یکی از شرکتهای نوآور ترکیه باجهای ساخته که علاوه بر کمک به محیط زیست به دوستان پشمالوی ما نیز کمک میکند.
شرکت پوگدون به تازگی باجهای خودکار را در استانبول به کار گرفته که در ازای بازیافت بطریهای پلاستیکی، آب و غذا برای سگهای ولگرد فراهم میکند. هنگامی که افراد تهمانده آب بطری را در بخشی که در نظر گرفته شده خالی کرده و خود بطری را از بالای دستگاه وارد میکنند، هزینه بازیافت به طور خودکار تبدیل به مقداری غذای سگ شده و در بخش پایین دستگاه و در محلی ریخته میشود که سگ بتواند آن را بخورد.
این دستگاهها که با انرژی خورشیدی کار میکنند، یک منبع غذای سالم برای حیوانات ولگرد است که پیش از این مجبور بودند تا از میان زبالهها یا کمکهای شهروندان خوراک خود را بیابند و سیر شوند اما با وجود چنین دستگاهی تغییری مثبت در شیوه زندگی آنها ایجاد شده است.
ترکیه به تعداد زیاد حیوانات ولگرد خود در مناطق شهری شناخته میشود. بنا بر گزارش دویچهوله استانبول به تنهایی میزبان ۱۵۰ هزار سگ و گربه ولگرد است.
هدف از تولید این باجه، ایجاد آیندهای روشنتر برای حیوانات در کنار تشویق مردم برای رسیدن به عادت خوب بازیافت زبالههاست.
در این ویدئو میتوانید جزئیات بیشتری را ببینید.
ایجاد باجههای خودکار برای بازیافت و فرهنگسازی در ترکیه امر تازهای نیست. پیشتر هم باجههایی به شکل قلک در برخی نقاط ترکیه برای جمعآوری کتابها و اسباببازیها و ارائه آن به دیگران ایجاد شده بود.
نخستین روز ماه نوامبر است و زمانی که یک کنش اجتماعی مشهور آغاز شده اشت: موومبر، جنبشی که از استرالیا آغاز شده است و حالا در سراسر دنیا مشتری پیدا کرده.
دو سال پیش درباره این خیریه نوشته بودم. اگر دوست دارید بدانید که جریان چیست، نوشته «نوامبر، ماه ملی سیبیل» را بخوانید. خلاصهاش را بار دیگر نقل میکنم:
مؤسسه موومبر Movember که از ترکیب دو کلمه Moustache به معنی سیبیل و November یا همان ماه نوامبر درست شده، یک همچین هدفی دارد. این مؤسسه خیریه تلاش میکند تا توجه مردم را به بیماریهای خاص مردان به ویژه این سرطان پروستات جلب کند. و چه روشی برای جلب توجه بهتر از گذاشتن سیبیل در دورهای که سیبیل دستهموتوری چندان مد نیست. برنامه هم این طوری است که از ابتدا تا انتهای ماه نوامبر مردان حامی این طرح سیبیل میگذارند تا کمکهایی برای این مؤسسه جلب کنند.
امسال هم این جنبش حامیان بزرگی از جمله ژیلت پیدا کرده است. شاید این جنبش بزرگترین دشمن همین شرکت ژیلت باشد اما این شرکت از قرار معلوم تصمیم گرفته تا تهدیدها را تبدیل به فرصت کند و برای خودش حسابی تبلیغ کند. در صفحه فیسبوک ژیلت بریتانیا میتوانید آثار این گرد و خاک را ببینید.
صفحه خطای ۴۰۴ رو که میشناسید. قبلاً به اندازه کافی دربارهش حرف زدم. میتونید به نوشتههای قبلی و البته مسابقهای که قبلاً در این زمینه برگزار کردم مراجعه کنید. اما این صفحه پتانسیل زیادی داره که میشه ازش استفادههای مفیدی کرد. پیشتر هم یک مسابقه خطای ۴۰۴ برای طراحی بهتر این صفحه برگزار کرده بودم.
همون طور که میدونید خطای ۴۰۴ مربوط به صفحات یا پیوندهایی در وبسایتتون هستند که پیدا نمیشن یا به عبارت دیگه گم شدن. خیلی از وبسایتها میان و این خطا رو کاربرپسند میکنن و بیننده رو به صفحات دیگه راهنمایی میکنن.
