برای استفاده از فناوری در دولت و خدمات عمومی، باید یک اراده وجود داشته باشد. در واقع علاوه بر این که شرکتها و نهادها و مؤسسات دولتی، باید مدیرانی علاقمند به راههای تازه داشته باشند، مشاوران و مدیران میانی خوشفکر هم برای ایجاد تحولات کارآمد، لازم است.
نگاهی به سایتهای دولتی و نهادهای رسمی ایران بندازید. بسیاری از آنها صرفاً صفحاتی هستند که به معرفی سازمان و در نهایت یک فرم تماس با ما و در بهترین حالت گزارشهای آماری سالانه مجهز شدهاند. در حالی که با کمترین هزینهها میتوان خدمات بسیار زیادی را در دنیای مجازی عرضه کرد. بدون آنکه نیروی انسانی زیادی به کار گرفته شود، به افراد زیادی که از فناوری استفاده میکنند، میتوان خدمات ارائه داد.
عموماً سایتهای دولتی خروجیهای خود را به صورت آزاد در اختیار کاربران قرار نمیدهند. بسیاری از آنها خبرمایه ندارند و بهروزرسانیشان قابل توسعه در سایتهای دیگر نیست. به عبارت دیگر کمتر سایتی را میتوان یافت که به فکر توسعه مواد تولیدی خود در سایتهای دیگر باشد.
بگذارید مثالی بزنم. اینجا در لندن، شهری که حتی ساعت مشهورش، بیگ بن، هم هر ساعت توییت میکند و دلنگ و دولونگ به راه میاندازد، برای آن که از اوضاع خطوط مترو یا آنطور که اینجا مرسوم است آندرگراند، باخبر باشیم، کافی است به سایت ترابری لندن مراجعه کنیم. تمام اطلاعات بروز و به ثانیه در آنجا قابل مشاهده است. شما میتوانید با انتخاب مبدأ و مقصد خود کوتاهترین مسیر را با ترکیبی از مترو و اتوبوس و پیاده و زمان تقریبی از این سایت به دست آورید.
این سایت خروجیهای استانداردی هم برای توسعهدهندگان وب دارد. برای آنهایی که میخواهند اپلیکیشنهای موبایل برای سامانه ترابری لندن بسازند، این خروجیها خوراک مناسبی است.
علاوه بر اینها ارسال پیامک برای مشترکانی که میخواهند از اوضاع حملونقل خبردار شوند، امری مرسوم است. در کنار اینها حساب کاربری توییتر سامانه ترابری هم برای کسی مثل من که دائماً از توییتر استفاده میکنم، میتواند ابزار اطلاعرسانه مناسبی باشد تا از اشکالات سامانه باخبر شوم. برای مثال خط مرکزی لندن، دیروز با مشکل مواجه بود. افراد زیادی در ورودیهای ایستگاه مترو متوجه این امر شدند در حالی که برای من که توییتر مترو را دنبال میکنم، وقتی برای رسیدن به ایستگاه تلف نشد و پیش از همه از اتوبوس جایگزین استفاده کردم.
ای کاش وبسایت متروی تهران هم یک حساب کاربری توییتر باز کند تا چنین اطلاعاتی به طور خودکار، از خروجیهای استانداردش وارد اکانت توییترش شود. ای کاش شرکتهای هواپیمایی، مسافربری و اتوبوسرانی هم چنین کاری را انجام دهند. کاری که خرج چندانی ندارد اما کاربردش برای کاهش ترافیک و جلوگیری از اتلاف وقت کاربران مثل روز روشن است.
بیگ بن
«برادر بزرگ» از ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۸
زیگزاگ– فیلم «نمایش ترومن» با بازی قابل توجه «جیم کری» روایتگر انسانی است که ناآگاهانه بازیگر نمایشی تلویزیونی است که در سراسر جهان بیننده دارد و محبوب است.
این برنامه تلویزیونی نمایشی است از زندگی ترومن که روایت زنده لحظات زندگیاش از بدو تولد تا زمانی است که او به تدریج درمییابد که تمام اطرافیانش بازیگرند و شهر زیبای او هم استودیویی مجازی است.
نمایش زنده لحظات یک زندگی هر چند در این فیلم در قالبی داستانی ارائه شده است اما نمونههای واقعی آن را میتوان در برنامههای تلویزیونی چون «برادر بزرگ» مشاهده کرد که در بسیاری کشورها در چارچوب یک مسابقه نمایش داده میشود.
«برادر بزرگ» که از رمان مشهور ۱۹۸۴ «جرج اورول» وام گرفته شده، در حقیقت لقبی است برای رهبر جامعهای که نظارت کامل بر رفتار مردم دارد و از طریق دستگاههایی ویژه که در هر خانهای نصب شده، نظارتی تام بر رفتار آنان دارد.
اولیورتویستخوانی در لندن
هفتهنامه چلچراغ– «لندن دروازه دنیاست»! این تنها یکی از جملاتی است که قبل از سفر دوستانم میگویند و البته یکی دیگر از همکاران از دلگیر بودنش هشدارم میدهد. تصور خودم هم چیزی شبیه عصرهای دلگیر و بارانی شمال و آسمان همیشه ابری آنجاست. اعتراف میکنم که نخستین روز ورودم با شهری دلگیر مواجه شدم و مردمی که از صورتشان میشد حدس زد چقدر عبوس و سرد هستند. عصر یکشنبه آنجا باید چیزی شبیه به عصرهای جمعه خودمان باشد اما تصورم در روزهای بعد به هم ریخت. انگلیسیها (منظورم ساکنان انگلیس است، بریتیش یا غیر آن) سه جمله معروف دارند. صبح (عصر) به خیر، ببخشید، سپاسگزارم! و در استفاده از این سه جمله نه تنها خسیس نیستند بلکه بسیار دست و دلبازند و به هر بهانهای به کارش میبرند. برخلاف تصور اولیهام خانواده چندان سست و بیبنیاد نیست. میزان امنیت در اجتماع در سالهای اخیر بهبود چشمگیری پیدا کرده و تمام آنها مدیون بازنگری در عملکرد پلیس لندن است و کلید رمز چیزی نیست جز برنامهریزی دقیق و اجرای مناسب برنامهها مطالعاتی و پژوهشی. پلیس ترجیح میدهد تا بیخانمانها و ولگردها را با غذا، لباس و حمام گرم اسکان دهد و زیر بار تمام هزینههایش برود چرا که پژوهشها نشان داده که این کار هزینهای به مراتب کمتر از هزینههای کنترل جرایم و پس از آن دارد. همان شعار معروف «پیشگیری بهتر از درمان».