برداشتن خاصیت شبکه اجتماعی از گوگلریدر نخستین ضربهای بود که گوگل به این سرویس زد و آن را به اصطلاح ناکداون کرد. خبری که این روزها همه جا میچرخد، یعنی خاموش کردن گوگلریدر ضربه نهایی بر پیکره آن خواهد بود و این بار ناکاوتی بود که کار یکی از محبوبترین سامانههای خبرمایهخوان (Feed Reader) را یکسره کرد. در ده پانزده سال اخیر شیوه مطالعه اخبار و پیگیری مداوم یک سایت بارها دستخوش تغییر شده است. پیشتر تنها از راه سر زدن مستقیم به یک سایت یا وبلاگ میشد متوجه شد یک وبلاگ یا سایت بهروز شده است. پس از آن بود که پینگ شدن لینکها و در واقع روشهای آگاهیدهنده (Notification) کار را کمی سادهتر کرد. بلاگچرخان (Blog rolling) را قدیمیترهای وبلاگستان خوب به خاطر دارند که شامل فهرستی از وبلاگها در ستونهای کناری هر سایت یا وبلاگ بود که با بهروزرسانی هر یک از اعضای آن فهرست، تازه میشد و کاربران را متوجه میساخت که مثلا وبلاگ عصیان با مطلب تازهای بهروز شده است. اما با همهگیر شدن استفاده از خبرمایه (Feed) و خبرمایهخوانهایی چون گوگلریدر که در بین کاربران ایرانی به گودر شهرت داشت، این روشها کمکم به فراموشی سپرده شدند. نمیخواهم از محبوبیت این سرویس گوگل بیشتر بگویم. تنها به این بسنده میکنم که امکان همخوانسازی (Sharing) آن باعث میشد که کاربرانش وبلاگها و نوشتههایی را که تا پیش از این در انبوه مطالب دیگر گم میشد، راحتتر بیابند و پیگیری کنند.
اعتراض
میتونی حلش کنی؟
قبلاً درباره QR code نوشته بودم. اگه دنبال اطلاعات بیشتر هستید، یه نگاهی به این نوشته من با عنوان نشانههای بندانگشتی بندازید تا بریم سراغ قصه اصلی.
یک جور رمزمیلهی ماتریسی که میشه اونها رو با پویندههای QR، تلفن همراه دوربیندار و تلفن هوشمند خوند. تلفن هوشمند یا ابزارهای مشابه دادههای پنهان در این رمز مربعی رو رمزگشاایی میکنن. این داده میتونه نوشته، نشانی وب، شماره تلفن، یا هر داده دیگری باشه.
با استفاده از همین موضوع ایدههای جالبی رو میشه پیاده کرد. مثلاً میشه تیشرت با یه کد کیو آر درست کرد یا کارهای دیگه که اگه روی اینترنت بگردید انواعش رو پیدا میکنید.
یکی از این ایدهها اما کمپینی هست با عنوان Can You Solve This یا میتونی [این معما رو] حلش کنی؟
افرادی که این کمپین رو راهاندازی کردند، این پرسش رو همراه با یه رمز کیو آر منتشر میکنند. مردم کنجکاو هم که میخوان این معما رو حل کنند، موبایلشون رو به سوی این رمز میگیرند و گوشی همراهشون اونها رو به این سایت هدایت میکنه. این یک سایت چندزبانه هست که اگه زبان فارسی رو انتخاب کنید، این پیام روی صفحه نمایش داده میشه:
اپلیکیشن «دکمه هراس» برای معترضان خاورمیانه
خبرگزاری رویترز گزارش کرده که به زودی دمکراسیخواهانی که موقع اعتراضات از تلفن برای ارسال پیام به دوستانشون و خبررسانی استفاده میکنند، اپلیکیشنی اختصاصی خواهند داشت.
Panic Button یا دکمه هراس، همان دکمه قرمز معروفیه که توی فیلمها دیدیم. در مواقع اضطراری اون رو فشار میدن تا هشدار بده و یک سری عملیات ویژه آغاز بشه.
این اپلیکیشن هم قراره همین کار رو بکنه. فرد با فشار یک دکمه تمام اطلاعات ضروری روی گوشیش از جمله دفترچه تلفن رو پاک میکنه و همزمان یک هشدار رو به معترضان دیگه ارسال میکنه.
