راستی واقعاً چرا این قدر این روز مهم است؟ چون که روز تولد یک آدم کلی مهم است و همه تحویلش میگیرند و خلاصه نقش اول فیلم سینمایی آن روز را خودش بازی میکند.
به همین خاطر ما هم تصمیم گرفتیم که یک ویژهنامه وبلاگی به مناسبت روز تولد خودمان بچاپیم و کاری کنیم که همگان این روز را گرامی بدارند و خدا را شاکر باشند که ما پا بر عرصه نهادیم نهادنی! برای شروع این جلدی که میبینید، مربوط است به هفتهنامه تایم که به مناسبت تولدمان گفتوگویی انجام دادند که شاید یک روزی برایتان ترجمه کردم.
تقویم تاریخ
(زمینه: آهنگ تایم از گروه پینکفلوید) سی و دو سال پیش در چنین روزی یعنی ششم اسفند ماه ۱۳۵۳ خورشیدی مطابق با ۲۵ فوریه ۱۹۷۵ میلادی و دوم صفر ۱۳۹۴ (که سهشنبه ساعت ۴.۵ بعد از ظهر بود)، به دنیا آمدم. البته اگر به سال مریخی حساب کنید من کمتر از نصف الان سنم هست یعنی ۱۷ سال. [+]
طبیعتاً در این روز انسانهای زیادی پا به عرصه نهادند و البته جانورهای زیادی نیز هم. تاریخ نشان داده که سالهای پیش از آن هم در این روز انسانها بسیار مهمی متولد گشتند و ایضاً انسانهای غیرمهمی نیز هم. از جمله مشاهیر میتوان به «خوآنده» امپراطور چین اشاره کرد که همان طور که از عکسش پیداست از لحاظ هیکل اصلاً شبیه من نبود. نفر بعدی «سلطان احمد دوم» سلطان عثمانی بود. «پیر آگوست رنوار» نقاش امپرسیونیست فرانسوی و پدر «ژان رنوار» هم متولد همین روز است. خلاصه چندین و چند آدم مهم دیگر مثل «انریکو کاروسو» تنور ایتالیایی، «زپو مارکس» بازیگر آمریکایی، «جرج هریسون» از گروه بیتلز و «خوزه ماریا آزنار»، نخست وزیر اسپانیا متولد شدند و این جور چیزها.
در آن هفته میمون «برنی پارنت» کانادایی، قهرمان هاکی روی یخ روی جلد مجله تایم بود که خب البته زیاد مهم هم نیست.
فیلم «دیوانه از قفس پرید» در این سال ساخته شد که البته کولاک زیادی کرد و در روایاتی کرد و خاک زیادی بر پا نمود و البته محض اطلاع قیمت متوسط هر دانه تخممرغ در آمریکا ۷۷ سنت آن موقع بود که به عنوان تکلیف شب میتوانید با احتساب نرخ تورم در آمریکا و ایران قیمت معادلش را به ریال حساب کنید. [+]
تمام موارد بالا اتفاقاتی بود که روی زمین افتاد. اما روی هوا چه خبر بود؟ جانم برایتان بگوید که آن شب هم مانند خیلی از شبهای دیگر خیلی چیزهای دیگر که به ما مربوط نیستند روی هوا بودند. از جمله ماه و ستارگان و خرت و پرتهای دیگر که میتوانید تمامش را این جا ببینید چون یک چیزی هست تو مایههای شکل ماه و سال خرگوش چینی و غیره که من در حال حاضر خیلی ازشان سر در نمیآورم. [+]
یک سری محاسبات پیچیدهای هم در زندگی من وجود داشته که از قرار معلوم بدون اطلاع و اجازه من به فعالیت خودشون ادامه میدن. از جمله این که عدد من ۴ هست و کلی اطلاعات بدرد نخور دیگه که همهشون به عدد ربط دارن.
تست هوش
به سؤالات زیر پاسخ بگویید. زمان پاسخگویی خیلی.
۱- کدام یک از عکسهای زیر عصیان است؟
الف- من
ب- تو
ج- او
د- استعاره نیست یک جور فحش است.
