تعریف چیزی مثل مربع چیه؟ مثلاً یکیش اینه: چهارضلعی که اضلاعش یکسان باشد و حداقل یک زاویه قائمه (۹۰ درجه داشته باشد). خب به نظر شما ما یکی از کلمات جمله قبل رو عوض کنیم چی میشه؟ مثلاً به جای چهار ضلع بگیم دو ضلع اون وقت میشه تعریف مستطیل. یا هر کلمه دیگه تاثیر متفاوتی میذاره. وایسین. منظور دارم از این حرفا. حالا یه مثال میاریم واسه زمان. مثلاً تعریف شب: خب ظاهراً شب به زمانی میگن که هوا روشن نباشه. این دقیق نبود؟ باشه تعریف سال کبیسه: سالیه که ۳۶۶ روز باشه. حالا اگه ۳۶۵ روز بشه اسمش دیگه کبیسه نیست. مناسبتها هم همین طوره. خب دیگه میرم سر اصل مطلب. چهارشنبهسوری در آداب و سنن ایرانی به جشنی گفته میشد که با مراسم خاص در آخرین شب چهارشنبه هر سال (شبی که فرداش چهارشنبه باشه) برپا میشد. حالا اگه قرار باشه که یه کلمه اینور و اونور کنیم. به نظر شما دیگه اسمش میشه چهارشنبهسوری؟ پس قاعدتاً اینم مضحک هست که دو هفته به خاطر محرم بکشیمش جلو بازم بهش بگیم چهارشنبهسوری. بهتره با تعاریف، تعارف نکنیم و اعتراف کنیم که تعریفمون رو عوض کردیم.
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.