تولید این اپلیکیشن بخشی از برنامه فناوری هست که وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا دنبال میکنه.
آمریکا از سال ۲۰۰۸ بودجهای حدود ۵۰ میلیون دلار رو برای تقویت فناوریهای تازهای برای فعالان شبکهای در نظر گرفته. فناوریهایی که هم روی دور زدن برنامههای محدودکننده که توسط دولتها (چیزهایی مثل فیلترینگ)، تمرکز کردن و هم روی استراتژیهای نو برای کمک به حفظ امنیت مخالفان.
وزارت امور خارجه آمریکا به تک کرانچ گفته که دارن روی نسخه اندروید پنیک باتن کار میکنن. نسخه دیگه مخصوص گوشیهای نوکیای ارزونه که در حال آمادهسازیه. برنامهای هم برای تولید چنین اپلیکیشنی در حال حاضر واسه آیفون ندارن.
فلشموب، یک حرکت عمومی هیجانانگیز
چند سال پیش بود که برای اولین بار این اصطلاح به گوشم خورد. ویکیپدیا، فلشموب رو این طور تعریف میکنه: فلش موب (Flash mob) توسط یک گروه بزرگ از افراد انجام میشه. عدهای قابل توجه در یکی از اماکن عمومی در یک زمان مشخص ظاهر میشن و حرکتی غیرعادی رو انجام میدن که البته غیرقانونی نیست و پس از انجامش بلافاصله محل رو ترک میکنن. تمام برنامهریزی هم از راه امکانات مخابراتی مثل تلفن و تلفن همراه و پیامک یا شبکههای اجتماعی و ایمیل صورت میگیره و سازمانها در اون نقشی ندارن.
البته این یه تعریف عام هست و درباره همه فلشموبها صادق نیست. فلشموب در سالهای اخیر فراگیرتر شده و در نقاط مختلف دنیا انجام میگیره و ویدئوی بیشترشون رو هم میشه توی اینترنت پیدا کرد. اهداف هم متفاوت هستن. بعضیهاش برای سرگرمی و بعضیهاش برای اعتراض و بعضی دیگه اهدافی غیر از این دارن. حتی نمونههایی هم هست که اهداف تبلیغاتی و آگهیهای تجاری دارن.
مردمی که از ماجرا خبر ندارن، اغلب واکنشهای جالب و متفاوتی نشون میدن. فرض کنین که شما دارین توی پارک مرکزی و معروف شهر قدم میزنین، یهو یک عده از افراد دور و برتون که خیلی عادی داشتن مثل شما قدم میزدن، سر ساعت پنج بعد از ظهر دور آبنمای وسط پارک حلقه بزنن و شروع کنن به سجده کردن و سی ثانیه بعد انگار نه انگار که اتفاقی افتاده، بذارن و برن پی کارشون (مثل این ویدئو).
یا مثلاً چند صد نفر سر یک ساعت مشخص برن توی یک فروشگاه عظیم سیدی و دیویدی و محصولات فرهنگی در حالی که رنگ تیشرتهاشون دقیقاٌ همرنگ تیشرتهایی هست که کارمندان اونجا پوشیدن و خیلی عادی و مثل یک خریدار شروع کنن به زیر و رو کردن دیویدیها (مثل این ویدئو).
این روزها فلشموب رو یک سری از شرکتها برای تولید آگهیهای بازرگانی هم استفاده میکنن. مشهورترین این فلشموبهای تبلیغاتی رو شرکت تیموبایل ترتیب میده. این ویدئویی هست که در ایستگاه قطار لیورپول استریت در شهر لندن گرفته شده و در نهایت تبدیل به آگهی شد (ویدئوی پشت صحنه). این هم یک نمونه دیگر در ترمینال شماره ۵ فرودگاه هیثرو.
