مانیگامی یا چگونه با پول تا کنیم

Moneygamiزیگ‌زاگ– یکی از بازی‌های کودکانه ساختن اشیایی چون نمکدان، کشتی، هواپیما و موشک کاغذی است.
چیزهایی که کودکان با کاغذ می‌سازند چیزی نیست جز «اوریگامی» که بیشتر مردم آن‌را می‌شناسند. آنها با هنر تا کردن کاغذ کم و بیش آشنا هستند. اوریگامی کلمه‌ای ژاپنی است که از دو واژه «Oru» به معنای تا کردن و «‌Kami» به مفهوم کاغذ تشکیل شده.
امروزه این هنر شاخه‌ها و کاربردهای متفاوتی پیدا کرده است. «مانیگامی» همان اوریگامی است که احجام به جای کاغذ، با پول کاغذی یا اسکناس درست می‌شوند.
«کاغذ تاشده» یک هنر سنتی در ژاپن است. هنرمند با تا زدن‌ها و الگوهای هندسی مختلف، منجر به ساخت اشکال و احجامی می‌شود که ما را به یاد حیوانات و اشیای گوناگون می‌اندازد. معمولاً هر یک از این طرح‌ها با یک صفحه کاغذ مربعی شروع شده و بدون بریدن کاغذ، ادامه می‌یابد.
احجامی که با اسکناس ساخته می‌شوند، در بسیاری مواقع جالب‌تر از احجام کاغذی هستند. نقش و نگارهای روی اسکناس‌ها باعث می‌شود تا هنرمندان مانیگامی اسکناس‌ها را به گونه‌ای تا کنند که نوشته‌ها و طراحی‌های روی آن در نقاط خاصی از احجام واقع شده و زیبایی دوچندانی به آن ببخشند.

ادامه

دامنه‌های ir. برندهای خارجی در دست کیست؟

WWWیادم هست وقتی که خرید و فروش دامنه‌های دات آی آر (ir.) همگانی شد، شرکت‌های هاست و دومین و افراد دیگر شروع کردند به گرفتن دامنه‌های به درد بخور. در این بین برخی هم به دنبال آن بودند که دامنه دات آی آر برندهای معروف را از آن خود کنند. برخی از این دامنه‌های بعدها با قیمت‌های گزاف فروخته شدند و برخی دیگر همچنان در دست صاحبان ایرانی هستند. در حالی که اجرای قوانین بین‌المللی همچون قانون مالکیت معنوی و اختلافات سیاسی میان ایران و دیگر کشورها باعث شده تا برخی از این شرکت‌ها دامنه خدمات خود در ایران را محدود یا مسدود کنند، از این سو نیز کمتر برندی توانسته دامنه‌های دات آی آر را از آن خود کند. تعداد معدودی از انها هم با گرفتن وکیل توانسته‌اند دامنه‌های مربوط به حوزه ایران را به دست بیاورند هر چند در آن خدماتی ارائه ندهند.
از جمله این شرکت‌ها، شرکت گوگل است. در حال حاضر گوگل دات آی آر به سایتی منتهی نمی‌شود اما این دامنه در اختیار شرکت گوگل قرار گرفته است. با گرفتن هو ایز از گوگل دات آی آر متوجه می‌شوید که آدرس شرکت گوگل در آن درج شده است و با هو ایز گوگل دات کام مطابقت دارد و حتی DNSها هم روی سرور گوگل تنظیم شده است.
از قرار معلوم کارهای حقوقی مربوط به گوگل را دفتر حقوقی دکتر علی لقایی انجام می‌دهد. البته گوگل حتی علامت تجاری خود را در اداره مالکیت صنعتی ایران ثبت کرده است و از قرار معلوم به نسبت سایر برندها حواسش را بیشتر جمع ایران کرده [+].
حالا بد نیست نگاهی بیندازیم به برندهای مشهور دیگر و ببینیم اوضاعشان چطور است.

