آزمون: امتحان باکلاس. نوع خاصی از امتحان که در شمال شهر ادبیات زندگی میکند.
امتحان: اصل حالگیری. همان رنجی که با محنت همریشه است. در نوع شفاهیاش مغزت درست کار نمیکند و در نوع کتبیش مغزت حتی غلط هم کار نمیکند.
تست: چهارجوابی خارجکی. بسته به شرایط از سطح هلو برو تو گلو تا احتمال انتخاب سوراخ فاز و نول پریز تغییر میکند.
مراقب: یک متقلب سابقهدار که به انواع و اقسام روشهای تقلب آشناست و حالا از پوزیشن پشت به زین به زین به پشت تغییر موضع داده است.
تقلب: فرار از زندان آلکاتراز. کاتالیزور قبولی. راهکارهایی که دایره وسیعی از وسایل تکنولوژی مثل گوشیهای بلوتوث زیر مقنعه تا نوشتن روی ساق پا را در بر میگیرد.
کنکور: روز حساب. یومالقیامت. یومالحسرت. محشر کبرا. هر آن چه که شما نخواستهاید.
مداد: تنها قلم مجاز کنکور. تنها افزاری که نرمش بهتر است.
تعیین رشته: چوب دو سر طلا. انتخابی که میتواند مسیر زندگی شما را از مطب پزشکی تا سربازخانه تغییر دهد.
تکصندلی: مبلمان اختصاصی امتحان. ناراحتترین نشیمنگاه که به مشابهش در اتوبوس طعنه میزند.
شماره داوطلبی: از این نظر که هر داوطلب تنها با شمارهاش شناسایی میشود، هیچ تفاوتی با شماره یک زندانی ندارد.
تافل (عربی: تا فعل): امتحان باکلاس. اثبات ادعای آشنایی به زبان اجنبی که از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل میشود.
کارنامه: کاغذی که اغلب به جز اطلاعرسانی هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد. انواع جعلی و دستکاری شدهاش ارزشمندتر از پاسپورت جعلی محسوب میشود.
دیکشنری امتحان رو برای ویژهنامه روز داوری گلآقا نوشتم که به مناسبت فصل امتحاناته. کل ویژهنامه رو میتونید اینجا بخونید.
عالی بود! عالی!
میدونی یه جورایی تپل بود!
مراقبه از همه تپلتر!!!
مقادیر متنابهی عامل غیراخلاقی درش پیدا کردم D:
نیما: مرسی به آی کیو (;
سلام نیما جان.
خیلی جالب بود و قابلیت گسترش زیادی هم داره !
پس داوطلب چی؟!
نیما:
داوطلب: استشهادی ادامه تحصیل. طرفدار کامیکازه در زبان ژاپنی. مصداق خودم کردم که لعنت بر خودم باد.
خیلی باحال بود.. خیلی!