتی سه‌زبانه است برای جمع‎آوری شهادت ویدئویی ایرانیانی که اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ را تجربه کردند.

«آن‌ها چشمانشان را به ما دادند، بر ماست که کلام را به ایشان بازگردانیم»: این شعار اصلی وبسایت «داستان‌های ایرانی» است که فعالیت خود را به صورت رسمی روز چهارشنبه ۱۸خردادماه همزمان با مراسمی در شهرداری پاریس آغاز کرد.

«داستان‌های ایرانی» پلتفورمی سه‌زبانه (فارسی، فرانسه، انگلیسی) است برای جمع‎آوری شهادت ویدئویی ایرانیانی که اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ را تجربه کردند. «داستان‌های ایرانی» به همه کاربران اینترنتی این امکان را می‌دهد که با رعایت نکات ایمنی و تنها با فیلم‌برداری از دهانشان به شرح تجربیات خود از اعتراضات بپردازند.

توضیحات بیشتر رو می‌تونید در سایت مردمک بخونید.

به بهانه آگهی فارسی سخنرانی زنده اوباما در یوتیوب

یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که بعد از رئیس‌جمهوری شدن باراک اوباما صورت گرفته، تحول و جهش دولت الکترونیک در ایالات متحده آمریکاست. درباره این مسأله مقالات و مطالب زیادی هم نوشته شده. اما امروز کانال رسمی کاخ سفید در سایت یوتیوب، ویدئویی رو منتشر کرد درباره مسلمانان آمریکایی. البته نه به اون مفهومی که در ایران از اسلام آمریکایی رایجه. منظور مسلمان‌هایی که ملیت آمریکایی دارن.
نکته جالب برای من در این کانال این بود که این ویدئوها با زیرنویس‌های مختلفی منتشر شدن که یکی از اونها فارسیه. به عبارت دیگه شما می‌تونین این ویدئو رو با زیرنویس فارسی هم ببینین.
YouTube - The Whitehouse's Channel
نکته جالب دیگه اینه که امروز با ورود به سایت یوتیوب با یک آگهی متنی در بالای صفحه مواجه می‌شدین که درباره سخنرانی پرزیدنت اوباما در قاهره بود. این سخنرانی به طور زنده در کانال کاخ سفید در یوتیوب پخش شد و البته نکته جالب اینه که این آگهی متنی در ایران به فارسی دیده می‌شد.
همه اینها نشون‌دهنده اینه که در سیاست اوباما و تیمش، علاوه بر برنامه‌ریزی برای گفت‌وگوی مستقیم با دولتمردان ایران، توجه ویژه‌ای هست برای گفت‌وگوی مستقیم و بی‌واسطه با مردم و به خصوص کاربران رسانه‌های آزادتری مثل اینترنت.
حذف واسطه‌ها و رسانه‌هایی مثل رادیو و تلویزیون و مطبوعات که از لحاظ ماهوی یک‌طرفه هستن و توانایی تعامل رو ندارن و به اصطلاح اینتراکتیو نیستن، یکی از روش‌های جدیدیه که تنها از دست سیاستمداران جوان‌تر و البته به‌روزتر و طرفدار فناوری‌های نو برمیاد. کاری که باراک اوباما داره انجامش می‌ده در ادامه همون کاریه که هشت سال پیش و در انتخابات ریاست‌جمهوری سه دوره پیش ایالات متحده آمریکا آغاز شده و در حال حاضر به اوج خودش رسیده.
انتخابات فعلی ریاست جمهوری ایران، هم تقریباً جوی مشابه ۹ سال پیش آمریکا داره. شاید فاصله ما با فناوری روز دنیا یا بهتر بگم فرهنگ فناوری رو بشه همین هشت-نه سال یا با کمی اغراق یک دهه دونست. این فرهنگ باید زودتر توی ایران جا بیفته و تندتر به پیش بره تا شکاف بین مردم و دولتمردان کمتر بشه. کاری که با وبلاگ‌نویسی آقای ابطحی شروع شده و فعلاً رسیده به توییت کردن آقای کرباسچی.

