کلاهت را بردار بیتربیت، نمیبینی به حضور پادشاه رسیدهای؟
چهره گوردولو از هم باز شد. صورتی بزرگ و سرخ داشت که مخلوطی بود از نژاد فرانسوی و عرب، با لک و پیسهایی پراکنده روی پوست زیتونیاش. چشمان آبی ورقلنبیده، با رگهای خونی، بینی خمیده و لبهای کلفت داشت، موهایش بیشتر به بوری می زد ولی موجدار بود، ریشی زبر و پرپشت داشت که میانش پر بود از پوسته خاردار بلوط و خوشههای سیاه جو.
گوردولو شروع کرد به تعظیم کردن و سلام گفتن و یک ریز حرف زدن. همراهان اصیلزاده شاه که تا آن موقع جز فریادهایی شبیه نعره حیوانهای وحشی چیزی از او نشنیده بودند، باورشان نمیشد که او بتواند حرف بزند. گوردولو پشت سر هم دولا راست میشد، نیمی از کلمات را میجوید، در جملههایی که ادا میکرد به تته پته میافتاد، ناگهان از لهجهای به لهجه دیگر میرفت، حتی میشود گفت از زبانی به زبانی دیگر، چه مسیحی و چه عرب. باری در این مخلوط کلمات جویده و گفتههای نامفهوم به طور خلاصه آنچه میخواست بگوید تقریبا این بود:
«با دماغم زمین را خم میکنم، ایستاده جلو پاهای شما به خاک میافتم، و خودم را رعیت بسیار عالی مقام اعلیحضرت بسیار بسیار حقیر میپندارم، به خودتان دستور دهید، تا از خودم اطاعت کنم!»
قاشقی را که به کمرش بود سر دست بلند کرد و گفت:
«و هنگامی که اعلیحضرت میگوید: “من دستور میدهم، من فرمان میدهم، من میخواهم”، و این کار را به کمک تعلیمیاش انجام میدهد، میبینید، من هم تعلیمیام را بلند میکنم و فریاد میزنم: “مو دستور میدُم، مو فرمان میدُم، مو مِخوام، و شما سگ رعیتها تا موقعی که هستید باید از مو اطاعت کنید، وگرنه دستور میدُم به چهارمیختان بکشند، و تو، همین تو پیری، با ریش و قیافه پیرمردانهات نفر اول خواهی بود!»
رولان که شمشیرش را از نیام کشیده بود، گفت: «اجازه میدهید اعلیحضرتا با یک ضربه سرش را از تن جدا کنم؟»
باغبان سالخورده پادرمیانی کرد و گفت: «اعلیحضرتا من از طرف او از شما پوزش میطلبم. این یکی از آن دیوانهبازیهای همیشگیاش است. موقع حرف زدن با پادشاه قاطی کرده است، دیگر نمیداند کی پادشاه است، خودش یا مخاطبش.»…
شوالیه نا موجود – ایتالو کالوینو
قطعهی فوقالعاده ای بود! از کالوینو فقط اگر شبی از شبها… رو خوندم که از چند تا داستانش واقعاً خوشم اومد. اما باید اعتراف کنم که همه نه. فکر کنم بهتره دنبال این هم باشم.
نیما: من یه کتاب دیگه ازش خریدم که هنوز نخوندمش. مورچه آرژانتینی. از قرار معلوم تو هم از پراکندهگوییهای دیوانهئار خوشت میاد.
خوبه