تولیدکنندگان محتوا در هر رسانهای همواره یک مشکل اساسی داشتهاند و آن یافتن فرمولی برای تبدیل کاربران به درآمد بوده است. رسانهها برای مجهول این فرمول را با آگهیهای تبلیغاتی پاسخ میدهند حال چه رسانه دیداری یا شنیداری باشند یا رسانه نوشتاری. از این راه هزینهها را پوشش میدهند، به نویسندگان خود حقالزحمه پرداخت میکنند و خلاصه درآمد کسب میکنند. اگر اینترنت را هم یک چندرسانهای بدانیم و برای آن مفهوم Multi Media را در نظر بگیریم، نمیتوانیم آگهی را از فرمول آن هم جدا بدانیم با این تفاوت که یک سایت یا وبلاگ اینترنتی به ندرت برای درآمدزایی به حق اشتراک نگاهی دارد. اکثر قریب به اتفاق سایتها و وبلاگها محتویات خود را رایگان در اختیار مخاطبان خود قرار میدهند. آگهیها در رسانهها متأسفانه مفهوم نامناسبی پیدا کردهاند. یک تیم ورزشی هنگامی که روی پیراهن خود نام یک محصول یا Brand تجاری را درج میکند از آن به مفهوم جذب Sponsor یا پشتیبان یاد میشود در حالی که یک رسانه به هنگام درج آگهی با مفهوم تبلیغات مواجه میشود.
درباره سایت و وبلاگ به عنوان یک رسانه هم این مفهوم جاری و ساری است. سایتها و وبلاگهای خارجی به راحتی اسپانسر جذب میکنند و فرمول مذکور را به سهولت به جوابی صحیح میرسانند. حمایتکنندگان هم رأساً وارد مذاکره شده و به سایتهای پربیننده پیشنهاد درج آگهی میدهند. از طرفی سایتداران یا وبلاگنویسان میتوانند از سایتهای واسط آگهی هم استفاده کنند. به این ترتیب که این سایتها به صورت بنگاههای تبلیغاتی وارد عمل میشوند. آگهی جذب میکنند و از سایتداران میخواهند که به صورت منتشرکننده آن وارد عمل شوند. به عبارت دیگر فضای نمایش آگهی توسط سایتها تأمین میشود. بر این اساس پرداخت هزینه نمایش اغلب بر اساس کلیک روی آگهی است نه تعداد نمایش آن. به این ترتیب درصدی از مبالغ دریافتی توسط این بنگاهها بر اساس تعداد کلیک به نمایشدهنده آن تعلق میگیرد.
بیشتر این بنگاههای واسط و آنلاین سیستم و برنامه دقیقی را برای مدیریت آگهیها طراحی کردهاند و در سالهای اخیر این برنامهها را به طریقی هوشمند کردهاند که نوع آگهی را بر اساس محتوای سایت نمایشدهنده تنظیم کنند. به این ترتیب آگهی تبلیغاتی درباره هوست و دومین در سایتهایی به نمایش در میآید که محتوایی مرتبط در حوزه فناوری اطلاعات داشته باشند. این روش مزایای متعددی دارد. از جمله این که بیننده سایت، آگهیهای مرتبط با موضوع مورد علاقه خود مشاهده میکند و به این ترتیب درصد احتمالی برای کلیک روی آگهی افزایش مییابد. این به معنای مشاهده مرتبطتر و درصد خرید بالاتر از آگهیدهنده است. چیزی که همواره به دنبال آن بوده و هدف تبلیغاتی او را تشکیل میدهد: آگهی برای جمعیت هدف. از معروفترین این سیستمها Google AdSense است. سیستم تبلیغاتی مشهور گوگل که مهمترین محل درآمد این شرکت ثروتمند اینترنتی است.
متأسفانه بحث تبلیغات اینترنتی در ایران بسیار عقبتر از نقاط دیگر دنیاست. تبلیغات اینترنتی در نسخه ایرانی شدهاش، صعود و سقوط بسیار دارد. این بازار در دورههای انتخابات و فعالیتهای سیاسی رونق فراوانی میگیرد و در مواقع دیگر بازاری کساد با فضایی سرد است. این بدیهی است که به علت دورهای بودن فعالیتهای سیاسی روی درآمد تبلیغاتی نمیتوان حساب کرد. چرا که این درآمد کاملاً فصلی است. مهمترین و دائمیترین درآمد تبلیغات، آگهیهای تجاری است. یعنی حمایت بخش صنعت و تجارت از بخش فناوری اطلاعات و به عبارتی دیگر تولیدکنندگان محتوای مرتبط. متأسفانه بخش صتعتی و بازار آی تی کشور نسبت به تبلیغات از نوع آنلاینش بسیار بیمهر است. تجار و تولیدکنندگان این صنعت هزینههای هنگفتی را در قبال تبلیغات سطح شهر به صورت بیلبورد، تبلیغات در جراید و تبلیغات در رسانههای دیداری و شنیداری متقبل میشوند اما برای تبلیغات روی اینترنت زیر بار نمیروند و به نظر میرسد که هزینه در آن را بینتیجه میدانند.