ادامه

چگونه یاهو را برای حذف نام ایران بپیچانیم؟

جریان حذف نام ایران از فهرست کشورها در هنگام ثبت‌نام ایمیل یاهو را حتماً تا حالا شنیدید. به طور خلاصه جریان از این قرار هست که وقتی برای ثبت‌نام در یاهو می‌خواهید نام کشورتان را انتخاب کنید، اثری از ایران در لیست نیست و تقریباً چند ماه است که در دنباله مسائل سیاسی، این مسأله هم دستخوش تغییر شده است. بر و بچه‌های ایرانی و در رأس آنها کورش ضیابری هم بمب گوگلی Hello Yahoo را راه‌اندازی کردند تا موتورهای جست‌وجو و افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهند. حالا اگر شما هم در فعال کردن این بمب همکاری کردید، به قول معروف دمتان گرم.
اما چیزی که می‌خوام این‌جا بگویم، ترفندی است برای پیچاندن یا دور زدن جناب یاهو. در کل می‌خواهیم کاری کنیم که بتوانیم باز هم ایران را به عنوان کشورمان انتخاب کنیم. راستش وقت باز کردن ایمیل یاهو برای یکی از دوستان یک لحظه به سرم زد که شاید دوستان یاهویی‌مان این‌قدر خنگ باشند که ایران را فقط از صفحه ثبت‌نام پاک کرده باشند. این بود که بعد از رجیستر کردن ایمیل جدید با یک کشور اجنبی، به صفحه Account info رفتم و در بخش Address/Contact Information دیدم نام ایران هنوز وجود دارد، بنابراین انتخابش کردم. این روش را به نام !۲C2Y نامگذاری می‌کنم. اگه گفتین چرا؟



ایران در فهرست یاهو

الو ایران؟ اینجا آمریکاست!

زیگ‌زاگ– هرگاه صدای طبل جنگ بلند شود، اعتراض گروه‌های ضدجنگ بسیاری را در سراسر جهان در پی خواهد داشت. در این میان ابتکارهایی هم برای جلب توجه بیشتر مردم به چشم می‌آید.
«رعنا» یک دانشجوی ایرانی مقیم آمریکا است که به همراه یکی از دوستانش به نام «نیک» ابتکار تازه‌ای را برای جلوگیری از جنگ میان ایران و آمریکا آغاز کرده‌اند: یک خط مستقیم تلفن از آمریکا به ایران. هدف آنها برقراری ارتباط میان مردم ایران و آمریکاست تا به کمک آنها روند پیشرفت به سوی جنگ را متوقف کند. این دو دوست معتقدند برقراری ارتباط میان مردم، می‌تواند این خواسته مشترک، یعنی حل بحران از راه مذاکره را به گوش همه برساند و نشان دهد که گفت‌وگو میان ملت ایران و آمریکا امکان‌پذیر است. به همین دلیل، آنها در سیزدهم نوامبر یک تلفن قرمز رنگ شبیه به تلفن‌هایی که برای ارتباط مستقیم و ضروری در دوران جنگ سرد به کار می‌رفت در پارک «بوستون کمون» ماساچوست قرار دادند. زیر این دستگاه تلفن نوشته شده بود: «خط مستقیم به ایران» تا رهگذران بتوانند بی‌واسطه با یک شهروند مقیم ایران مکالمه‌ای بدون سانسور داشته باشند و نظرشان را بپرسند.

ادامه

۵۳ مکان دیدنی برای سفر در سال ۲۰۰۸ به روایت نیویورک‌تایمز

The ancient ruins of Persepolis, Greg Von Doersten for The New York Timesروزنامه نیویورک‌تایمز در آستانه سال ۲۰۰۸ میلادی به خوانندگانش توصیه کرده که یکی از ۵۳ جای معرفی‌شده را برای مسافرت در تعطیلات انتخاب کنند و به همراه هر یک از این مکان‌ها نوشته‌ای کوتاه ضمیمه کرده است. یکی از این جاها هم ایران (شماره ۱۸) است.
نوشته‌ای که برای توصیف ایران به کار رفته با سؤالی درباره «محور شرارت» بودن ایران آغاز می‌شود و سپس به علاقمندان توصیه می‌کند که از تورهای موجود برای بازدید از تهران و شیراز و اصفهان استفاده کنند [+].
یکی از سه عکسی که برای کل این مطلب به کار رفته هم درباره ایران است. در واقع یک رستوران سنتی در تهران به نام «خیام».
به هر حال اگر خارج از ایران به سر می‌برید و تعطیلات برای شما هم در راه است، خواندن این مقاله بهتان توصیه می‌شود. اگر قرار نیست که امسال سری به ایران بزنید (حالا فرقی ندارد به خاطر مسائل مالی باشد یا طرح ارتقاء امنیت اجتماعی)، این مقاله را بخوانید که گفته‌اند وصف العیش، نصف العیش (به جان خودم)!