 

ادامه

یوباما = یوتیوب + دیگ + اوباما

YouBamaوقتی قرار باشد که باراک حسین اوباما و طرفداران اینترنتیش روی اینترنت و روش های مجازی تمرکز کنند، تعجبی ندارد اگر سر و کله سایت‌هایی چون یوباما پیدا شود.
یوباما (YouBama) ترکیبی است از یوتیوب و دیگ برای سناتور اوباما. در این سایت ویدئوهایی در حمایت از اوباما قرار می‌گیرد و کاربران مانند سایت دیگ به آنها رأی می‌دهند. لابد می‌دانید که سایت دیگ دقیقاً مثل بالاترین رأی منفی ندارد و تمرکزش روی رأی مثبت است.
کریستوفر پدرگال و اریک پارک دو دانشجوی دانشگاه استنفورد هستند که در حمایت از اوباما این ایده را پیاده کردند. کاربران می‌توانند ویدئوهای خود را که در آن درباره علت رأی دادن به اوباما توضیح داده‌اند در این سایت بارگذاری (آپلود) کنند. برای همین است که شعار «کمپین تولیدی شهروندان» را برای سایت خود برگزیده‌اند.
ویدئویی که در حال حاضر بیشترین امتیاز را دارد، مربوط است به جانبداری جرج کلونی از اوباما: «او بهترین نامزدی است که تا کنون دیده‌ام».
انتخابات دور قبل ریاست جمهوری آمریکا را که به خاطر می‌آورم، یادم می‌آید که طرفداران جرج بوش یک حلقه وبلاگی را به وسیله بلاگ‌رولینگ راه‌اندازی کرده بودند. کاری که چند ماه بعد به تقلید از آن برای دکتر معین در انتخابات ریاست جمهوری ایران انجام دادم، یعنی حلقه وبلاگ‌های طرفدار دکتر معین. به نظر می‌رسد که آی‌تی کاران آمریکایی چند گام جلوتر از چهار سال قبلشان رفته‌اند. ما که رمقی نداریم که «یوفلان» بسازیم. فلانی را توی ده راه نمی‌دادند، سراغ شورای روستا را هم نمی‌توانست بگیرد چه برسد به ریاست جمهوری!

ادامه

کمی تا قسمتی ابری

اندرزگاه هشتم اوین این روزها تعداد زیادی مهمون داشت. گناهکار و بیگناه و هزار و یک رنگ آدم، چند هفته‌ای رو با هم سر کردن. اونایی که تک و توک دارن آزاد میشن حکایتاشون شنیدنیه. جوونای شونزده هفده ساله، چنان خاطراتی از این روزا میگن که آدم یاد اسرایی ایرانی میفته که از عراق اومدن. باید خیلی دل‌سخت باشی که صحبتاشون رو بشنوی و بغضت نگیره.
دو تاشون رو که گرفتن، با چشمای بسته بردن به یه باغی و طناب دار رو انداختن گردنشون و گفتن که اعتراف کنین به هر چی که ما می‌گیم وگرنه می‌کشیمتون و بعدشم می‌گیم که تو شلوغی‌ها، تیر خوردین.
یکیشون وقتی برای کتک نخوردن خودشو به غش میی‌نه، دکتر میارن بالای سرش و دکتره هم بعد از معاینه میگه که چیزیش نیست. جریمه‌ش میشه ۵ روز زندون انفرادی و البته وقتی از اون سوراخ میاد بیرون که شیشه می‌شکونه و …
یکیشون رو وقتی که داشته می‌رفته خونه عمه‌ش می‌گیرن. یه ماشین لباس شخصی می‌پیچه جلوش و می‌ندازنش تو صندوق عقب. این بنده خدا هم فکر می‌کنه که دزدیدنش و شروع می‌کنه به داد و فریاد که اونا پیاده می‌شن و تا می‌خوره، می‌زننش.
یکیشون وقت کتک خوردن، هر چی می‌گه آقا جان نزنین به این پام که عمل کردمش، نتیجه عکس می‌گیره و از همون جا بیشترین ضربات رو دریافت می‌کنه.
یه خانومی که برادرش رو گرفته بودن، تعریف می‌کرد که اومدن تو خونشون و همه جا و بازرسی کردن. حتی تو کامپیوتر برادرش رو هم وارسی کردن. بعدشم بهش گفتن که می‌دونی اگه برادرت آزاد بشه، هیچ کجا کار نمی‌تونه بگیره و بیکار می‌شه؟ اون هم گفته من که لیسانسم رو گرفتم، مگه تونستم کار پیدا کنم؟ نشستم تو خونه. بذارین اونم بشینه همین جا.
بازار واسطه‌ها هم که گرمه ماشالله. یه سری که روابطی با بزرگان دارن، بین خونواده زندونی‌ها می‌گردن و تیغ مبسوطی می‌زنن ملت رو. خدا حفظشون کنه.
از اون طرف یهو آمریکا تغییر موضع می‌ده و می‌گه که ما نباید تو مسائل داخلی ایران دخالت کنیم. چون ایران هم تو فلسطین یه شیتیل حسابی بهش داده و یهویی همه گروه‌های فلسطینی قرارداد آتش‌بس امضا کردن. از این طرف هم لابد دست ایران رو تو عراق بیشتر باز می‌ذاره.
تموم این شنیده‌ها (البته اگه شایعه نباشه) و مسائلی رو که اخبارش رسماً اعلام می‌شه اگه کنار هم بذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که هوای ایران کمی تا قسمتی ابری همراه با رعد و برق شبانه در ۱۸ تیر خواهد بود. (البته ممکنه که طبق معمول پیش‌بینی‌های هواشناسی کاملاً برعکس اتفاق بیفته!)

