تو را به خدا بس کن آقای بوترابی! این جریان جشن تولد وبلاگها دیگه چه صیغهایه. این روزها به هزار و یک علت فوتبالی و شوتبالی استرس به ما وارد میشه. تو را به خدا شما دیگه استرس ما رو بیشتر نکن. این جریان جشن تولد وبلاگ فارسی درست و حسابی شوت شد روی مخمون. هیچ رقمه هم نشد که دایورتش کنیم یه جای دیگه مثل جزایر لانگرهانس.
اصل خبر:
«جشن تولد وبلاگ فارسی» همزمان با چهارسالگی پرشینبلاگ با حضور و دکتر حمید شهریاری، دبیر شورای عالی اطلاعرسانی، ۲۳ خرداد ماه جاری برگزار میشود.
مهدی بوترابی، مدیر گروه سایتهای پرشین بلاگ، در گفتوگو با خبرنگار سرویس نگاهی به وبلاگهای خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اعلام این خبر افزود: «از آنجایی که پرشینبلاگ اولین و بزرگترین وبلاگسرویس فارسی جهان است، تصمیم گرفتیم چهارمین سالگرد تأسیس آن را با حضور بیش از ۲۵۰ نفر از وبلاگنویسان، مسؤولان حوزه محتوا و خبرنگاران به صورت یک همایش بزرگ تحت عنوان جشن تولد وبلاگ فارسی گرامی بداریم.»
جریان از چه قراره؟ اصلاً این جشن تولد وبلاگهای فارسی چه ربطی به سالگرد جشن تولد بابا پرشینبلاگ داره؟ بعدش این مسؤولان حوزه محتوا یعنی که؟ از اون طرف (کدوم طرف؟) شما اگه میخوای یه جشنی بگیری و فتح بابی برای آشنایی با دکتر حمید شهریاری داشته باشی، دستت درد نکنه اما دیگه چرا از ۲۵۰ نفر وبلاگنویس و خبرنگار دعوت میکنی و اسمش رو هم میذاری جشن تولد وبلاگ فارسی؟ چه شود… چه جشن تولدی… اون هم توی هتل سیمرغ مجلل و چهارستاره تاپ! راستی به قول گفتنی مسألهٌ! تا قبل از پرشین بلاگ، وبلاگ فارسی متولد نشده بود؟ من یه وبلاگهایی یادم میاد که هم فارسی بودن هم تو بلاگر بودن. شما یادت میاد؟ راستی این عنوان مدیر گروه سایت پرشین بلاگ خیلی سِمَت سختیه. آدم یاد مدیر گروه دانشکده میفته. جان پرشینبلاگت عوضش کن.
به لطف آیدا عزتی لینک کسی که همیه توی ستون مورد علاقهم مینوشت رو یافتم! به نظر منم خیلی الکیه این تولد. اون بابا پرسیت خیلی مسخره هست.
تا بسوزی! خیال کردی چه کارهای که در مورد هر چیزی اون دهن گشادت رو باز میکنی؟ دعوتت نکردن کونت سوخته؟
نیما: وای وای وای چه بازدیدکننده بیادبی! وای وای!
موافقم شدید. این بنده خدا رو بد جو گرفته ! من نمی دونم اینا تولیدی تایر هم بزنن می خوان حتما براش سالگر افتتاح چرخ بزنن !
عجیبه که ادمی به خودخواهی و پررویی شما اینقدر اعتماد به نفس داره.
وجود پرشین بلاگ بود که یک رنسانس در زمینه وبلاگ نویسی فارسی به وجود آورد وگرنه قبل از وجود بلاگر من در روزنامه صوراسرافیل مطلب مینوشتم!!!
این رو بفهم!
آدم اینقدر حسود و خودبزرگ بین و مغرور ندیدم.
نیما: دوست عزیز شما یا واقعاً یادداشت من رو نخوندی یا خودت رو زدی به اون راه. آخه جان من، عزیز دلم. من با پرشین بلاگ و رنسانس چی کار دارم؟ مؤسسین پرشینبلاگ از دوستان من هستند. من منکر تحول عظیمی که پرشینبلاگ در ایجاد محتوای پارسی در اینترنت به وجود آورد نیستم. روی سخن من با آقای بوترابیه که اتفاقاً قبلاً هم ملاقات حضوری توی پرشینبلاگ باهاش داشتم هم چند بار تلفنی باهاش صحبت کردم. من حق دارم نسبت به این که ایشون تولد پرشینبلاگ رو تولد وبلاگ پارسی میدونه، اعتراض کنم. شما هم اگه این رو به حساب خودبزرگبینی و غرور میذاری، از نظر من اشکالی نداره. اما بگو من به چی حسادت میکنم؟ به جشن؟ به پولی که نداشتم تا پرشین بلاگ رو بخرم؟ به این که به نظرم عمو مووبلتایپ رو بیشتر از بابا پرشینبلاگ دوست دارم؟ یا به این که صد تا وکیل مدافع ندارم؟
شما که همکار ما توی صور اسرافیل بودی چرا این حرفا رو میزنی؟ یادته با ملکالشعرای بهار میرفتیم کوه خوش میگذشت بهمون؟ یادش بخیر…
سلام
من از جمیع همه دوستان وبلاگی فقط با شما از نزدیک برخورد داشتهام یادت هست..؟؟؟ در هر صورت که به مذاق شما خوش بیاد هم بگویم که این جشن در اون هتل چهار ستاره هم که برگزار شده باشه و در بایکوت خبری برگزار شد. نیمچه گزارشی تهیه کردهایم. دوست داشتی یه نگاهی بیانداز. در ضمن به این نوشته شما هم لینک دادم.
نیما: معلومه که یادمه. جلوی پارک ملت دیدمتون. چند سال پیش بود. 🙂