منصور ضابطیان، یک روزنامهنگار است. منصور ضابطیان همکار من در چلچراغ است. منصور ضابطیان دو کتاب جالب دارد که توصیه میکنم بخریدش. این دو کتاب بر پایه دو سؤال بنا شده که عدهای به این دو سؤال پاسخ دادند. دو سؤال عجیب و پاسخهای جالب از افراد مشهور. از هر یک برگزیدهای رو میارم تا به خریدش راغب بشین.
کتاب اول: اگر یک زرافه داشتیم…
حجتالاسلام حسنی
-شما دامداری دارید؟
+ بله.
– چی پرورش میدهید؟
+ من و خانمم که فوت کرد دو تا پسر از اونها دارم که حول و حوش سی و پنج چهل تا گوشتی دارم که پسرها آنها را تربیت میکنند. برای این که اونها بیکار نباشند. دو تا فرزند دیگرم هم چغندرکاری و آفتابگردان و اینها را انجام میدهند.
– من شنیدهام اخیراً دامداریها زرافه هم پرورش میدهند.
+ من هم شنیدهام اما دنبالش نرفتم. از سن و سال من هم گذشته. بچههای خودش دنبالش برند.
– حالا اگر قرار بود شما هم زرافه پرورش دهید، با زرافهها چه میکردید؟
+ خب، نه این که گوشتی را بچینم آن را بگذارم جایش. آن زرافه معاون اینها باشد. گرچه اشکال دارد.
کتاب دوم: اگر یک سوسمار بودیم…
مانا نیستانی
– میدانی تفاوت تمساح و سوسمار در چیست؟
+ بلد بودمها… اِ… یکی قبلاً تفاوتش را بهم گفته بود. آدم لجش میگیرد… فکر میکنم سوسمار به این مارمولکهای گنده هم میگویند، ولی تمساح آن وحشتناکه است که توی آب زندگی میکند.
– حالا صرفنظر از این تفاوت، اگر تمساح یا سوسمار بودی چه کسی را میخوردی؟
+ هر کس دم دستم میآمد. مگر تمساحها منو دارند یا مثلاً دلیوری برایشان غذا میآورد که قدرت انتخاب داشته باشند؟
– تمساحهایی که قبلاً آدم بودهاند چنین حقی دارند.
+ آهان… در آن صورت جنیفر لوپز را میخوردم.
بسیار ساده نتیجه می گیریم عکسها را جابجا گذاشتی، بالایی مال پایینی است، پایینی مال بالایی.
نیما: میرزا جان. سپاس از تذکرت. سوتی دادم خب. آن هم از نوع چلچراغیش. اصلاح شد.
هر دو کتاب رو خوندم. جالب بودن! و یه کمی غم انگیز. خدا بیامرزه آتشی رو. ایضا مانا نیستانی رو!
مستراح تعطیل است