شورشی یا مبارز؟

فرض کنیم که یه ملتی داشته باشیم که اسمش باشه آمریکا و فرض کنیم که یه رهبری داشته باشن به نام جرج بوش. بازم فرض کنیم که کلی هم داعیه ریاست دنیا رو داشته باشن. فرض بعدی هم این باشه که همه دنیا بخواد ما رو بعنوان ملت خیلی خوب و بی‌گناه و البته دانشمند بشناسه. خب حالا این آمریکا مگه بیکاره صبح تا شب به فکر این باشه که همیشه نظام ما رو سرنگون کنه؟ یعنی اونا هیچ مشکلی ندارن که حالا گیر دادن به ما؟ من فکر می‌کنم ما به نوعی گرفتار بیماری دائی جان ناپلئونیسم شدیم. با این تفاوت که اون گیر می‌داد به انگلیس ما گیر می‌دیم به آمریکا. گرچه فکر می‌کنم اون پر بیراه هم نمی‌گفت. بی‌تعارف انگلیسی‌ها تو کار کشور ما بیشتر دخالت کردن تا آمریکایی‌ها. اگه این آمریکایی‌ها از ۲۸ مرداد شروع به دخالت در امور مملکتی ما کرده باشن، انگلیسی‌ها که شونصد سال قبل از اونا شروع کرده بودن. وانگهی تا اون‌جا که من یادم هست یه آمریکایی جوونی هم بود که تو تبریز معلم بود و در جریان مبارزات مشروطه کنار مردم تبریز جنگید و آخرش هم کشته شد. اما هر چی فکر کردم محض نمونه یه انگلیسی این جوری پیدا نکردم. بعدش هم سیاست همه کشورها اینه که تو کشورهای دیگه منافع خودشون رو دنبال کنن. مگه ما خودمون این کار رو نمی‌کنیم؟ چطور می‌شه که دخالت ما تو فلسطین یا جاهای دیگه پشتیبانی از ملت غیور تعریف می‌شه اما کار بقیه دخالت؟ مگه سیاست غیر از این نیست که هر کشوری دنبال منافع ملت خودش باشه؟ کار به جایی می‌رسه که بعضی وقتا کشورها در جهت سیاست خودشون از کودتاگرها هم حمایت می‌کنن. مگه ما خودمون پرویز مشرف رو تأیید نکردیم؟ خب همینه دیگه… سیاست ایجاب می‌کنه که مثلاً به فلان جنگنجوی مخالف فلان دولت بگیم شورشی یا به بهمان جنگجوی مخالف بهمان دولت بگیم مبارز.