امپراتور روی جلد شما لخت است

The Emperors New Clothesاز توضیح خانم تارا نجد احمدی درباره اعتراض‌ها تصویر روی جلد شماره ۲۶ نشریه زنستان متوجه می‌شویم:
با آن که تصویر روی جلد شماره ۲۶، انتقادی آشکار به شرایط و فضای جامعه‌ای‌ست که در آن افراد به موجوداتی صرفاً غریزی و شهوانی تقلیل داده شده‌اند، اما مشخص نیست که چرا افراد این جامعه و موجودات شهوانی از دید خانم نجد احمدی و دوستانشان فقط مردان هستند. این تصویر کاریکاتورگونه‌ای که می‌گویید بهتر نیست مردان را در کنار زنان نشان دهد؟ چرا که به قول خودتان چون این جا مقصود از ازدواج موقت، برقراری رابطه جنسی بین زن و مرد است این نگاه صرفاً جنسی، هم زنان و هم مردان را شامل خواهد شد. این تصویری که قرار است به ما نگاه کند، سخن بگوید، اعتراض کند و گاه بخندد و از ما بخواهد به او فکر و صد البته به دیدنش عادت کنیم، و بدون آن که «دستپاچه» شویم در آن عمیق بشویم چرا فقط به منی که مرد هستم می‌خندد؟ مگر نه این است که این تصویر طرح جلد نشریه گروهی از زنان و مردان فمینیست است که تعدادی از دوستان من هم در آن قلم می‌زنند؟ شایسته نیست دوستان به هم بخندند. اجازه دهید با هم به این مضحکه ازدواج موقت بخندیم. آن هم با علم بر همه خواص و پارامترهای یک کاریکاتور و فارغ از اصطلاحاتی چون کلیشه‌شکنی مفهومی، معادلات قدرت حاکم در رابطه سوژه بیننده و فاعل و ابژه دیده‌شونده و مفعول که مفاهیمی آکادمیک و فاخر است.
این حافظه بصری طفلکی مردانه ناراضی ما و نگاهی که متأسفانه ساده‌انگارانه و بدبینانه است بارها به این عکس نگاه کرده، حتی سرش را چند بار کج و معوج کرده و سعی کرده بارها درباره مفهوم این تصویر قضاوت کند. با توجه به تمام آزادی‌هایی که برای مخاطب در برداشت از تصویر اعطا کرده‌اید و درک او از اثر، باز هم آن را توهین‌آمیز می‌داند. امشب دو بار به یاد داستان «امپراتور و لباس تازه» کریستین آندرسن افتادم. به نظر پسرک امپراتور لخت است هر چند می‌گویند هر کس که لباس را نبیند احمق است. تصویر روی جلد زنستان نگاه جنسیتی منفی به تمام مردهای جامعه دارد هر چند شما می‌توانید بگویید این درک ماست که ساده‌انگارانه و بدبینانه است.