باز هم اول شدیم… از آخر

تا به حال فکر کرده‌اید که ما کجای دنیا ایستاده‌ایم؟ منظورم از لحاظ جغرافیایی و اقتصادی و ورزشی نیست. می‌خواهم بپرسم که می‌دانید رتبه ایران در فناوری اطلاعات چیست؟ طبق آخرین رتبه‌بندی کشورهای جهان در سال ۲۰۰۷، ایران در رده شصت و چهارم قرار دارد. در واقع در پایین‌ترین جایگاه.
در این جدول ایالات متحده آمریکا رتبه نخست و پس از آن به ترتیب کشورهای ژاپن، کره جنوبی و انگلستان قرار دارند. شیوه کسب امتیاز آن گونه که مؤسسه اکونومیست اعلام کرده، بر مبنای ساختار زیربنایی کشورها، محیط تجارت الکترونیک، گنجایش نیروی انسانی، چارچوب قانونی، حمایت از بخش خصوصی، تحقیق و توسعه فناوری اطلاعات بوده است.
موقعیت ایران در حوزه خاورمیانه و آفریقا هم بهتر از آخر نیست. در این فهرست اسرائیل رتبه نخست را از آن خود کرده و کشورهایی مانند الجزایر و نیجریه امتیازی بالاتر از ایران دارند. سایت اطلاع‌رسانی سی‌نت اعلام کرده که بریتانیا در مقایسه با فهرست قبلی، بیشترین جهش را داشته و جایگاه خود را به چهارم ارتقا داده است.
با وجود تمام رشدی که اینترنت در این سال‌ها در کشورمان داشته و افزایش ضریب نفوذ آن در جامعه، آمار نشانگر این است که ما از رشد کافی در این زمینه برخوردار نبوده‌ایم و دنیا با سرعتی بسیار بیشتر از ما به پیش می‌رود. به نظر می‌آید پارامترهای منفی‌ای چون کاهش سرعت کاربران خانگی و تعیین سقف سرعت تا حداکثر ۱۲۸K در سقوط این رتبه بی‌تأثیر نبوده است. همچنین شکاف دیجیتالی میان ایران و کشورهای دیگر در زمینه تجارت الکترونیک روز به روز عمیق‌تر می‌شود. عاملی که ضریب منفی مؤثری در تعیین رتبه‌هاست.

«لگو»: خشت دیگری بر دیوار

Monalisa Made By LEGOزیگزاگ– کپی‌سازی از آثار هنری مشهور دنیا کار ساده‌ای نیست. به ویژه اگر قرار باشد، مواد مورد استفاده را متفاوت از همیشه در نظر بگیرید. تصور کنید اگر وسیله آفرینش تابلویی مانند لبخند ژوکوند یا مونالیزا، آجرک‌های «لگو» باشد، کار تا چه مقدار پیچیده خواهد شد. لگوهایی که میلیون‌ها کودک قدیم و جدید دو بار آن را به عنوان برترین اسباب‌بازی قرن انتخاب کرده‌اند، این بار وسیله‌ای شده است در دست برخی طرفدارنش تا تابلوهای نقاشان بزرگ را بازآفرینی کنند.
بسیاری از طرفداران لگو معتقدند که این آجرک‌های پلاستیکی تنها یک اسباب‌بازی نیستند. در گفته‌ها و نوشته‌های آنان بارها با عبارت «فرهنگ لگو» مواجه می‌شوید. شاید بتوان به همین دلیل لگو را یک ابزار قوی ارتباط جهانی دانست. بسیاری از کودکانی که دیروز خود را با این سرگرمی گذرانده‌اند، قطعات آن را هنوز به یاد می‌آوردند و هنوز قابلیت هر یک را به خوبی می‌شناسند و به همین دلایل مشترک، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. «هنر لگو» یا Lego Art طیف وسیعی از هنرها را شامل می‌شود که بیشترین تمرکز آن بازآفرینی نقاشی‌های کلاسیک و ساخت حجم‌هایی با ظرافت بسیار است.