۳- کدام یک از تصاویر زیر عصیان نیست؟
الف- جنگ ابتذال اول
ب- جنگ ضیابری اول
ج- جنگ دویچهوله دوم
د- جنگ هموفوبیای سوم
۵- عصیان بنیانگزار چه سلسلهای در وبلاگستان بود و چه مقامی داشت؟
الف- هودریه، سرشاخه
ب- هودریه، سرسسله
ج- عصیانیه، سرسام
د- عصیانیه، سرانجام
۶- تولد عصیان را کدام یک از فالگیران ژاپنی پیشگویی نکرده بودند؟
الف- ریوزو تاناکورا
ب- سائوسائو
ج- فلرتیشیا
د- ایشیزاکی
۷- کدام فرمول توسط عصیان کشف شد؟
الف- E=MC²
ب- N=(im)ª
ج- H2O
د- N=(Sin x)/x
به تمام کسانی که به پرسشهای بالا پاسخ صحیح بدهند، شماره حسابی اعلام میشود تا کادوهای نقدی خود را به آن واریز فرمایند.
چه اعتماد به نفسی!
پپسی بدم جناب اکبرپور؟؟ D:
ولی جداً تولدت مبارک!!
نیما: کادو که نمیدی. همون پپسی هم قبوله. سپاس.
تولدت بسیار مبارک!!
جایزه که نداره این سؤالات با چه انگیزهای روش فکر کنیم؟!
نیما: جایزهشو تهش نوشتم.
تولد مبارک جناب اکبرپور 🙂
نیما: سپاس نامی عزیز.
اااااااااااااا
این عکس رو تایم به نظرم آشناست
یکی رو میشناختم
قیافهاش شبیه این بود
راستی صاحب این عکسه اسمش چیه؟
🙁
نیما: یادم رفته.
من تا امروز فکر میکردم دنیا در حال احمدینژادیزاسیونه. الان متوجه شدم حداقل به مدت یک روز اکبرپوریزه شده این دنیا. با یه حساب دو-دو-تا چار-تا، من که موافقم
تولد مبارک
نیما: خب منم خواستم فقط یه روز دنیا رو تحت تأثیر قرار بدم.
ذاتاً به متولدین اسفند ارادت ویژه دارم. هم ماهی تولدت مبارک 🙂
نیما: دیدم چقدر باشخصیتی. نگو اسفندی هستی.
سؤال اول: گزینه چهار (البته بعدها انداختنش تو وایتکس، سفید شد)
سؤال دوم: من و تو که نیست. چون دانه و خوشه جوابگوی ما دو تا نیست. در مورد او هم کمترین اطلاعی ندارم. پس بهتره فرض کنیم فحشه، که اونم هر چی میگی، خودتی
سؤال سوم: گزینه چهار (به دلیل عدم رعایت کپیرایت!)
سؤال چهارم: هیچ کدام! چون گزینه «همه موارد فوق و سایر جنگها منجمله جنگ شورشیان روآندایی» ذکر نشده است. لازم به ذکر است که برای اثبات شرکت «عصیان» در جنگ شورشیان روآندایی، به جواب سؤال اول مراجعه بفرمایید
سؤال پنجم: گزینه ب (به این دلیل که عصیان با هودر، از بیخ لج بوده، هست و خواهد بود)
سؤال شش: گزینه ج! چون اگر چه فلرتیشیا تولد عصیان را پیشبینی کرده بود و معتقد بود که وی در آینده به مقام دبیر کلی سازمان ملل گیلانی و مازندرانی کل کهکشان خواهد رسید، اما وی (فلرتیشیا رو میگم دکتر!) ژاپنی نبود. بلکه یک نیمهویتنامی-نیمهلیختناشتاینی بود که از پدری شیلیایی و مادری اهل کنگو (البته اون موقعها اسمش زئیر بود) در جزایر سلیمان متولد شد.
سؤال هفت: حالا درسته من ترم ۱۲ هستم. ولی دلیل نمیشه که هی بزنی تو سرم که!
برای کادو هم میتونم قرص اعصاب برات بفرستم D:
نیما: بهرنگ جان ناپلئونی پاس کردی.
آخه واقعا چرا؟؟؟؟!!!
تولدت یه دنیا مبارک!
من جواب سؤال اول رو میدونم. اون بچه سیاهپوست تویی ولی تو بیمارستان عوض شدی و تاریخ تولدت هم مرداد ماهه نه اسفند ماه. ولی به هر حال تولدت مبارک.
نیما: مخلصیم.
نیماااااااااااا،
تولدت یه عالمه مبارک.