ادامه

تصویر روی جلد شماره ۲۶ نشریه زنستان

هیچ آداب و ترتیبی مجو – هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو
پ.ن: دوستان عزیز ما در نشریه الکترونیک زنستان اشتباه می‌کنند. با این روشی که پیش گرفته‌اند حمایت بخش بزرگی از دوستانشان را از دست خواهند داد. انتخاب یک عکس مناسب، مصداق کامل ژورنالیسم حرفه‌ای و نشان‌دهنده مدیریت صحیح است. عکس بالا که تصویری از یک تئاتر است و با اضافه کردن مقداری علف و گل و گیاه مردان را در هیأت چارپایان علفخوار نشان می‌دهد، نه تنها کمکی به تقبیح ازدواج موقت نخواهد کرد، بلکه باعث خواهد شد تا مردان معتقد به برابری جنسیتی زنان و مردان نیز منتقد تفکری شوند که در پس چنین تصاویری نهفته است.
تصاویری که گویا با آرای جمعی تحریریه این نشریه به عنوان عکس روی جلد انتخاب می‌شود، قرار است واقعیت را به چشم خوانندگانش نمایان کند. این واقعیت، چارپا بودن مردان است؟ به گمان من این تصویر تنها می تواند به تخریب جنبش زنان کمک و در بهترین حالت دل تعدادی از زنان ستم‌دیده را خنک کند و در غیر، چیزی جز پایین آوردن شأن نشریه در حد یک وبلاگ طنز نخواهد بود. این تصویر حتی اگر از دیدگاه نقشی که برای مردان در ازدواج موقت در نظر گرفته شده، دیده شود، مذموم خواهد بود. این نقش را مردان انتخاب نکرده‌اند. این نقش را تئوری‌پردازان ازدواج موقت در نظر گرفته‌اند. به راستی فکر کرده‌اید کار شما به مثابه این می‌ماند که کاراکتری از کشور ایران بکشند که در حال انجام عملی شنیع است و به هنگام اعتراض بگویند منظور ما آن دسته از ایرانیانی هستند که فلان می‌کنند نه همه.
این را به عنوان یک مخالف ازدواج موقت می‌پرسم. شما از کدام جایگاه و مقام بخشی از انسان‌ها را از جایگاه انسانی حذف می‌کنید و به مقام حیوان تنزل می‌دهید؟ در مقام خدا که ننشسته‌اید؟
به شخصه تا زمانی که این تصویر از سایت زنستان حذف نشود و به اشتباه خود اعتراف نکنید، به هیچ یک از اخبار شما لینک نخواهم داد. اعتبار زنستان برای من از یک نشریه عدالت‌طلب تا سطح یک وبلاگ طنز جنجالی پایین آمد مگر آن که در آینده خلافش را ثابت کنید.

ادامه

شما روی AIR هستید

Current TVهفته‌نامه چلچراغ– درباره پدیده‌ای به نام «شهروند خبرنگار» بارها نوشتیم و گفتیم که با پیشرفت تکنولوژی و ارزان‌تر شدن و در نتیجه همگانی شدن ابزاری مانند موبایل‌های دوربین‌دار شهروندان عادی در مقام خبرنگاران قرار گرفته‌اند و دقیقه‌ای نیست که یک خبر روی وبلاگ‌ها یا یک ویدئو در سایت‌ها به اشتراک گذاشته نشود.
با همه‌گیر شدن این پدیده سایت‌های اشتراک محتوا اقبال بیشتری پیدا کرده‌اند. این روزها سایت‌هایی چون یوتیوب از پربیننده‌ترین سایت‌ها محسوب می‌شوند و حالا کم‌کم شبکه‌های تلویزیونی راه‌اندازی می‌شوند که تولیدات «شهروند خبرنگار»ان را پخش می‌کند.
شبکه تلویزیونی «کارنت» که در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد در این زمینه پیشرو بوده و نزدیک به سی درصد از پخش روزانه خود را به برنامه‌هایی اختصاص داده که بینندگانش آن را تولید می‌کنند. به گفته مارک گلدمن مدیر اجرایی کارنت، مخاطبان این شبکه، هر روز با ارسال برنامه‌هایی در موضوعات مختلف خبری، مسائل روز، مد روز، موسیقی و اجتماعی به تنوع برنامه‌های این شبکه کمک می کنند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید بنیانگذار این شبکه کسی نیست جز «ال گور» معاون «بیل کلینتون» رئیس‌جمهور سابق آمریکا. همان کسی که فیلم مستندش را با نام «حقیقت تلخ» در اسکار ۲۰۰۷ جایزه بهترین فیلم مستند را از آن خود کرد. پس بعید نیست که چنین فردی به راه‌اندازی چنین شبکه‌ای علاقمند باشد.

ادامه

کارگران مشغول بازی هستند!

Google Image Labeler

توجه: این بخش از گوگل در حال حاضر موجود نیست و آفلاین شده است.