ادامه

یونانی‌های خوش‌تیپ، ایرانی‌های وحشی!

300 The Movieهفته‌نامه چلچراغ– هیچ دقت کرده‌اید که ما چند بار و به چند چیز اعتراض کردیم و چند بارش را موفق شدیم تا حرف خود را به کرسی بنشانیم؟ از حق اگر نگذریم خیلی از این موارد را موفق نبودیم و مدت‌ها است که برنامه خلیج فارس و ماجرای نشنال جئوگرافیک به خاطره تبدیل شده است. شاید تعدد اعتراض‌ها باعث شده که کم‌کم نسبت به آنها بی‌تفاوت شویم. چند روز پیش در وبلاگ پسر فهمیده خواندم که در یکی از آخرین پژوهش‌ها مشخص شده است که ظرفیت ما برای دل‌سوزی محدود است. برای مثال عکس یک بچه گرسنه‌ی آفریقایی بیشتر از عکس دو بچه گرسنه آفریقایی دلسوزی انسان‌ها را برمی‌انگیزد و شدت دل‌سوزی برای عکس دوتایی کمتر است. این یک تمایل روانی دردناک است.
حالا جریان یک اعتراض دیگر است که در فضای فارسی اینترنت به تدریج شکل می‌گیرد. حتماً یادتان است که نمایش فیلم «اسکندر» اولیور استون، محصول شرکت برادران وارنر و نشان دادن سیمای نامناسبی از ایرانیان اعتراض عده‌ای را برانگیخته کرد و البته تنها شکست تجاری فیلم توانست کمی از آتش خشم معترضان بکاهد. تا کمتر از دو هفته دیگر فیلم دیگری از همان شرکت فیلم‌سازی به اکران می‌رود که نمایش آنونس‌های تبلیغاتیش هم تا کنون آغازگر زمزمه‌های اعتراض بوده است.
فیلم «۳۰۰» پس از «بی‌باک» و «شهر گناه» سومین اثر سینمایی است که از روی کتاب‌های کمیک استریپ فرانک میلر ساخته می‌شود با این تفاوت که فیلم ۳۰۰ درباره جنگ‌های ایران و یونان باستان است. میلر این کمیک را با اقتباس از فیلمی به نام The 300 Spartans یا ۳۰۰ اسپارتی که در سال ۱۹۶۲ اکران شده بود، کشید و حالا از روی این کمیک، دوباره فیلمی ساخته می‌شود که مانند «شهر گناه» فریم به فریم شباهت تام با نسخه کمیک خود دارد.
داستان فیلم، جنگ ایران و یونان در میدان جنگ ترموپیل (گردنه معروفی در یونان، بین کوه اویته و خلیج مالیک) است. جایی که پادشاه اسپارتی یعنی لئونیداس ارتش ۳۰۰ نفری خود را علیه ارتش عظیم ایرانیان تجهیز کرد تا مقابل سپاه خشایارشا ایستادگی کنند اما گوژپشتی دروازه‌های شهر را به روی لشگر ایران باز می‌کند بنابر روایت هرودوت از تاریخ، این ۳۰۰ اسپارتی توانستند جلوی لشگر عظیم خشایارشا به مدت ۳ روز مقاومت کنند اما در نهایت شکست خوردند. بنا بر این روایات همین دفاع سه روزه باعث اتحاد یونانیان علیه ایرانیان و همین آغازی شد برای دموکراسی یونان و در نهایت شکست خشاریارشا در نبردهای بعدی. (چیزی شبیه شکست آلمان در نبرد استالینگراد و کسب روحیه متفقین).