یکی از این ایدههای جالب رو سایت نات فاوند پیاده کرده. این سایت پیشنهاد میده تا با قرار دادن یک اسکریپت در سایتتون، تصاویر و مشخصات یک کودک گمشده در صفحه نمایش بدید. در واقع از پتانسیل این صفحه برای پخش تصاویر کودکان و افراد گمشده استفاده خواهد شد. ممکنه یکی از بینندگان وبسایت شما این کودک رو دیده باشه. ممکنه این کودک پیدا بشه.
قبلاً درباره اپلیکیشن امیدرسانی سامسونگ نوشته بودم و جریان کار خیریه در طول بازیهای المپیک. متأسفانه این اپلیکیشن در ایران کاربردی نداشت و داوطلبان کار خیر نمیتوانستند با استفاده از آن کمکی کنند.
اما خوشبختانه این شرکت کار خیریه دیگری را در ایران آغاز کرده است که شاید شما هم علاقمند به شرکت در آن باشید.
سرزمین سخنٰ پروژهای است با هدف ارتقای سطح آموزش و ترویج فرهنگ کتابخوانی. برای این کار شرکت سامسونگ تصمیم به راهاندازی کتابخانههایی صوتی با داستانهایی جذاب و شنیدنی کرده است که برای کودکان و نوجوانان نابینا مناسب است. هر چند هر کسی میتواند به این داستانها گوش دهد. با توجه به این که در ایران نسبت به بسیاری از کشورهای پیشرفته به معلولان توجه کمتری شده است، این پروژه امکان تازهای برای آشنایی بیشتر این کودکان با ادبیات خواهد بود و به استفاده بیشتر آنان از فناوری منجر میشود.
شما هم اگر دوست دارید در این کار مشارکت کنید و قصهگوی یکی از داستانهایی باشید که به گوش کودکان نابینا خواهد رسید، کافی است یکی از ۵ داستان موجود در صفحه اول سایت را انتخاب کنید و به کمک پنجرهای که ظاهر میشود صدای خود را ضبط و سپس فرم مشخصات را پر کنید.
تا آخر مهر ماه ۱۳۹۱ فرصت دارید که نمونه صدای خود را بفرستید. پس از آنٰ از برترین صداها برای ضبط استودیویی دعوت خواهد شد.
برای انجام کار خیر گاهی وقتها باید شال و کلاه کرد و به دل خیابان زد. اما شاید یک تعدادی حوصله یا وقتش رو نداشته باشند که این کار رو انجام بدن. این طور وقتها آدم باید دنبال راهی بگرده که هم آسون باشه و هم نتیجه داشته باشه و البته مطمئن باشه.
حالا که داریم به دوران المپیک نزدیک میشیم، حامیان بزرگترین اتفاق ورزشی امسال دست به ابتکاراتی میزنن تا ضمن تبلیغ برای خودشون از مردم برای کارهای خیر کمک بگیرن. سامسونگ یکی از حامیان المپیک ۲۰۱۲ لندن هست که چنین کاری انجام داده.
با «برنامه امیدرسانی سامسونگ» میشه بخشی از این بازیها بود. با این که شرکت سامسونگ در ایران فعاله و سایت رسمی فارسی هم داره و اتفاقاً این برنامه در سایت فارسی خودش هم معرفی کرده، متأسفانه ایرانیها نمیتونن در این برنامه مشارکت کنند و فقط ۱۷ کشور هستند که میتونن به طور مجازی در برنامه حمل مشعل المپیک شرکت داشته باشند. کشورهای شرکت کننده در برنامه امیدرسانی سامسونگ عبارتند از فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، هلند، بلژیک، مجارستان، لهستان، لاتویا، لیتوانی، استونی، صربستان، کراوسی، روسیه، برزیل، چین، ویتنام و انگلستان.
اما اگه ساکن یکی از این کشورها هستید، پس از دریافت برنامه و نصبش روی گوشی، برای خودتون آواتار بسازید و بعد برنامه رو اجرا کنید. بعد از این که موافقت کردید که این برنامه موقعیت جغرافیایی شما رو بررسی کنه، برای هر مایل که میدوید، مبلغ یک پوند صرف امور خیریه به دو مؤسسه کیدز کمپانی و اینترنشنال اینسپیریشن خواهد شد. بهعلاوه، میتونید به این ترتیب در تبلیغات شرکت سامسونگ که روی خودروی حمل مشعل المپیک در گردش به دور کشور نمایش داده میشه، حضور داشته باشید.