در ادامه این نوشته بذارین چند تا سایت بهتون معرفی کنم. یکی از مشهورترین این وبسایتهای فلشموب دات کام هست که خیلی از این قرارها اونجا تنظیم میشه. این سایت سعی کرده ده فلش موب برتر رو جمعآوری کنه که البته بعضیهاش به نظرم چندان جالب نیستن. به نظرم این یکی که ۱۱۱ مرد بدون تیشرت همزمان میرن توی یه فروشگاه بزرگ که تیشرت بخرن جالبه. یا این یکی که یک عده زیادی ناگهان در یک زمان شروع میکنن با انگشت به سوی هم شلیک کردن. این هم نمونه دیگه شلیک اما در ابعاد عظیمتر. این سایت هم ده ویدئوی برتر فلشموب رو در یوتیوب جمعآوری کرده. بعضیهاش واقعاً هیجانانگیز هستن. مثلاً این یکی که دویست نفر ناگهان در یک ایستگاه یخ میزنن و پنج دقیقه در حالتهای مختلف فریز میشن. و نمونههای دیگه رو که در شهرهای مختلف و در اماکن عمومی متفاوت انجام شده که به نظرم مجموعه جالبی هستن.
راهپیمایی روز قدس روی نقشه گوگل
از آخرین روز قدسی که دیروز باشه، با وجود ایجاد اختلال تعمدی در اینترنت، کلی عکس و فیلم روی وب منتشر شد. اما یکی از بهترین و جالبترین کارهایی که دیدم، این نقشه هست که روی گوگلمپ پیاده شده و عکسها و ویدئوها رو بر اساس مکانی که ضبط شدن، روی نقشه نشانهگذاری کردن.
علاوه بر مفید بودن و کاربردی بودن این طور نقشهها، این کار یک جور وقایعنگاری و تاریخنگاری ارزشمنده که با گذشت زمان ارزش بیشتری پیدا میکنه.
این نقشه جا داره که بیشتر کامل بشه و شهرهای دیگه ایران و دنیا بهش اضافه بشه. فکر میکنم همه اینها نشوندهنده این هست که سبزها دارن حداکثر استفاده رو از فناوریهای رایگان میکنن.
نقشه راهپیمایی روز قدس در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۹ را در اندازه بزرگتر ببینید
از نژادپرستی برای جذب امضاء تا رئیس ایرانی ناسا
این روزها مسنجر یا میلباکسم را که باز میکنم، همه جا پر شده است از درخواست برای امضا کردن فلان پتیشن و بهمان اعتراض. حداقل نکته منفیاش این است که بعضیها برای امضا جمع کردن متوسل به انواع و اقسام روشها و ژانگولرها میشوند. مثلاً برای جمعآوری امضا برای برداشتن عبارت مجعول خلیج عربی از گوگل ارث این شایعه را راه انداختهاند که نیاز به یک میلیون امضا است.
من نمیدانم این اعداد و ارقام از کجا میآیند؟ یک میلیون امضاء مگر الکی جمع میشود؟ از طرف دیگر کجا اعلام کرده که اگر یک میلیون امضاء جمع کنیم گوگل چنین کاری میکند؟ اصلاً چرا یک میلیون آره و صد هزار نه؟ حالا برای آنکه امضاء جمع کنیم، به نظر شما نیاز به این است که از شعارهای نژادپرستانه استفاده کنیم؟ باید قبول کنیم که فردوسی با شاهنامهاش زبان فارسی را زنده نگه داشته اما شما از این دو بیت «ز شیر شتر خوردن و سوسمار / عرب را به جایی رسیدهست کار / که تاج کیانی کند آرزو / تفو بر تو ای چرخ گردون تفو» مفهوم نژادپرستی دریافت نمیکنید؟ حالا برای امضاء جمع کردن به نظرتان لازم است که احساسات مردم را این طور تحریک کرد؟
بغلم کن به رسم مرغ دریایی
زیگزاگ– آقای «جوآن من» بعد از مدتها زندگی در لندن، به زادگاهش در سیدنی برگشته بود. پس از آنکه چمدان و بارهایش را از قسمت تحویل بار فرودگاه تحویل گرفت، وارد محوطه ترمینال پروازهای ورودی شد. فرودگاه شلوغ بود و افراد زیادی به استقبال مسافرانی آمده بودند که از راه دور میرسیدند. بازار روبوسی و در آغوش گرفتن داغ بود و جوآن در یک لحظه احساس کرد که دلش بغل میخواهد آن هم به مقدار زیاد. اما کسی برای خوشامدش نیامده بود. او یک جهانگرد در سرزمین خودش بود.
او برای آنکه به این هوس پاسخ مناسبی گفته باشد، کمی فکر کرد و ایدهای به ذهنش رسید. ایدهای که باعث شد تا حرکتی جهانی شکل بگیرد که در ۸۰ کشور فراگیر شد.