ادامه

تظاهرات ضدجنگ روی خط صفر و یک

SL Capitol Hill Anti-War Protestsزیگزاگ– تپه مقابل کنگره آمریکا روز بیستم فوریه (اول اسفند) شاهد تظاهراتی در مخالفت با جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران بود. این تجمع در کمتر از پانزده دقیقه سازماندهی شد و خبر برگزاری‌اش دهان به دهان، از گروهی به گروه دیگر بازگو شد. تظاهرکنندگان روی پلاکاردها و تی‌شرت‌های خود شعارهای ضدجنگ نوشته بودند و شعارهایی مثل «بوش، جنایتکار است!» و «با کودکان ایرانی نجنگید! با کودکان فلسطینی نجنگید!» زمزمه می‌کردند. [+] و [+]
به احتمال زیاد اولین چیزی که پس از شنیدن واژه‌های «تظاهرات»، «راهپیمایی» یا «میتینگ» به ذهنتان خطور می‌کند، تعداد زیاد مردم «واقعی» هستند که با در دست داشتن پرچم‌ها و پلاکاردها در جایی «حقیقی» گرد هم آمده‌اند و با شعارهایشان می‌خواهند از فرد یا موضوعی حمایت کنند یا مخالفت خود را نشان دهند. در حالی که تمام گزارش بالا یک گزارش واقعی از یک سرزمین مجازی است به نام «زندگی دوم».

ادامه

ای ایران ای مرز پرگهر

نوشته‌ای از ابراهیم نبوی که به خاطر فیلتر بودن سایت روز آنلاین اینجا می‌ذارمش:
جان من چند بار در طول زندگی این بخش از سرود «ای ایران» را خوانده‌اید که «در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما؟» و فکر می‌کنید که اگر همین الآن اعلام کنیم که از فردا زبان رسمی کشور مثلاً عربی یا افغانی یا ارمنی می‌شود و نام کشورمان از ایران به توران تغییر می‌کند و قرار است دوازده تا از استان‌های کشور را دولت به ترکیه واگذار کند، جز اینکه یک مشت بچه لوس ننر که اسم خودشان را بلد نیستند بنویسند و از صبح تا شب در مورد اینکه کی توالت رفتند و چه لباسی خریدند، ذرت پرتاب می‌کنند، در اینترنت جمع شوند و برای نجات وطن یواشکی و با نام مستعار کلیک کنند که نام خلیج فارس، خلیج عربی نشود و مشت محکمی به دهان نشنال جئوگرافیک بخورد، چه غلطی می‌کنیم؟ اپوزیسیون‌مان حاضر نیست تا این حکومت عوض نشده برای ایران کاری بکند و حکومت‌مان هم اصلاً دلش نمی‌خواهد سر به تن ایران باشد. هموطنان عزیز هم برای حفظ فرهنگ ایرانی یک مدال فروهر آویزان می‌کنند گردنشان و با دادن یک مشت فحش به خدا و پیغمبر وظیفه ملی میهنی‌شان را انجام می‌دهند و وقتی می‌پرسی اسم این موجود بالداری که به گردنت آویزان است چیست، تازه به جای اینکه اشتباهاً یاد داریوش فروهر بیفتند یاد مهرداد اوستا می‌افتند… راستی من چرا دارم خودم را جر می‌دهم؟

ادامه

وبلاگ بزنم، فیلتر می‌شود! (گفت‌وگو با سعید ابوطالب)

