مصدق‌خوانی بیخ گوش مردان کودتا

هفته‌نامه چلچراغ- به سرعت اخبارش روی اینترنت پخش می‌شود: یک گروه موسیقی راک، یک اپرای راک درباره تاریخ ایران در دوره مصدق و کودتای ۲۸ مرداد، که باعث شد یک حکومت ملی سقوط کند، اجرا کرد. (داستانش را ما ایرانی‌ها خوب می‌دانیم).
آدرس‌ها را که دنبال می‌کنی، می‌رسی به سایت رسمی خواننده‌ای به نام مایکل مین (Michael Minn). توی صفحه مربوط به این آلبوم نوشته‌اند:
«مصدق یک داستان حقیقی است از کودتایی که توسط سازمان سیا هدایت شد و در سال ۱۹۵۳، شاه ایران را منصوب کرد.»
این آلبوم که به انتقاد از سیاست‌های آمریکا در آن دوران می‌پردازد، بنابر نوشته‌های موجود در سایت، از مراجع و منابع معتبری در زمینه تاریخ ایران در آن دوره استفاده کرده است و توانسته که رتبه برتر را در جشنواره بین‌المللی Fringe نیویورک در سال ۲۰۰۴ کسب کند.
مایکل مین و اجرای تئاتر موزیکال مصدق
مایکل مین از سال ۱۹۸۰ کار ترانه‌سرایی را آغاز کرد و کار خود را با نوشتن آثاری موزیکال برای تئاتر ادامه داد. روزنامه نیویورک تایمز در مقاله‌ای که در سال ۲۰۰۰ منتشر کرد، ناگفته‌هایی از وقایع کودتای ۲۸ مرداد را بیان کرد که به تازگی از طبقه‌بندی محرمانه سازمان سیا خارج شده بود و بیانگر دخالت مستقیم سازمان سیا در هدایت این کودتا بود. کودتایی که نتیجه‌اش به دوره جدیدی از دیکتاتوری محمدرضا شاه و تورقی نامیمون در تاریخ کشور ایران منجر شد. هنگامی که مایکل مین این مقاله را مطالعه کرد، ذهن او آرام آرام به سمت ساخت اثری در این باره سوق یافت. تا آنجا که در سپتامبر سال ۲۰۰۳ کار نوشتن این اثر را آغاز کرد. موازی با شروع نوشتن این اثر، وی مطالعات خود را در این زمینه وسعت بخشید و حتی آخرین کتاب منتشر شده را با نام «همه مردان شاه» که در سال ۲۰۰۴ منتشر شده بود، خواند. پس از تکمیل این اطلاعات بود که این اثر را با نام مصدق و به صورت یک راک اپرا در پنجاه و یکمین سالگرد این کودتا به روی صحنه آورد. این اجرا که حدود ۴۵ دقیقه و عبارت از ۱۲ صحنه موزیکال به طول انجامید، در سالن تئاتر کوچکی در مناطق جنوبی نیویورک به روی صحنه رفت. یعنی در یکی از سالن‌های جشنواره‌ای بین‌المللی با نام تئاتر حاشیه یا Fringe که صدها اجرا با شرکت بیش از ۲۰۰ گروه نمایشی در آن شرکت داشتند.
این راک اپرا به این شیوه اجرا شد که خوانندگان و نوازندگان گروه مایکل مین، در بخش‌های نمایش، نقش‌های متعددی را به جای شاه، مصدق و مأموران سیا بازی می‌کردند. این اجرا با قطعه‌ای به نام Dreaming of Persia آغاز می‌شود که داستان آن مربوط به سخنرانی مصدق در مجلس در جهت ملی کردن صنعت نفت ایران و پیامدهای آن است و به جلسه‌ای در سازمان سیا می‌رسد که منجر به برگزاری یک کودتا در ایران می‌شود. در یکی از مصاحبه‌هایی که مایکل مین داشته است، به این نکته اشاره کرده که یک انگیزه او در نوشتن این اثر، این بود که فکر می‌کند آمریکایی‌ها باید با گوشه‌های تاریخ خودشان آشنا بشوند، به خصوص به خاطر شباهت‌هایی که کودتای ضدمصدق با آنچه اینک در عراق می‌گذرد ممکن است وجود داشته باشد.
مایکل مین قرار است که در دو شهر دیگر آمریکا کنسرت داشته باشد.
اطلاعات کامل را می‌توانید در آدرس پیدا و تمام آهنگ‌های مربوط به این اپرا راک را به صورت mp3 دریافت کنید.

ادامه

Weekend

صبح پنجشنبه‌ها یک احساس هیجان‌انگیز کنار سفره صبحانه نشسته است.
عصر پنجشنبه‌ها یک احساس شادی توی خیابان موج می‌خورد.
جمعه‌ها صبح یک احساس ولنگاری توی رختخواب غلت می‌زند.
جمعه‌ها عصر اما یک وزنه سنگین از دل آسمان آویزان است.

طعم نان خارجی

رفتم وبلاگ طعم نان خارجی رو بخونم دیدم اثری ازش نیست انگاری از اول وجود نداشته. گفتم شاید آدرسش رو اشتباه تایپ می‌کنم. توی گوگل که گشتم حتی Cache نشده بود! جستجو رسید به چند تا وبلاگ که توشون نوشته بودن که باران که وبلاگ طعم نان خارجی رو می‌نوشت به خاطر تصادف در کانادا فوت شده! البته هیچ دلیل مستندی پیدا نکردم اما هم وبلاگش کلا پاک شده هم از توی اورکات حذف شده. به هر حال خبر نگران‌کننده‌ای هست. اگه کسی اطلاع بیشتری داره یه کامنتی چیزی بذاره.