زیگزاگ– قدیم‌ها، که کت و شلوار به عنوان یک لباس تازه وارد ایران شده بود و اتوها هم از مدل ذغالی پیشرفت بیشتری نکرده بودند، مردان شلوارشان را نمناک می‌کردند و زیر تشکشان می‌گذاشتند تا خط اتویش به اصطلاح هندوانه قاچ کند. این یعنی یک تیر و دو نشان. خواب و اتوی توأمان! این، شاید مثال خوبی برای تیری باشد که این روزها به دو نشان اینترنتی رها می‌شود؛ گوگلی که ما را بازی می‌دهد.
بیایید برچسب‌بازی کنیم
اخیراً گوگل یک بازی جالب و اعتیادآور به نام «برچسب‌زنی گوگل» یا Google Image Labeler در سایت خود قرار داده است.
در این بازی دو نفره شما و یک کاربر دیگر دو دقیقه وقت دارید تا کلماتی را در وصف یک تصویر بنویسید. برای مثال گوگل به شما تصویری از یک «پرنده دریایی» را نشان می‌دهد. شما و آن کاربر کلماتی چون «دریا»، «پرنده»، «پرواز» و… را به آن نسبت می‌دهید. اگر این دو بازیکن، کلماتی یکسان را به تصویری یکسان اختصاص دهند، امتیاز می‌گیرند. اما در پشت پرده چیزی فراتر از یک بازی سرگرم‌کننده پنهان شده است. شما در واقع دارید به بهینه‌سازی جست‌وجوی گوگل کمک می‌کنید. شما بازی می‌کنید اما گوگل در حین بازی از قوه تشخیص شما به نفع جست‌وجویی بهتر بهره‌برداری می‌کند و کلیدواژه‌هایش برای تصاویر مختلف را گسترش می‌دهد.

ادامه

خونه‌خالی اجاره‌ای جهت ازدواج موقت

ها؟ باز هم سوژه داغ. نه این که منظور داشته باشم‌ها. نه به جان خودم. این بحث ازدواج موقت در جهت هم‌سویی با هوا، همچین داغ شده که من همه چیز رو به یک چشم دیگه نگاه می‌کنم. حتی آگهی‌های روی در و دیفال رو. این یکیش. خدا برکت بده. می‌گن که اسمش بده اما درآمدش خوبه. ایناهاش. تلفنش رو به شیوه برنامه‌های تی‌وی شترنجی کردم که فقط خودم داشته باشم. تا چشاتون درآد. از حدقه.

Empty House loOol

وب ۲، نسخه‌ای جدید برای وب

Web 2.0هفته‌نامه چلچراغ– چند هفته قبل که میهمان بچه‌های چلچراغی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین بودیم. کارگاهی برگزار کردم که در آن اشاره‌هایی به موضوع وب ۲ شده بود. با این که مفهوم وب ۲ در میان کاربران حرفه‌ای اینترنت جا افتاده است و روز به روز به تعداد سایت‌هایی که این مفهوم را پشتیبانی می‌کنند، افزوده می‌شود، هنوز بخش بزرگی از کاربران عمومی اینترنت با آن آشنا نیستند. بنابر این تصمیم گرفتم هر چند مختصر آن را به زبان کاربردی شرح دهم.
بر خلاف تصور نسخه دوم وب چیزی نیست که از آن مجزا باشد. یعنی قرار نیست شبکه‌ای دیگر به عنوان وب ۲ طراحی شود. وب دو یک مفهوم است و شاید بتوان آن را به زبان ساده استانداردسازی و در نظر گرفتن ویژگی‌هایی دانست که در سایت‌ها در نظر گرفته می‌شود.
بگذاردید مثالی بزنم. من بنا بر شغل و علاقمندی‌هایم هر روز به سایت‌های زیادی سر می‌زنم. وبلاگ‌ها، سایت‌های خبرگزاری و روزنامه‌های داخلی و خارجی زیادی را می‌خوانم و به اصطلاح یک وبگرد تمام عیار هستم. خیلی از کاربران دیگر هم شبیه به این عمل می‌کنند. تا چند سال پیش برای مطالعه این همه سایت و وبلاگ مجبور بودم که یک دسته‌بندی درست و حسابی در بخش علاقمندی‌های مرورگرم (Favorites) داشته باشم و مرتباً به انها سر بزنم. پیش می‌آمد که بسیاری از این سایت‌ها به روز نشده بودند و مراجعه من به آنها بیهوده بود و باز پیش می‌آمد که سایتی در عرض یک ساعت چند بار به روز می‌شد و من دیر از اخبار باخبر می‌شدم. اما در حال حاضر در عرض چند ثانیه می‌توانم از خبرهای منتشر شده در تمامشان مطلع شوم.