تولدت مبارک حاج نیما
این قدر غصه نخور. یه روز عکس تو رو هم تو تایم میزنن. شاید به خاطر جایزه پولیتزر
نیما: بیچاره جایزه پولیتزر.
نیما جان تولدت مبارک. امیدوارم به هر چی میخوای برسی و همه موفقیتها و شادیهات رو با هم جشن بگیریم. من کادوی غیر نقدیم رو تحویل دادم. lol
نیما: مرسی فرین جان.
اعتماد به نفست منو کشته نیما. تولدت هزار تا مبارک عزیزم.
نیما: سپاس دخمل.
نمیدونم چرا تا حالا فک میکردم شش اسفند تولد عصیانه نه نیما! یعنی نیما همون عصیانه؟! یعنی ممکنه یکی سالگرد تولد وبلاگش با تولد خودش یکی باشه؟ یعنی ممکنه؟!
راستی گزینه دوم سؤال هفت رو تا جائیکه من میدونم یه دانشمند اهل چکسلواکی به نام نیمازهوف شرودینگر کشف کرده بود.
سوم اینکه تا حالا شده موقع نوشتن یه کامنت توی یه وبلاگ کامپیوترت کرش کنه؟ یعنی با مخ بره تو دیوار؟! مخصوصاً اینکه اون وبلاگ مال یه هفده سالهء مریخی باشه
شماره حساب رو هم خودم دارم ۳۳۳۳ بانک ملی ایران.منتظر حضور سبزم باش!!!!!
نیما: یه کم تحقیقاتت رو بیشتر کن. اگه خوب باشی بهت قول میدهم استاد راهنمای رساله دکترات بشم.
Happy bithday nimajoon. I hope to see u here soon.
Nima: Tanx dear Mahrokh. I hope too.
سلام جناب اکبرپور. من همون همکارتون تو روزنامه هستم که تازگیها با کنجکاویها و سؤالاتم شاید کلافهتون کرده باشم. راستش از اونجایی که روز تولد برای خودم خیلی مهمه نتونستم فرا رسیدن این روز رو بهتون تبریک نگم. البته اگه امروز میدونستم تو روزنامه بهتون تبریک میگفتم تا شاید یه شیرینی بندازم گردنتون که نشد.
در هر حال با اینکه از زیر شیرینی دادن در رفتید ولی تولدتون واقعا مبارک.
امیدوارم هر سال موفقتر از سال قبل باشید.
نیما: ممنونم 🙂
سلام …
تولدت مبارک!
نیما: سپاس.
سلام، جناب مهندس! والله خیلی شرمنده. از طریق اینترنت نشد سر وقت تولدت رو تبریک یگم. امیدوارم sms رسیده باشه حداقل. به هر حال خیلی مبارک باشه و سالهای سال خوش و سلامت باشی و همچنان بلاگی! 😀 این متنت هم خیلی بامزه بود چون جواب سؤالات رو هم غلط غولوط میدونم. لطفاً شماره حساب نده! p: خوش باشی مهندسسس @};-
نیما: سپاس سارا جان.
مبارکا باشه نیما جان، اما به نظر من که سیام بهمن مهمتره 🙂
میگم دیگه وقتشه برایت زن بگیریمها D: … تولدت نود و دوتا مبارک 🙂
نیما: جدی؟ وقتشه؟ کو؟
هه
تولدت مبارک نیما نینیوند. خودت رو این همه تحویل گرفتی! ولی کارت تبریکش رو من برات میفرستم او دفتر مجله درپیتتون!
D:
نیما: ساندیس بفرست.
تولدتون مبارک
شاد باشید همیشه
سؤالاتون بینهایت سخت بودند. فکر کنم جواب همشون غلطه. فقط سؤال ۴ اگه جواب “جنگ جهانی سوم” بود درست میشد!!!!
سلام نیما جان!
کلی حال میده این همه آدم تولدش رو بهش تبریک بگنا.
تولدت مبارک عزیز دل برادر
دنیا را برایت شاد شاد، و شادی را برایت دنیا دنیا آرزومندم
نیما: سپاس محمد جان.
تهش را که خونده بودم! بجای فرستادن کادو هر وقت اومدی لاهیجان میتونم شهر خوشگلمون را نشونت بدم! چطوره؟!
از صبح داره برف میباره! در حالیکه دیروز هوا آفتابی بود…
نیما: دنیا جان اتفاقاً در جریان برف امروز هستم. سپاس از تبریکت.