جوآن در اینباره میگوید: «وقتی که شما احساس تنهایی و غمگین بودن میکنید، صحبت با مردم کمکتان میکند. آنگاه خندههایتان را با کسی شریک میشوید. کسی به شما لبخند میزند و فردی بازوهایش را دورتان حلقه میکند و به شما میگوید که همه چیز مرتب است. اما آنهایی که هیچکس را برای چنین لحظاتی ندارند، چه باید بکنند؟ کسانی که اقوامشان در دوردست زندگی میکنند چطور؟ و دوستانی که درکتان نمیکنند چی؟ این همان وضعیت روزهای گذشته من است».
تظاهرات ضدجنگ روی خط صفر و یک
زیگزاگ– تپه مقابل کنگره آمریکا روز بیستم فوریه (اول اسفند) شاهد تظاهراتی در مخالفت با جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران بود. این تجمع در کمتر از پانزده دقیقه سازماندهی شد و خبر برگزاریاش دهان به دهان، از گروهی به گروه دیگر بازگو شد. تظاهرکنندگان روی پلاکاردها و تیشرتهای خود شعارهای ضدجنگ نوشته بودند و شعارهایی مثل «بوش، جنایتکار است!» و «با کودکان ایرانی نجنگید! با کودکان فلسطینی نجنگید!» زمزمه میکردند. [+] و [+]
به احتمال زیاد اولین چیزی که پس از شنیدن واژههای «تظاهرات»، «راهپیمایی» یا «میتینگ» به ذهنتان خطور میکند، تعداد زیاد مردم «واقعی» هستند که با در دست داشتن پرچمها و پلاکاردها در جایی «حقیقی» گرد هم آمدهاند و با شعارهایشان میخواهند از فرد یا موضوعی حمایت کنند یا مخالفت خود را نشان دهند. در حالی که تمام گزارش بالا یک گزارش واقعی از یک سرزمین مجازی است به نام «زندگی دوم».
اعتراض مسلمانان به راز داوینچی!
رسا، سرویس بینالملل– مسلمانان کشورهاى مصر، هند و کانادا، توهین فیلم راز داوینچى به حضرت مسیح را محکوم کردند و خواستار جلوگیری از اکران آن شدند.
من هنوز فیلم راز داوینچی رو ندیدم. البته طبیعیه که ندیده باشم. برای این که هنوز اکران عمومی اون آغاز نشده و برای اولین بار روز قبل در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم کن به نمایش در اومد. در کنار اعتراض مسیحیان متعصب نسبت به نمایش این فیلم، مسلمانان برخی از کشورها نسبت به نمایش آن اعتراض کردند. در هند مولانا منصور على خان، دبیر کل علماى سنى هند، در گفتوگو با رویترز گفته: فیلم «راز داوینچى» تهمتهاىی ناروا و دروغى به حضرت مسیح نسبت داده است. قرآن مسیح را پیامبرى از سوى خداوند معرفى مىکند و داستان این فیلم مخالف چنین باورى است.
من کتاب راز داوینچی را دو بار خوندم. در این کتاب نه تنها نبوت مسیح زیر سؤال نرفته بلکه به جنبه انسان بودن عیسی تأکید شده. یعنی همون روایتی از مسیح که در قرآن هست. قرآن، عیسی رو انسان میدونه و نه فرزند او و راز داوینچی هم به مسیح جلوهای انسانی میده. به عبارت دیگر نکتهای که این کتاب بر اون تأکید داره اینه که مسیح ازدواج کرده بود و مانند خیلیهای دیگر فرزندی داشته و در حال حاضر نسل او به طور مخفیانه به زندگی خود ادامه میدن و گروهی هم از این راز حفاظت میکنن. در عین حال کلیسا رو به تحریف واقعیات تاریخی و پوشاندن این حقیقت متهم میکنه.
محمد، پیامبر مسلمانان هم ازدواج کرده بود و فرزندش هم مادر نسلی بود که امامان شیعیان بودن. نامفهوم برای من اینه که سنت پیامبر یعنی ازدواج، با نبوت عیسی چه منافاتی داره که توهین به مسیحت تلقی و باعث اعتراض مسلمانان بشه؟