ادامه

آسکاریس افتاد به جانمان

Kami Asgarهفته‌نامه چلچراغ– کامی عسگر که به خاطر فیلم «آپوکالیپتو» در آخرین اسکار نامزد بهترین صداگذار شده بود، یک مسابقه اینترنتی راه‌اندازی کرده که شرکت‌کنندگان در آن باید در سایت imdb (بزرگ‌ترین مرجع آنلاین فیلم) اسم کامی جان را جست‌وجو کرده به صفحه کامی در این سایت رسیده و بیست و ششمین فیلم را از کارهای او انتخاب کرده و به او ایمیل بفرستند. البته می‌توانند چندین بار این کار را بکنند تا امتیازشان بالاتر رود به شرطی که چندین بار هم جست‌وجو کنند. جایزه هم یک عدد دی.وی.دی اوریجینال فیلم به همراه امضای «کامی عسگر» و کارگردان آپوکالیپتو «مل گیبسن» خواهد بود. البته این که چنین مسابقات هیجان‌انگیزی صورت بگیرد و جایزه‌های نفیس هم به شرکت‌کنندگان تعلق بگیرد به هیچ وجه بد نیست. به هر حال یک نوع مسابقه فرهنگی محسوب می‌شود اما یک جای قضیه یعنی جست‌وجوهای مکرر مشکوک می‌زند. آن هم بعد از کمی سماجت می‌شود فهمید که جست‌وجوی زیادی درباره یک شخصیت در سایت imdb امتیاز او را در سایت بالا می‌برد [+] و طبعاً مورد توجه بیشتری قرار می‌گیرد و خب کارهای بهتری هم به سراغش می‌آید و خلاصه کلی آدم می‌آیند آدم را می‌بینند.
نه این که قصد افشاگری داشته باشم‌ها! نه! خدا وکیلی کامی عسگر به عنوان یک ایرانی کلی هم باعث افتخار است. فقط چون دیدم دی.وی.دی پلیر که ندارم، فیلمش را هم که قبلاً دیده‌ام و البته خیلی از آن «دوستم می‌آمد» فقط منتظر بهانه بودم که چیزکی بنویسم و خوب آسکاریس افتاد به جانمان. این بود که نوشتیمش.

I Blog Alone آهنگی برای بلاگرها

این آهنگ و متنش رو توی وبلاگ «دنیا از دریچه‌ی من» دیدم. گویا تقلید طنزآمیز آهنگی هست از گروه Green Day. طبعاً این قدر از متن و آهنگش خوشم اومد که اینجا بذارمش تا شما هم گوش کنید و البته نامردی نکردم و لینک دانلودش رو هم گذاشتم.

Download I Blog Alone -MP3

بعضی قسمت‌هاش واقعاً باحال هستند. من خودم اون قسمت آخرش رو دوست دارم که می‌گه «سایت من توی یه روز ۱۳ میلیون بیننده داره، دروغ گفتم، اما یه روز که بهش می‌رسه، تا اون موقع می‌بلاگم تک و تنها!»