فناوری اطلاعات

در ابتدای هزاره ‌سوم، صنعت فناوری اطلاعات در جهان محور دگرگونی و توسعه قرار گرفته است. مطابق منشوری که هشت کشور صنعتی جهان در اوکیناوا به امضا رساندند، فناوری اطلاعات به عنوان محور حیاتی توسعه و رشد در جوامع بشری قرار گرفته و مطابق گزارش صندوق توسعه سازمان ملل متحد تنها راه کاهش فقر در جهان است. با تمام این مسائل، بدیهی‌ست که به دنبال مفهومی برای این واژگان باشیم.
فناوری اطلاعات چیست؟
فناوری اطلاعات چیست؟ این سوؤالی هست که بیشتر مردم می‌پرسند. با توجه به اصطلاحاتی که این روزها به سرعت در فرهنگ‌مان جای خود را باز می‌کنند و مردم در محیط اطرافشان با آن‌ها برخورد می‌کنند روز به روز به درک این اصطلاح بیشتر ترغیب می‌شوند.

ادامه

جنتلمن

ظهر امروز به حدی جنتلمن شده بودم که در را برای فاحشه‌ای باز کردم تا قانون خانم‌ها مقدم‌ترند، ترک نخورد. تشکرش با چشم‌های گرد باورنکردنی‌تر بود.
شاید سرم به‌خاطر همین درد می‌کند!

کرّه‌لاک‌پشت زشت

آخرین باری که مُردم، از آهسته راه رفتن حوصله‌ام سر رفته بود. آرزو کردم دیگر لاک‌پشت نباشم.
به دنیا که آمدم، کرّه‌ی قشنگی شده بودم که پوستم می‌پرید. به دست و پایم سم‌های کوچکی بود که به درد خاراندن نمی‌خوردند.
پنج سال بعد آرزو کردم بار دیگر به دنیا نیایم. پشتم بدجوری می‌خارید…

مهمانی چلچراغی

پنجشنبه و جمعه قبل با بچه‌های چلچراغ، مهمون دوستان ساروی و بابلی بودیم. سفر خوبی بود و کلی خوش گذشت. هر چند موقع رفتن جاده هراز بسته بود و مجبور شدیم از سمت جاده فیروزکوه بریم و کلی هم به خاطر برف دیر رسیدیم اما به خاطر اینکه دسته‌جمعی رفته بودیم، گذشت زمان رو احساس نکردیم. شب پنجشبه که رسیدیم، رفتیم یه اردوگاه دانش‌آموزی که همچین یه هوا شبیه پادگان و بندهای زندان بود! برای خانوم‌ها و آقایون دو تا از این سوئیت‌ها رو در نظر گرفته بودن که ۱۰-۱۲ تا تخت دو طبقه داشت و با یه بخاری نفتی گرم می‌شد. با بچه‌ها بساط قلیون رو ردیف کردیم و نشستیم به صحبت. بعدش هم همه با هم رفتیم یه عروسی که توی یه تالاری بود که همون بغل بود! همچین یه نموره بی‌دعوت! کلی اون شب خندیدیم به خاطر چل‌بازی‌های بر و بکس.
فرداش هم که کلی برنامه‌ریزی کرده بودن واسمون و کارگاه‌های آموزشی روزنامه‌نگاری ترتیب داده بودن برامون که آموزش بدیم. من هم یه کارگاه داشتم که با عنوان روزنامه‌نگاری الکترونیک تشکیل می‌شد. اون هم در حالی که در مجموع تعداد کسایی که توی کلاس با اینترنت سر و سری داشته باشن از تعداد انگشت‌های دست بالاتر نمی‌رفت! بقیه هم از اینترنت فقط اسمش رو شنیده بودن! حالا من رو در نظر بگیرین که چجوری درباره موتورهای جستجو به جماعت توضیح دادم و راه و روش کسب خبر از طریق اینترنت و وبلاگ رو شرح دادم! وضعیت غذا هم همون وضع غذاهای پادگان بود و بس. در عوض شبش رفتیم یه رستوران سه طبقه به اسم حاج حسن که غذاهاش جداً خوشمزه و حسابی بود. جالبه که این رستوران یه نشریه هم چاپ می‌کنه که به هر حال ابتکار جالبیه. توصیه می‌کنم بهتون که اگه گذارتون به ساری افتاد و گشنه‌تون هم بود به اون جا سر بزنید و دلی از عزا در بیارین. باقیش هم که برگشت بود تا صبح که ساعت ۴ رسیدیم تهران و متاسفانه نتونستم برسم به بدرقه دوست عزیزی که برای مدت طولانی می‌رفت پاریس. این یکی واقعاًحیف شد!

گورخرانه‌ها

اگه تو هم یه گورخر خال خالی بودی و هیچ‌کی نمی‌شناختت…
اگه تو هم آخرین بازمانده نسلی بودی که منقرض شده بود…
حتما تو هم مثل من افسرده می‌شدی عزیز من!
– گورخرانه‌ها، جلد پنجم، فصل سوم، صفحه ۴۱