این امکان وجود داره که به صورت تیمی هم در این کار مشارکت کنید. درسته که در ایران این برنامه برگزار نمیشه اما من یک تیم به نام ایران درست کردم و هر کسی که این اپ رو دریافت میکنه و ازش استفاده میکنه، اگه دوست داشت میتونه عضو این تیم بشه و با هر قدمی که بر میداره یه کار مفیدی هم به نام ایرانیها ثبت بشه.
این ویدئو از زبان دیوید بکهام موضوع رو بیشتر شرح میده.
اما سه روزی میشه که دارم این برنامه رو آزمایش میکنم. اولین بار وقتی که برای ناهار از محل کارم بیرون رفتم، این اپ رو اجرا کردم. متوجه شدم مسافتهای زیر یک مایل اصلاً ثبت نمیشن. امروز صبح بخشی از مسیر خانه تا ایستگاه مترو رو با این اپ راه رفتم. اما بعد که سوار اتوبوس شدم یادم افتاد که این اپ داره با سرعت مسافت رو به حساب میاره که البته طبیعی بود. بعد هم که سوار مترو شدم و رفتم زیر زمین و گوشی آنتن نمیداد اما وقتی اون سر شهر از ایستگاه مترو اومدم بیرون، متوجه شدم که بیشتر از ۹ پوند کار خیر انجام دادم که البته مجموع این کمکها تا الان شده ۴۴ پوند!
خب حالا این که این موضوع یک باگ هست یا سامسونگ فرض رو بر این گذاشته که کسی تقلب نمیکنه رو من نمیدونم. اما این رو میدونم که خیلی از ما عاشق کار خیر هستیم بدون این که از جامون جم بخوریم. بنابراین شما میتونید با این اپ در حال اجرا سوار دوچرخه، اتوبوس و انواع وسایل جمعی بشید. میتونید با ماشینتون برید این طرف و اون طرف یا موبایلتون رو از گردن سگتون آویزون کنید و کاری کنین که بدوه و یک عصر پر از شادی و بازی رو با سگتون داشته باشید و در عین حال کار خیر هم بکنید. از ما گفتن!
همیشه ایدههای خوبی برای کمکهای خیریه هست. روشهای تشویقی، بازی، ورزش، فعالیتهای هنری و هزار و یک جور ژانگولر که آدم باب میلش باشه میشه پیدا کرد و یه کار خیر هم انجام داد. یکی از مشکلاتی که تحریمهای بانکی و عدم ارتباط با ویزاکارت و مسترکارت و پیپل و انواع و اقسام روشهای انتقال پول اینه که نمیشه از ایرانیهای خارج از کشور برای کارهای خیریه به راحتی کمک گرفت.
سایتهایی مثل جاست گیوینگ Just Giving یک ایده ساده پشتشونه. یک سری مؤسسه خیریه توی این سایت عضو شدن. یک سری آدم هم میان با هم قرار میذارن که دوچرخهسواری کنن یا دوی ماراتن داشته باشن یا هر چیز دیگه. برای این کار هم یک هدف مالی تعیین میکنن. مثلا آقای ایکس میگه من برای کمک به کودکان سرطانی ۱۵۰۰ دلار جمع میکنم و میدوم. برای این کار هم یک صفحه درست میکنه و لینکش رو برای دوستانش میفرسته. دوستانش هم هر کدوم یک مقدار کمک مالی بهش میکنند تا به ۱۵۰۰ دلار برسه. بعد هم این پول داده میشه به اون مؤسسه خیریه کودکان سرطانی.
میدونم که مؤسسات خیریه در ایران کم و بیش فعالیت میکنند و با همه سختیها کارشون رو به جلو میبرن. اما واقعاً ای کاش این مؤسسات ایرانی توی این سایت یا سایتهای مشابه صفحهای داشتند که میشد کاری انجام داد. حداقل از مؤسسات معتبری مثل محک که به دریافت کمک به طور آنلاین و از راه عابربانک و تلفن و راههای دیگه اهمیت میدن، انتظار میره به این روشها هم فکر کنند و عضو این سایتها بشن.