ادامه

کلوب، جزیره مجازی ایرانیان

هفته‌نامه چلچراغCloobکلوب احتمالاً‍ بزرگ‌ترین جامعه مجازی ایرانیان روی اینترنت است. نخستین و مشهورترین سایت بر پایه شبکه‌های مجازی سایت اورکات بود که ایرانیان زیادی از آن استقبال کردند و البته پس از مدتی در ایران مسدود شد. بعد از آن که سایت‌های مشابه زیادی ایجاد شدند، کلوب اولین سایت ایرانی با محیط فارسی بود که سعی کرد محیطی مشابه اورکات فراهم آورد و از همان ابتدا اصل را بر رعایت قوانین جمهوری اسلامی قرار داد.
درباره این سایت بارها نوشتیم و بسیاری از شما با این سایت آشنا شدید. تعداد زیادی از خوانندگان چلچراغ هم در کلوب چلچراغ این سایت عضو هستند و چند تا از نویسندگان این مجله هم به آن سر می‌زنند و نظرات خوانندگان مرتباً در جلسات مطرح می‌شود. خلاصه محیطی فراهم شده تا ارتباطی دو طرفه میان ما و شما فراهم شود. اما بهانه نوشتن این یادداشت چیزی نیست به جز تغییرات جدید و جالبی که در این سایت اتفاق افتاده است. اتفاقاتی که می‌تواند محیط مجازی را متحول کند.
جدای از بحث تغییرات فنی و چیدمان سایت که این سایت را در دسته سایت‌هایی قرار می‌دهد که محیطی کاربرپسند دارد، اضافه شدن واحد پول مجازی «کوروب» به این جامعه، نشان‌دهنده آن است که گردانندگان این سایت می‌خواهند آن را به سوی یک شهر مجازی واقعی هدایت کنند. شعار جدید سایت یعنی «کلوب، زندگی دوم ایرانیان» یادآور Second Life معروف است. سکندلایف یا زندگی دوم مشهورترین جامعه مجازی اینترنت است که پیش از این درباره‌اش نوشته‌ایم. در سکندلایف هم واحد پولی به نام «لیندن دلار» در جریان است که تجارت عظیمی را در اینترنت راه‌اندازی کرده و گردش مالی روزانه‌‌ای معادل میلیون‌ها لیندن دلار دارد. حال می‌خواهیم بدانیم که چگونه چنین چیزی ممکن است. چگونه یک واحد پول مجازی می‌تواند تبدیل به یک تجارت واقعی شود و برای کاربران یک سایت درآمد واقعی ایجاد کند.

ادامه

جنگ جهانی کلیک

Click Worldcupزیگزاگ– همایون داشت طبق معمول هر روزش وبگردی می‌کرد که رسید به یک سایت جدید. محتوایش را بررسی کرد و بعد از چند دقیقه به خودش آمد و دید که دارد پشت سر هم روی یک دکمه کلیک می‌کند و به دنبال روش‌های مکانیکی و تکنیکی خاصی است که سرعت کلیکش افزایش پیدا کند. آبدارچی شرکت که در حال تمیز کردن میز کناری همایون بود، با چشمان گرد از تعجب عملیات ضرب گرفتن روی ماوس را نگاه می‌کرد و با خودش فکر می‌کرد که حتما همایون دچار جنون آنی شده است.
فرقی نمی‌کند که این اتفاق برای فردی به نام همایون افتاده است یا برای نگارنده این مقاله، مهم این است که بدانیم او به چه سایتی رسیده که با خواندن مطالبش، روند استهلاک ماوسش را سرعت بخشیده است.
قهرمان یا پهلوان
مسابقه یعنی پیشی گرفتن، یعنی برنده، یعنی مدال، یعنی قهرمان، یعنی افتخار و هزار و یک معنای دیگر که در درونش مخفی شده‌اند. امروزه دیگر رقابت‌ها منحصر به میدان مسابقه نیستند. ضرب‌المثل «این گوی و این میدان» دایره‌ای وسیع‌تر را شامل می‌شود که خارج از مرزهای فیزیکی است و دنیای مجازی هم آوردگاه رقیبان شده است.
لابد به خاطر دارید که وقتی قرار بود بهترین وزنه‌بردار قرن با نظرسنجی الکترونیکی مردم انتخاب شود ایرانیان برای برنده شدن «حسین رضازاده» در این نظرسنجی، چه کردند. فرم‌های آماده و پرشده که تنها جای خالی آن اسم «رضازاده» بود، در اتاق‌ها و انجمن‌های گفت‌وگوی اینترنتی دست به دست و ایمیل‌های حاوی آن به فهرست‌های گروهی فوروارد می‌شدند تا قهرمان وزنه‌برداری ایرانی قهرمان نظرسنجی هم باشد. کار به جایی رسید که حتی گوینده رادیو ورزش ایران از مردم درخواست کرد که با ایمیل‌های مختلف و چند بار به او رأی دهند تا رضازاده بتواند بر رقیب اینترنتی‌اش «پیروس دیماس» یونانی پیروز شود [+].
نظایر این اتفاق بارها تکرار شده است که می‌توانیم نمونه‌هایی چون نظرسنجی آقای گل جام جهانی ۲۰۰۶ (به خاطر وجود علی کریمی در فهرست) و آراء منفی به کتاب کمیک استریپ ۳۰۰ «فرانک میلر» در سایت آمازون (به خاطر ضدایرانی بودن محتوایش) را نام ببریم.