تولدت مبارک! پس کیکش کو؟!
نیما: فعلاً که تو قنادیه.
این پستت حرف نداشت البته تولدت هم مبارک. فردا هم تولد منه ولی نیما حسابی سنت داره بالا میره وقتشهها!!
نیما: وقت چی؟ ملاقات با عزرائیل؟
تبریکات. بابت تولد IT ! 😉
اول از همه ازت ممنونم که بعد مدتها تا سر حد دو دور چرخیدن روی صندلی (خواستم بگم صندلیم از این باکلاسهاست که چرخ داره) دلمون رو شاد کردی. دوم هم اینکه الان تا اعماق وجودم به خوششانسیت ایمان آوردم. پریروز طبق عادت معهود رفتم توی hallmark و یه ای-کارت جدا کردم تا امروز ایمیل کنم و فکر میکنی امروز hallmark چی میگه؟ نه جداً فکر میکنی چی میگه؟
Our Apologies
Hallmark.com is temporarily unavailable. We expect to be back online shortly.
خوب با این اوصاف گمونم باید ترانهی کارت رو خودم بخونم (لطفاً با صدای hoops و yoyo و پنج بار پشت سر هم خوانده شود):
I know a really nice person whose birthday is today-O
T-O-D-A-Y
T-O-D-A-Y
T-O-D-A-Y
Whose birthday is today -OOOOOOOOO
به قول کلاهقرمزی تفلد عید شما مفارک:)
نیما: سپاس از آهنگ و تولدت مبارک و اینها. 🙂
نیما جون خیلی مخلصیم. تولدت مبارک مرد بزرگ!
اما در مورد کادوی تولدت من تصمیم گرفتم دو تا نکته انحرافی که تو پستت بود رو بر ملا کنم. حالا اینا رو به جای حل اون تستهای هوش از من بپذیر و شماره حساب رو رد کن بیاد:
۱. ۶ اسفند ۱۳۵۳، مطابق با ۲۵ فوریه ۱۹۷۵ میشه نه ۱۹۷۴!! حالا کدوم رو باور کنیم؟ ۱۳۵۳ یا ۱۹۷۴؟ 🙂
۲. نصف سن الانت میشه ۱۶ سال، که فک کنم یه نمه از ۱۷.۵ کوچیکتر باشه نه بزرگتر! 🙂
بازم خیلی مخلصیم و بازم خیلی مبارک!
نیما: ماچه جان. حق با تو بود. من ۳۲ سال تموم فکر میکردم که ۳۳ سالمه! سوتی از این بزرگتر که توی پاسپورتم هم نوشتن ۷۴؟ متن رو طبق فرمایشاتت تصحیح کردیم. باشد تا عبرت دیگران شود.
مبارکه
کاش عکس جدیدت رو میدادی به تایم.
نیما: دیگه نشد دیگه.
نیما جون، یه نکته انحرافی دیگه هم تو کارت بود که دیگه گذاشتم یکی دیگه پیداش کنه و جایزه بگیره. (گفتم که فک نکنی پیداش نکردما!)
خیلی مخلصیم.
نیما: منتظر افشاگری هستیم فراوان. اما عوض اون قبلیه یه لیموناد طلبت.
تولدتون مبارک 🙂
انشاالله به هر آرزوی که دوست دارین برسین و هر چند سال که دوست دارین زندگی کنین. این تستهای آی کیو هم خیلی سخت است به آی کیوی من قد نمیدهد :))
نیما: سپاس 🙂
تبریک میگم نیما جان ببخشید خان!
همیشه یواشکی میام مطالبت رو میخونم و میرم! الان وژدانم قبوول نمیکرد فرار رسیدن این روز سبز رو نیام بهت تبریک بگم.
تبریک تبریک تبریک
نیما: حمید جان ببخشید خان. این وژدان رو هستم بدرقم. سپاس سپاس سپاس.
من نمیدونم نیما! یا شیرینی تولدت رو میفرستی، یا از کادو این حرفها خبری نیست! ولی خب… تو مایههای اینکه تولدت مبارک و امیدوارم هرچه زودتر بتونی بری جایی که کسی حتی ندونه فیلتر رو با چه لامی مینویسن! البته یک آرزو هم میکنم، اونم اینه که اون “جا” بیاد “اینجا”!
نیما: مریم جان. شیرینی رو طلب داشته باش. یهو دیدی عید تقدیم کردیم.