Saeid Aboutalebهفته‌نامه چلچراغ، نیما اکبرپور‌*- سعید ابوطالب یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است. نماینده‌ای که قبل از این خبرنگار بوده و در کار رسانه. او طرح استفاده مدیریت‌شده از ماهواره را در مجلس دنبال می‌کند که طبق این طرح، سازمان صدا و سیما موظف است حداکثر تا شش ماه، با راه‌اندازی حداقل سه شبکه تلویزیونی با گستره کشوری، نسبت به دریافت و پخش هم‌زمان آن دسته از برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌‌ای که مغایر با ارزش‌ها و مبانی فرهنگ اسلامی و ملی نباشد، اقدام نماید. درباره اینترنت و ماهواره هچ کس را پیدا نکردم که مناسب‌تر از او باشد چرا که هم رسانه را به خوبی می‌شناسد و هم کسی است که از پشت پرده این اتفاقات و تصمیم‌گیری‌ها با خبر است. این گفت‌وگو در خانه آقای ابوطالب انجام شد و در محله‌ای که او بیش از سی سال است ساکن آنجاست. خیابان ۱۷ شهرور.
اجازه بدهید من از یک خبر شروع کنم. گزارشگران بدون مرز اخیراً اعلام کردند که ایران یکی از ۱۳ کشور دشمن اینترنت است. به نظر شما این موضوع چقدر درست است؟
– من نمی‌دانم این واژه «دشمن اینترنت» چقدر علمی هست. من که تا حالا نشنیده بودم کشوری دشمن اینترنت محسوب شود. آن کسی که این تعریف را می‌کند، لااقل شاخصه‌هاش را هم ارائه بدهد. حالا صرف نظر از این که ما با مسأله فیلترینگ موافقیم یا مخالفیم. از طرف دیگر من یک خبر دیگر خواندم که ایران رتبه اول یا دوم را از لحاظ تعداد کاربران در اینترنت دارد. اگر فیلترینگ تا این اندازه محدودکننده بود، ما نباید تعداد زیادی کاربر می‌داشتیم. بنا بر این فکر می‌کنم این تعبیر قشنگی نیست درباره ایران.
ببنید تا جای که من اطلاع دارم، بحثشان نفوذ اینترنت نیست. شاخصه‌هاشان برای این مسأله، تعداد و نوع سایت‌های فیلترشده است. در این باره چه توضیحی دارید؟
– من معتقدم اول باید روی اصل فیلترینگ بحث کنیم که لازم است یا نه. به نظرم آنهایی که می‌گویند فیلترینگ به هیچ وجه لازم نیست، یا با مبانی جامعه‌شناسی آشنا نیستند یا طرفدار آنارشیسم هستند. همه جای دنیا فیلترینگ هست. شما حتی در خانه فیلترینگ را اعمال می‌کنید. شما حتی حرف‌هایتان را هم بین اطرافیانتان طبقه‌بندی می‌کنید. پس باید اصل فیلترینگ را بپذیرم. حالا به این می‌رسیم که چه چیز را فیلتر کنیم، و چه را نکنیم. من هم ممکن است نسبت به فیلترینگ فعلی اعتراض داشته باشم. من با این جوان‌هایی که کار فیلترینگ را انجام داده‌اند، یک نشست دوستانه در مجلس داشتم. در چهره اینها واقعاً‏ صداقت دیدم. امکاناتشان کافی نیست. چاره‌ای ندارند. خیلی از سایت‌ها به خاطر کمبود امکانات فیلتر اشتباهی می‌شوند.

ادامه

گوگل باید درش را گِل بگیرد!

Etemad Newspaperهفته گذشته خبرگزاری ایسنا خبری را منتشر کرد مبنی بر این که گوگل تبریز را جزئی از جمهوری آذربایجان می‌داند و بلافاصله شروع کرد به مصاحبه با شخصیت‌های دولتی مرتبط و غیر مرتبط با فناوری اطلاعات و دنیای کامپیوتر و مخابرات. تمامی مصاحبه‌شوندگان هم به اتفاق رأی به محکومیت گوگل دادند و بدون این که از اصل ماجرا خبر داشته باشند، گوگل را تکفیر کردند.
اما حقیقت ماجرا چیز دیگری بود. فردی به نام وحید گروسی که از قرار معلوم استادیار رشته مهندسی نرم‌افزار است و لیسانسش را از دانشگاه صنعتی شریف تهران، فوق لیسانس را از دانشگاه واترلوی کانادا و مدرک دکترا را از دانشگاه کارلتون اتاوای کانادا گرفته است، یک فیلم تبلیغاتی درباره تبریز را که قبلاً توسط سازمان ایرانگردی و جهانگردی تهیه شده است، در قسمت ویدئوهای گوگل گذاشته و به هر علتی در بخش توضحات فیلم نوشته:

This video shows Tabriz, a city in Southern Azerbaijan, currently in the territory of Iran.
بعدش هم یکی از خبرنگاران ایسنا بر حسب اتفاق این فیلم را توی گوگل دیده و بلافاصله به یاد موضوع خلیج فارس و مجله نشنال جئوگرافیک افتاده و فرصت را غنیمت شمرده و خبری با این عنوان تهیه کرده است:
«گوگل شهر تبریز را متعلق به جمهور آذربایجان خواند» و از آن جای که سوژه مورد نظر استعداد داغ‌تر کردن را داشته، یک سلسله گفت‌وگو با مقامات و دولتمردان انجام داده و الی آخر.
اما اصل ماجرا چست؟ گوگل نمی‌تواند تک‌تک نوشته‌ها و ویدئوها را کنترل کند و صرفاً فضایی را برای گذاشتن فایل‌ها در اختیار عموم می‌گذارد. کافی است که یک نفر برود و فیلم تبلیغاتی و توریستی مربوط به باکو یا کابل را در گوگل آپلود کند و کنارش هر چیزی که دلش خواست بنویسد و حتی آن را جزئی از ایران بداند. به نظر شما آیا گوگل مقصر است؟
مشکل به همین جا ختم نمی‌شود. مشکل این است که بسیاری از ما بدون آن که از صحت و سقم خبر اطلاع چندانی داشته باشم، رگ گردنمان متورم می‌شود و خبرهای اشتباه را پخش می‌کنیم. مثل همین «خبر زیباترین گوینده دنیا، دختری ایرانی به نام میترا طاهری است» که بنده خدا یک فرانسوی است به نام Melissa Theuriau که روحش هم از ماجرای ایرانی بودنش خبردار نست. حالا این جریان گوگل و تبریز شده تیتر اول روزنامه اعتماد! افتضاح از این بزرگ‌تر نمی‌شود. وقتی که کسی فرق میان بخش «نقشه گوگل» و «ویدئوی گوگل» را نداند، نتیجه‌اش می‌شود این که روزنامه رسمی اعتماد تیتر و تصویر روی جلدش را بکند یک گاف اساسی. خوشمزه‌تر این که خبرنگار محترم گاردین هم که فکر نمی‌کرده این همه آدم متشخص اشتباه کنند و به هر حال همیشه منتظر بروز چند خروار خشم از طرف ماست که متصاعد شود، خبر را مخابره کرده برای روزنامه‌اش که «خشم ایرانان از گوگل به خاطر تغییر در نقشه ایران». خودتان ببینید عجب دنیای دیوانه‌ای شده. این بنده خدا استادیار ایرانی آپلودکننده شانس بیاورد به سرنوشت زهرا کاظمی دچار نشود!

ادامه

Ahmadinejad On Time

Ahmadinejadمجله تایم یک هفته‌نامه معروف آمریکایی است که از سال ۱۹۲۳ منتشر می‌شود و همواره به خاطر حاشیه قرمز رنگ خود معروف بوده است. [+] این حاشیه قرمز تنها یک بار و آن هم به مناسبت یازدهم سپتامبر به رنگ سیاه تغییر یافت. تصویر روی جلد این هفته‌نامه از دیرباز مورد توجه واقع شده و تایم از سال ۱۹۲۷ هم چهره سال معرفی می‌کند. انتخاب نهایى بر عهده دبیران این نشریه هفتگى است که از طریق مشاوره با خبرنگاران و گزارشگران ارشد خود به این انتخاب می‌رسند. در این انتخاب، چهره فردى براى جلد آخرین شماره سال تایم انتخاب مى‌شود که بیشترین تأثیر را بر اخبار و زندگى انسان‌ها اعم از مثبت یا منفی گذاشته باشد. به عنوان مثال سال ۱۹۳۸ چهره هیتلر و در سال ۱۹۳۹ و سال ۱۹۴۲ چهره استالین بر روى جلد تایم نقش بست. [+] این مجله در مواردی هم موضوعاتی متنوع را به روی جلد برده و مثلاً چندی پیش روی جلد تایم، اعضای تیم گوگل جا خوش کردند. [+]
روی جلد این هفته مجله تایم، به محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور فعلی ایران اختصاص یافته است که حاوی مقاله و گفت‌وگوی با او (لینک ترجمه) است.
از لحاظ آماری تا کنون هفده بار شخصیت‌های ایرانی به روی جلد مجله تایم رفته‌اند. از این میان پنج بار آیت‌الله خمینی، پنج بار محمدرضا شاه پهلوی، سه بار رضا شاه پهلوی، دو بار محمد مصدق، یک بار علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی به همراه رونالد ریگان و این بار هم محمود احمدی‌نژاد روی جلد رفته‌اند و یک بار آیت‌الله خمنی و یک بار هم محمد مصدق مرد سال تایم شدند.
روجلدهای مربوط به شخصیت‌های ایرانی را می‌توانید در دنباله این مطلب مشاهده کنید. برای بزرگ‌نمایی هر جلد روی آن کلیک کند.
پ.ن: اگر بحث‌های توی نظرات را دنبال کنید می‌بینید که صحبت از یک مجله دیگر تایم است که روی جلدش علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی بود. تصویر این جلد را به کمک سینا یافتم.