ادامه

خلیج عربی جایزه جدید تخم‌مرغ شانسی

یادمه بچه که بودم بهم یاد داده بودن به دایی بزرگم که اسمش هست عیسی، بگم «دایی بزرگی». یعنی به جای این که صداش بزنم دایی عیسی همیشه بهش می‌گفتم دایی بزرگی. حالا علتش رو نمی‌دونم که برای چی این اسم و لقب رو به جای اسم اصلی داییم بهم غالب کردند اما هنوزم که هنوزه با این که بیشتر از سی سال از سنم می‌گذره برام ثقیله که بهش بگم دایی عیسی. حالا چرا این رو گفتم؟ بخونید.
محمود بشاش یکی دو هفته پیش برایم تصویری فرستاد که از کاغذهای توی تخم‌مرغ شانسی اسکن شده بود. محمود در حال حاضر در دوبی زندگی می‌کنه و طبعاً این جور چیزها بیشتر به نظرش میاد. داخل تخم‌مرغ‌های شانسی کیندر که اتفاقاً خیلی هم معروف هستند و طرفدارهای زیادی هم دارند، کاغذهایی قرار داده می‌شه که معمولاً روش یک داستانک نوشته شده. از قرار معلوم یکی از این داستان‌ها درباره اتفاقی هست که در یک جزیره واقع در خلیج عربی می‌افته. موضوع این هست که وقتی بچه‌ها که مصرف‌کننده اصلی این تخم‌مرغ‌های دوست‌داشتنی هستند، از کودکی با داستان‌هایی روبه‌رو می‌شن که به جای خلیج فارس نوشته شده خلیج عربی، این موضوع چنان ملکه ذهنشون می‌شه که به هیچ وجه نمی‌شه پاکش کرد. دقیقاً مثل همون تجربه‌ای که من توضیح دادم. برای نسل جدیدی که توی کشورهای عربی بزرگ می‌شن و آینده مملکتشون رو در دست می‌گیرن، این خلیج عربی خواهد بود نه فارسی. هیچ بمب گوگلی‌ای هم نمی‌تونه نظرشون رو عوض کنه. واقعاً کاری می‌شه کرد؟ راستی
برای مشاهده تصویر برگه و داستانک مورد نظر روی عکس پایین کلیک کنید.