باور بفرمایید جنس نر آدمیزاد هم به یک سرطانهای خیلی اختصاصی مبتلا میشود. یعنی این طور نیست که فقط جنس ماده این حیوان دوپای ناطق عاقل سرطان اختصاصی خاص خودش یعنی پستان و رحم را داشته باشد. این مردان سیبیلو هم گاهی به یک سرطانهایی مثل پروستات مبتلا میشوند که عمراً هیچ زنی بتواند به آن دچار شود و البته خیلی هم این وسط داغان میشوند. پدربزرگ خودم هم همین سرطان پروستات را داشت. هر چقدر هم آن چند ماه آخر دکتر بردیمش و دم و دستگاه و خلاصه لابراتوار و تلاونگش را دستکاری کردیم و به تیغ جراحان سپردیم، افاقه نکرد و به رحمت خدا رفت. خدا کند از این بیماریهای خانوادگی ارثی نصیب ما نشود.
باری… چه میگفتم؟ هان. میخواستم از کار خیر حرف بزنم برای مردان. البته اذهان منحرف بلافاصله به مسائلی مثل خواستگاری متمایل میشود اما خدا وکیلی منظور من یک کار خیر درست و حسابی است. جانم برایتان بگوید که چند سالی است جنس سیبیلوی بشر برای حل این مشکل تدابیری اندیشیده و دست به کار شده.
مؤسسه موومبر Movember که از ترکیب دو کلمه Moustache به معنی سیبیل و November یا همان ماه نوامبر درست شده، یک همچین هدفی دارد. این مؤسسه خیریه تلاش میکند تا توجه مردم را به بیماریهای خاص مردان به ویژه این سرطان پروستات نامرد جلب کند. و چه روشی برای جلب توجه بهتر از گذاشتن سیبیل در دورهای که سیبیل دستهموتوری چندان مد نیست. البته سیبیلهای دیگر هم در این راستا قابل گذاشتن هستند اما این یکی مدلش از قرار معلوم خیلی طرفدار دارد. برنامه هم این طوری است که از ابتدا تا انتهای ماه نوامبر مردان حامی این طرح سیبیل میگذارند تا کمکهایی برای این مؤسسه جلب کنند. البته فکر نکنم هیچ منع قانونی برای گذاشتن سیبیل توسط زنان هم در جهت حمایت از این حرکت وجود داشته باشد. بنابراین اگر جز زنان محسوب میشوید و دلتان میخواهد از ما مردان حمایت کنید، با آغوشی باز این حرکت شما را پذیرفته و نه تنها شما را میستاییم بلکه حلواحلوایتان هم میکنیم. این حرکت گویا در سال ۱۹۹۹ از استرالیا آغاز شده و به کشورهای دیگر هم صادر شده است.
البته سوای این حرفها موجی برای مبارزه با از میان رفتن سبیل و دمده شدنش به راه افتاده است. حرکتی که قصد دارد تا سیبیل را به پسران و مردان زیر ۳۰ سال باز گرداند. یک فیلم مستند هم در این زمینه ساخته شده به نام بازگشت شکوهمندانه سیبیل یا The Glorius Mustache که تریلرش را میتوانید از اینجا تماشا کنید.
اطلاعات و نوشتههای بیشتر را هم میتوانید از این لینکها به دست بیاورید. باشد که دنیا بر مدار سیبیلتان بچرخد.
این دستبندهای رنگی رو خیلیها دیدیم توی دست ملت. همیشه برای خودم این سؤال مطرح بود که اینها چی هستن. یه چیزهای هم جسته و گریخته شنیده بودم که هر کدوم از این دستبندهای رنگی برای حمایت از گروه یا سازمانی ساخته شدن و هر رنگشون یک معنی داره و از این جور چیزها. پنجشنبه که رفته بودم تجریش و توی پاساژهای مختلف گشت میزدم، دیدم که اکثر مغازهها انواع و اقسامش رو دارن. روش یک سری جملاتی حک و روی یک سری دیگه مارکها و برندهای مختلف چاپ شده بود. از طرف دیگه از نظر کیفیت با هم متفاوت بودن. تصمیم گرفتم ته و توی قضیه رو در بیارم که شد اینی که میخونید.
