تئاتر بیشیر و شکر (کاری از گروه تئاتر پرچین) را برای سومین بار بود که عصر پنجشنبه میدیدم. اولین بارش در جشنواره تئاتر فجر گذشته بود و دومین بارش تمرینش را. اما آخرین باری که به تماشایش رفتم، وسوسه شدم که چند خطی درباره آن بنویسم.
روایت بیشیر و شکر روایتی امروزی از زندگی مردم امروز است که در مکانی مانند کافیشاپ شکل میگیرد. اینطور که پیداست، داستان بیشیر و شکر قصد ندارد تا همه قشرها را در کنار هم گرد آورد. داستان این نمایشنامه هم از نمادهایی تشکیل شده است که تماشاگر را وادار میکند که به دنبال نشانههای خود به اپیزودهای متعددش سرک بکشاند. جدا از روال عادی داستان که خوب پرداخت شده است، بیشیر و شکر میتوانست کوتاهتر از این باشد. به نظر میرسد که نویسنده به راحتی میتوانسته بخشهایی از اپیزودهای متعدد ٱن را حذف کند بدون آن که به بدنه داستان لطمهای وارد نماید. برای مثال اپیزود آخر بسیار طولانی شده و تاکید در به رخ کشیدن نشانههایی که رامیار درویش (با بازی فرهنگ ملک) نزد دخترانی که اغفال کرده تا این حد ضروری به نظر نمیرسید. اپیزود لاتها هم می توانست کوتاهتر از این باشد، هرچند بازی استادانه افشین هاشمی و بیان طنز خاص و لهجه قوچانیاش، اپیزود مفرحی را برای تماشاگران به ارمغان میآورد اما وجود شعری در این اپیزود که با اجرای مبارک (مهرداد ضیایی) و همراهی ترجیعبندگونه لاتها (من نمیشکنم) به یکباره روند دردناک روایت را به هم میپیچد و اندکی بیننده را از درگیری با حس دریافتیاش جدا میسازد.
جدا از متن نمایشنامه، بازیها نسبت به اجرای جشنواره بسیار روانتر و پختهتر شده است و این تغییر را میتوان در تمامی قسمتهای نمایش مشاهده کرد به جز اپیزود آخر و جمع سه نفره دختران که آهنگی کشدار پیدا کرده و اندوهی مصنوعی و اغراقشده و در نتیجه خستهکننده را نمایش میدهد و چند مورد خاص دیگر که به نظر میرسد برخی از بازیگران به علت چند نقشی بودن نتوانستهاند از نقش قبلی خود دل بکنند. از موارد دیگر می توان به بازی مقبول علاء محسنی و مهرداد ضیایی اشاره کرد که در نقش خود به خوبی جا باز کردهاند. آزاده صمدی، فرهنگ ملک، مهدی پاکدل نسبت به اجرای جشنوارهای این نمایش بسیار بهتر و پختهتر عمل میکنند.
بیشیر و شکل در کل از جمله نمایشنامههایی است که قطعا به دیدنش میارزد و کمتر تماشاگری در طول نمایش، زمان طولانی آن را حس خواهد کرد.
من خیلی از این برنامه خوشم اومد و آرزو دارم خانم آزاده صمدی را ببینم.