چه باید کرد؟
در سالهای گذشته چند نشست در این باره انجام گرفت. گردهمایی برخی سایتها در این زمینه تأمل برانگیز بود و پوشش رسانهای اخبار آن دلیل بر آن بود که این معضل در میان بسیاری از سایتها و وبلاگها مشترک است. سایتها، شرکتهای تبلیغاتی و افراد بسیاری هم تلاشهایی در جهت رفع این مشکل و اراده راه حل انجام دادند اما بسیاری از این تلاشها بیثمر ماند. شاید بتوان علت عدم توفیق در پیشبرد اهداف تبلیغاتی این پیشگامان را، نسیان در بخش بازاریابی دانست. به عبارت دیگر آنها از پیگیری برای جذب آگهی و فرهنگسازی در این زمینه برای کسب آگهیهای بیشتر غافل ماندند و نتوانستند حمایتکنندگان و آگهیدهندگان قابل توجهی را جذب کنند. حال آن که محتوای فارسی و تعدد و تنوع سایتهای ایرانی پتانسیل عظیمی برای جذب آگهی دارد.
یکی از پربینندهترین سایتهای ایرانی پرشینبلاگ است. یک سرویسدهنده رایگان برای وبلاگها که تنها محل درآمد آن از راه جذب آگهی تأمین میشود. در سالهای اخیر تنوع آگهیهای این سایت افزایش پیدا کرده است. هر چند درصد بسیاری از ظرفیت آگهیهای آن خالی است و آن را با آگهی سایتهای مرتبط با خود پر میکند اما شاید این سایت بتواند تا دهها برابر آگهی نمایش دهد و بالطبع درآمد خود را بالا ببرد. مقایسه پرشینبلاگ با سایت بلاگر به عنوان اولین سرویسدهندههای وبلاگ در دنیا و ایران نشان میدهد که پرشینبلاگ هیچگاه نتوانسته موفقیت بلاگر را در ابعادی کوچکتر یعنی حوزه پارسیزبانان آنلاین تکرار نماید. پارسادز به عنوان یکی از اولین سایتها و شرکتهای تخصصی در این زمینه همچنان به ارسال ایمیلهای تبلیغاتی دلخوش دارد و سیستم نمایش آگهی آن به نظر میرسد که موفقیت اندکی را کسب کرده باشد و سایتهای بسیاری که پس از مدتی فعالیت عطای آن را به لقایش بخشیدند. سایتهایی همچون شاهکلید و امثالهم.
بد نیست سایتهایی همچون پرشینبلاگ سیستمهایی مشابه Google AdSense ایجاد نمایند و با مخاطبان بسیاری که دارند در این زمینه هم فعالیت کرده، درآمد خود را افزایش داده وبلاگهای زیرمجموعه و سایتهای دیگر را به عنوان نمایشدهنده تبلیغات سهیم نمایند. به نظر میرسد که این تجربه توسط سایت بلاگر موفق بوده است.
به نظر میرسد سایتی همچون ایرانبین به عنوان یک فروشگاه عظیم کتابهای ایرانی در زمینه تجارت الکترونیک و کسب درآمد از فروش کتب موفقترین در نوع خود باشد. سیستم بازاریابی آنلاین این سایت که به دیگران اجازه میدهد تا با تبلیغ کتابها و تشویق خوانندگان خود به خرید کتاب از این سایت درصدی را به منتشرکننده آگهی بپردازند، الگویی مناسب و منحصر به فرد باشد که برای سایتهای دیگری چون پرشینبلاگ بتواند به انجام رسد.
اینترنت ما ظرفیت بسیاری دارد. وبلاگهای ما محتوای پارسی زیادی تولید میکنند. اوضاع تبلیغ و آگهی در رسانههای دیگر بد نیست تا جایی که مجلاتی با محتوای ۱۰۰٪ تبلیغ و آگهی منتشر میشوند و حتی به خود نام مجله میدهند. همه قسمتهای این معادله موجود است. پس چرا هنوز از کسب درآمد ناشی از آگهیهای اینترنتی عاجزیم؟
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.