با کمی گشت و گذار متوجه شدم که این دستبندها از جنس سلیکون و به نام Silicone wristband یا دستبندهای سلیکون معروف هستند. حالا داستان بچه معرویفترین این دستنبدها که زرد رنگ هم هست چیه؟ لانس آرمسترانگ، قهرمان افسانهای دوچرخهسواری وقتی که متوجه شد به سرطان پروستات مبتلا شده، تصمیم گرفت که تسلیم بیماریش نشه. لانس توی زندگینامه خودش نوشته: «به بیماری سرطانم گفتم آدم اشتباهی را انتخاب کردهای. به او گفتم وقتی به دنبال کالبدی میگشتی تا در آن خانه کنی، راه به خطا رفتهای.» لانس آرمسترانگ سرطان رو با نیروی اراده و صبر پشت سر گذاشت تا با قدرت هر چه تمامتر، دوباره به عرصه رقابتها بیاد. در آمریکا، رقابتهای تور دو فرانس به صورت مستقم از شبکه OLN پخش میشد. در آخرین روز این رقابتها، هر کس با پیراهن طلایی لانس به رستورانهایی که این مسابقات رو پخش میکردن، میاومد، میتونست از تخفیف ویژه برخوردار بشه. [+]
لانس آرمسترانگ پس از این که موفق شد سرطان رو پشت سر بذاره، در سال ۱۹۹۷ اقدام به تأسیس بنیادی برای کمک به بیماران سرطانی کرد. اون میخواست به بیماران سرطانی یاد بده تا بدون ترس و نگرانی به بیماری خودشون غلبه کنن. لانس دستبند زرد رنگی رو با این شعار به دست میبست: Live Strong یعنی قوی زندگی کنید. این دستبندها در تولید انبوه به فروش رفت تا درآمد حاصله از اون صرف بیماران سرطانی بشه.
سال ۲۰۰۴ شرکت نایکی هم در حمایت از این طرح، با اهدای یک میلیون دلار پشتیبان ساخته شدن ۵ میلیون دستبند برای افرادی شد که توی زندگی قوی هستند. علاقمندان با پرداخت ۱ دلار صاحب این دستبند میشدند. در مدت کوتاهی این دستبندها در سراسر جهان شناخته شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. حتی بعضی از افراد حاضر به پرداخت ۲۰ دلار برای خرید این دستبندها بودند. طبق آخرین آمار ۵۱ میلیون نفر در جهان صاحب این دستبند هستند که سمبل مبارزه با بیماری سرطانه. استقبال از این حرکت باعث شد که بنیادها و سازمانهای دیگه از این ایده الگوبرداری کنن تا دستبندهایی با عناوین و رنگهای دیگه تولید و به فروش برسند. به خاطر همینه که این دستبندها رو با رنگهای متفاوتش میبینید. البته همهشون تکرنگ نیستند و دستبندهایی با رنگهای ترکیبی وجود داره.
چیزهای جالب دیگهای هم در این زمینه پیدا کردم. از جمله یک سایت که شما میتونید اونجا دستبند اختصاصی خودتون رو با رنگ و شعار خاص خودتون طراحی کنید و سفارش بدید و یک مقاله هم درباره این که این دستبندهای نیکوکاری حاوی پیامهای پنهانی خاصی هستند! این هم یک لینک برای این که بدونید هر رنگی چه معنایی داره. یه نکته دیگه هم این که اینها فقط دستبند نیستن و بعضیها به پا هم میندازنش. به عبارت دیگه پابند هم میشن.
وضعیت این دستبندها توی ایران یه جور دیگهست البته. بیشتر جنبه مد پیدا کرده. یعنی خیلیها بدون این که بدونن معنی اینها و رنگهاشون چیه، فقط به خاطر جور بودن رنگش با لباسها انتخابشون میکنن و یا اصولاً اونهایی که دوست دارن زلم زیمبوی زیادی از دست و گردنشون آویزون باشه، چند تاش رو میندازن دستشون و هکذا.
پ.ن: مرسی از علیاصغر هنرمند. بابت این که گفت HP هم لپتاپهایی با همین شعار زده با اسم L2000. گشتم لینکش رو پیدا کردم. اطلاعات بیشتر.