لینک نده حسن، خطرناکه حسن

Site Blockingاین مطلب احتمالاً کمی طولانی‌تر از یک نوشته وبلاگی است. در عین حال گمان می‌کنم پرداختن به موضوعی به اسم فیلترینگ که اخیراً مسؤولانی برای پاسخگویی پیدا کرده است، آن قدر مهم باشد که این نوشته را تا آخر بخوانیم و درباره‌اش بحث کنیم.
نرم‌افزار فیلترینگ هوشمندی که این روزها سایت‌ها را مسدود می‌کند در درون خود روبات‌های نرم‌افزاری دارد که ملاک‌های جالبی را برای انسداد ارائه می‌دهند.
در همین زمینه کارشناس فنی شرکت ارتباطات نوین در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته است [+]: «لینک دادن به سایت‌های ممنوع موجب فیلترینگ می‌شود». حمید پرویزی گفت: «در برخی موارد حتی وجود یک لینک هم ممکن است دردسرساز باشد و موجب مسدود شدن سایتی شود. به این ترتیب افراد باید در قبال لینک‌هایی که قرار می‌دهند جوابگو باشند».
این کارشناس به مردم توصیه کرد: صاحبان سایت‌ها و وبلاگ‌ها نباید به سایت‌هایی که قبلا فیلتر شده‌اند لینک بدهند.
واقعاً چرا مردم نباید بتوانند به سایت‌هایی که قبلاً فیلتر شده است لینک بدهند؟
آقای پرویزی جواب می‌دهد: «مردم می‌پرسند چرا نباید این کار را بکنند و می‌گویند چه اهمیتی دارد که به سایتی که فیلتر شده است لینک بدهند، در حالی که باید بدانند ما از تکنیک فنی خاصی در تشخیص سایت‌های غیراخلاقی و آن سایت‌هایی که باید بسته شوند استفاده می‌کنیم».
او در ادامه شیوه فیلترینگ را توضیح می‌دهند در حالی که هنوز به سؤال فوق پاسخی نداده‌اند.

ادامه

دیکشنری امتحان

Examآزمون: امتحان باکلاس. نوع خاصی از امتحان که در شمال شهر ادبیات زندگی می‌کند.
امتحان: اصل حال‌گیری. همان رنجی که با محنت هم‌ریشه است. در نوع شفاهی‌اش مغزت درست کار نمی‌کند و در نوع کتبیش مغزت حتی غلط هم کار نمی‌کند.
تست: چهارجوابی خارجکی. بسته به شرایط از سطح هلو برو تو گلو تا احتمال انتخاب سوراخ فاز و نول پریز تغییر می‌کند.
مراقب: یک متقلب سابقه‌دار که به انواع و اقسام روش‌های تقلب آشناست و حالا از پوزیشن پشت به زین به زین به پشت تغییر موضع داده است.
تقلب: فرار از زندان آلکاتراز. کاتالیزور قبولی. راهکارهایی که دایره وسیعی از وسایل تکنولوژی مثل گوشی‌های بلوتوث زیر مقنعه تا نوشتن روی ساق پا را در بر می‌گیرد.
کنکور: روز حساب. یوم‌القیامت. یوم‌الحسرت. محشر کبرا. هر آن چه که شما نخواسته‌اید.
مداد: تنها قلم مجاز کنکور. تنها افزاری که نرمش بهتر است.
تعیین رشته: چوب دو سر طلا. انتخابی که می‌تواند مسیر زندگی شما را از مطب پزشکی تا سربازخانه تغییر دهد.
تک‌صندلی: مبلمان اختصاصی امتحان. ناراحت‌ترین نشیمنگاه که به مشابهش در اتوبوس طعنه می‌زند.
شماره داوطلبی: از این نظر که هر داوطلب تنها با شماره‌اش شناسایی می‌شود، هیچ تفاوتی با شماره یک زندانی ندارد.
تافل (عربی: تا فعل): امتحان باکلاس. اثبات ادعای آشنایی به زبان اجنبی که از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل می‌شود.
کارنامه: کاغذی که اغلب به جز اطلاع‌رسانی هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد. انواع جعلی و دستکاری شده‌اش ارزشمندتر از پاسپورت جعلی محسوب می‌شود.
دیکشنری امتحان رو برای ویژه‌نامه روز داوری گل‌آقا نوشتم که به مناسبت فل امتحاناته. کل ویژه‌نامه رو می‌تونید اینجا بخونید.