روزنامه قیام- این مسعود که یکی از پسر بزرگهای کوچه است و خیلی فکر میکند که خوشتیپ است، امروز داشت با یک پسر که انگار همسن من است صحبت میکرد که خیلی خارجی بود و موهایش هم طلایی بود و چشمهایش هم آبی بود.
من با کاوه که پسر همسایهمان هست و بابایش یک دیویست و شیش دارد، داشتیم میرفتیم مدرسه که دیدیم مسعود با آن پسر موطلایی خارجی صحبت میکنند و ما هیچ چیز نمیفهمیدیم.
کاوه که موهایش را تازه از ته زده و تازه با من آشتی کرده، به بهانه بستن بند کفشش جلوی آنها خم شد تا فوضولی کند که چه میشنود. کاوه از وقتی موهایش را زده زشتتر شده و حتی من خجالت میکشم که با او بروم مدرسه و بهمن که خیلی چاقالو هست و همیشه دهانش میجنبد روی کاوه اسم گذاشته و حالا همه او را توی مدرسه «گلابی» صدا میزنند و کاوه از دست من که با چسب موهایش را باعث شدم تا کوتاه کند خیلی شکار است.
کاوه که گوش وایساده بود تا حرفهای مسعود با آن پسر را بشنود بعد از این که کفشهایش را بست، آمد سراغ من و گفت که مسعود خیلی انگلیسیاش خوب است. من به کاوه گفتم که مادرم گفته گوش وایسادن کار بدی است. اما کاوه میگوید که من اشتباه میکنم و روی در وایسادن کار بدی است و مادرش میگوید که نباید با کسی رودروایسی داشته باشیم.
– از کجا میدونی که انگلیسی حرف میزدن؟ تو که انگلیسی بلد نیستی!
– چرا بلدم. خواهرم که کلاس زبان میره به من یاد داده.
– مثلاً چی بلدی؟ خب به من هم یاد بده.
– ببین انگلیسی خیلی ساده هست. تو باید یک قانون رو بدونی. اون اینه که انگلیسی خیلی شبیه فارسی هست فقط کلماتش کش میان؟
– نفهمیدم.
– خب واسه همین میگم های کیو نداری.
– نخیرم. تو خودت خنگی. گاوه گلابی.
– اصلاً من به تو انگلیسی یاد نمیدم.
– بلد نیستی خب قپی میای.
– نه خیرم. ببین. مثلاً ما میگیم «مادر» اونا میگن «مااااااااادِر» یا ما میگیم «برادر» اونا میگن «بُرااااااادِر». هی میکشن. خیلی راحته.
عصری که از مدرسه میآمدیم، دیدیم که موطلایی دارد از سوپر دریانی سر خیابان لُپلُپ میخرد که کاوه گفت بیا بریم باهاش انگلیسی صحبت کنیم. من هم قبول کردم و رفتیم جلو و کاوه گفت:
– سلااااااااام. چِطووووووریییی؟ اسمـــــــت چییــــــــــه؟
این کاوه زیاد لهجه انگلیسیاش خوب نیست چون پسره با دهن واز به کاوه نگاه میکرد و انگار خیلی تعجب بود.
– خوبم. من اسمــــــــم فریــــــد هست. تو چی؟
– مـــــــن اسمم هست کااااااااوه. فِرِد تووووووووو چراااااا این قدر لهــــــجه ایـــنگلیـــسی بد داااااری؟
– من که لهـــــجه نداااااااااارم.
به نظر من هم البته اسمش را یه کمی شبیه فرید گفت. به نظرم نبایستی مال تهران انگلیس باشد. احتمالاً بچه شمالش هست چون لهجهاش شبیه حسن آقا هست که توی عباسآباد سلمانی دارد و دوست بابایم هست و موهای من را کوتاه میکند و همه به او «حسن رشتی» میگویند.
بعد یک هو کاوه پرسید:
– ببیـــــــنم تووو فارســــــــی بلدییییییی؟
– خب آرههههه!
– ای بابا پس چرا ما داریم یک ساعت انگلیسی حرف میزنیم. فارسی حرف بزنیم دیگر.
خلاصه الان فرید که تازه به محله ما آمده با ما دوست شده و با هم به مدرسه میرویم. و هر چه به این کاوه گلابی که فکر میکند خیلی های کیویش بالا هست میگوید که داشته با مسعود گیلکی حرف میزده چون که پسرخاله مسعود است و مسعود اینها هم لاهیجانی هستند، کاوه باور نمیکند و فکر میکند که سر کاری است. این کاوه واقعاً های کیویش پایین هستها. حتی جلبک هم بیشتر از کاوه های کیو دارد به جان مادرم.
خوب گیلکی هم یه نوع زبان خارجیه دیگه!!!
سلام، گمتون کرده بودم. خوشحالم دوباره اینجا رو میخونم 🙂 منم اینجا لینک میخوام.