ادامه

کمی تا قسمتی ابری

اندرزگاه هشتم اوین این روزها تعداد زیادی مهمون داشت. گناهکار و بیگناه و هزار و یک رنگ آدم، چند هفته‌ای رو با هم سر کردن. اونایی که تک و توک دارن آزاد میشن حکایتاشون شنیدنیه. جوونای شونزده هفده ساله، چنان خاطراتی از این روزا میگن که آدم یاد اسرایی ایرانی میفته که از عراق اومدن. باید خیلی دل‌سخت باشی که صحبتاشون رو بشنوی و بغضت نگیره.
دو تاشون رو که گرفتن، با چشمای بسته بردن به یه باغی و طناب دار رو انداختن گردنشون و گفتن که اعتراف کنین به هر چی که ما می‌گیم وگرنه می‌کشیمتون و بعدشم می‌گیم که تو شلوغی‌ها، تیر خوردین.
یکیشون وقتی برای کتک نخوردن خودشو به غش میی‌نه، دکتر میارن بالای سرش و دکتره هم بعد از معاینه میگه که چیزیش نیست. جریمه‌ش میشه ۵ روز زندون انفرادی و البته وقتی از اون سوراخ میاد بیرون که شیشه می‌شکونه و …
یکیشون رو وقتی که داشته می‌رفته خونه عمه‌ش می‌گیرن. یه ماشین لباس شخصی می‌پیچه جلوش و می‌ندازنش تو صندوق عقب. این بنده خدا هم فکر می‌کنه که دزدیدنش و شروع می‌کنه به داد و فریاد که اونا پیاده می‌شن و تا می‌خوره، می‌زننش.
یکیشون وقت کتک خوردن، هر چی می‌گه آقا جان نزنین به این پام که عمل کردمش، نتیجه عکس می‌گیره و از همون جا بیشترین ضربات رو دریافت می‌کنه.
یه خانومی که برادرش رو گرفته بودن، تعریف می‌کرد که اومدن تو خونشون و همه جا و بازرسی کردن. حتی تو کامپیوتر برادرش رو هم وارسی کردن. بعدشم بهش گفتن که می‌دونی اگه برادرت آزاد بشه، هیچ کجا کار نمی‌تونه بگیره و بیکار می‌شه؟ اون هم گفته من که لیسانسم رو گرفتم، مگه تونستم کار پیدا کنم؟ نشستم تو خونه. بذارین اونم بشینه همین جا.
بازار واسطه‌ها هم که گرمه ماشالله. یه سری که روابطی با بزرگان دارن، بین خونواده زندونی‌ها می‌گردن و تیغ مبسوطی می‌زنن ملت رو. خدا حفظشون کنه.
از اون طرف یهو آمریکا تغییر موضع می‌ده و می‌گه که ما نباید تو مسائل داخلی ایران دخالت کنیم. چون ایران هم تو فلسطین یه شیتیل حسابی بهش داده و یهویی همه گروه‌های فلسطینی قرارداد آتش‌بس امضا کردن. از این طرف هم لابد دست ایران رو تو عراق بیشتر باز می‌ذاره.
تموم این شنیده‌ها (البته اگه شایعه نباشه) و مسائلی رو که اخبارش رسماً اعلام می‌شه اگه کنار هم بذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که هوای ایران کمی تا قسمتی ابری همراه با رعد و برق شبانه در ۱۸ تیر خواهد بود. (البته ممکنه که طبق معمول پیش‌بینی‌های هواشناسی کاملاً برعکس اتفاق بیفته!)