سلام… مبارک باشه…. من این فرمول N=(im)ª رو میشناسم….!!! 😉
اولاً که اصلاً نیومدهام که بگم «تولدت مبارک و اینها» چون بیمزه است و تبریک سورپریزانه جالبه… دوم این که این پست حقیقتاً جالب بود و خب عجیب هم نیست چون اسفندیها کلاً آدمهای بسیار جالب، طناز، بینظیر و یونیکی هستند! دلیل میخواهید نگاه کنید به پست ۶ اسفند وبلاگ خبرنگار افتخاری نیویورک تایمز!… سوم. خیلی جالبهها! فقط یه روز از من کوچیکتری!(بدون احتساب سالها!)… چهارم…
چهارم این که سوتیها (همان نکات انحرافی) خیلی جالب بودند. کلی خندیدیم… مخصوصاً سال تولد و مخصوصاًتر borned!!
نیما: ما متعلق به همه اقشار جامعه هستیم. حتی شما.
همچنان مخلصیم.
خب، می بینم که کسی متوجه نکته انحرافی سوم نشد و اون لیموناد نسیه هم که گفتی، بنده رو بدجوری سر ذوق آورد که خودم رأساً این نکته رو هم بگم: (امیدوارم این یکی هم عبرتی برای سایرین شود D: )
و اما نکته آنکه باید به ادیتور و حروفچینهای تایم، یه تذکر
نیما جان تولدت مبارک. من یکی که از بودن تو توی این دنیا خیلی خوشحالم. امیدوارم همیشه همین قدر پویا باشی که هستی. چاکریم.
نیما: شبنم عزیزم. سپاسگزارم و به دوستی با تو افتخار میکنم. جات توی ایران واقعاً خالیه.
خوب می بینم که عوامل نفوذی “تایم” اومدن و طی یک عملیات ناجوانمردانه، نکته انحرافی مربوط به سوتی همکار حروفچینشون رو پاک کردن و بعد هم یواشکی در جهت رفع سوتی اقدام کردهان. اما از آنجا که ما از جمله “راست قامتان جاودانه تاریخ” بوده و هستیم و همواره در مقابل انواع و اقسام عوامل استکبار جهانی و رسانههای استکباری و قلم به مزد، ایستادگی کردهایم، یک بار دیگه این سوتی “تایم” رو -که کم از رسوایی واترگیت یا حتی مونیکا لوینسکی و کلینتون نداشت- افشا میکنیم، باشد که درس عبرتی شود برای جهانیان.
و اما جنایت مورد نظر: حروف چین مزدور تایم که تاب تحمل انتخاب نیما خان به عنوان یکی از آحاد پرشور جامعه اسلامی رو نداشته، در اقدامی منافقانه و به قصد ترور شخصیتی نیما و نیز تشویش افکار عمومی، از واژه غریب و مجعول “BORNED” به جای فعل ماضی “BORN” استفاده کرده بود؛ آنهم کجا؟ بر روی تصویر نیما! اما در پی مشاهده هوشیاری حزبالله و نیز افشاگری به موقع ما، به سرعت اقدام به ازبین بردن آثار جرم کرد. اما زهی خیال باطل! ما هوشیارتر از این حرفهاییم. ناسلامتی انرژی هستهای، حق مسلممان است! چی خیال کردهاند؟؟
نیما: بر اساس افشاگری ماچه عزیز نصف حقوق ادیتور تایم را سر این برج کم کرده و با یک شاخه ترکه چوب آلبالو او را دو شقه میکنیم. باشد تا باشد.
معجزه کن معجزه کن ور نه میلاد تو جز خاطرهی دردی بیهوده چیست؟ (شاملو)
نیما: سعیم رو میکنم.
نیما جوونی تولدت حسابی مبارک باشه. ایشالا همیشه سرحال باشی و بلاگت صدها سال سرپا باشه و ما بیاییم بخونیم و کیف کنیم و کلی چیز ازش یاد بگیریم. مراقب خودت باش.
نیما: سپاس نهال عزیز.
اوی دیکتاتور اعظم.. تولدت هنوز مبارک کلی تا *:
نیما: سپاس دیکتاتوربانوی بزرگ.
به به! سلام آیدا خانوم کارپه دیم 🙂 با عرض معذرت از آقا نیما 🙂
سلام
خیلی جالب بود مطالب
حال کردیمووووو
بازم بفرست برای تولدت