گاهی اوقات یک خبر را میشنویم و به سادگی از کنارش میگذریم. کافی هست که فقط کمی به آن فکر کنیم و کمی هم روی آن عملیات انجام دهیم تا بفهمیم که دقیقاً چی به چی هست. برای مثال به این خبر ایلنا توجه کنید:
بدهکار ۲ هزار میلیارد تومانی یک روز پس از دستگیری آزاد شد – خبرگزاری ایلنا ۸/۳/۸۶
من کاری به این ندارم که چطور یک آدمی میتونه این همه پول داشته باشه یا اون رو از کجا آورده. فقط میخوام بدونم دو هزار میلیارد تومان یعنی چقدر.
– با توجه به این که هر هزار تومانی ۱۶۰ میلیمتر طول دارد، دو هزار میلیارد تومان برابر است با ۳۲۰،۰۰۰ کیلومتر هزار تومانی. با در نظر گرفتن این که محیط زمین در روی خط استوا ۴۰،۷۰۰ کیلومتر است، نتیجه میگیریم ۹۸/۷ یا تقریباً ۸ دور اسکناس هزار تومانی روی خط استوا.
– با توجه به این که هر سکه ۵۰ تومانی ۱/۸۳ میلیمتر ضخامت دارد، دو هزار میلیارد تومان سکه ۵۰ تومانی روی هم برابر است با ۳،۳۲۴،۰۰۰ کیلومتر ارتفاع. با در نظر گرفتن این که میانگین فاصله کره زمین تا ماه ۴۰۳،۳۸۴ کیلومتر است، ارتفاع مذکور ۲۴/۸ برابر فاصله کره زمین تا ماه است.
– با توجه به این که هر سکه ۵۰ تومانی ۸/۹۰ گرم وزن دارد، دو هزار میلیارد تومان سکه ۵۰ تومانی برابر است با ۳،۶۳۲،۰۰۰ تُن.
– دو هزار میلیارد تومان چهار برابر سرمایه فعلی بانک پارسیان است که ۵۰۰ میلیارد تومان در گزارش سال ۸۵ این بانک ثبت شده است.
– با دو هزار میلیارد تومان میتوان ۲۸۶،۹۴۴ عدد پراید صفر از قرار دانهای ۶،۹۷۰،۰۰۰ تومان خرید. با توجه به طول هر پراید که ۳۹۳۵ میلیمتر است میتوان ۱۱۲۹ کیلومتر پراید صبا را پشت سر هم قرار داد. این فاصله تقریباً برابر است با مسافت میان تهران و زاهدان به خط مستقیم (۱،۱۲۰ کیلومتر).
تعداد بربریها رو هم در بیار به خاطر ما.
با همه محاسباتی که انجام دادی و خیلی هم جالب بود، هنوز قضیه یک کم نامفهومه و عمق فاجعهاش رو نمیشه درک کرد. چون من از تهران به زاهدان نرفتم و درک مسافتش برام عملی نیست و حتا به ماه هم نرفتم و این یعنی اصلاً ممکن نیست بفهمم این مردک چه برسر من و دیگرون آورده.
اوهوم یعنی اینقدر پره؟
همین قدر میشه؟ ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه چقدر کم.
و این است فرق ما و اون آدم!
ما اندازه و وزن دو هزار میلیارد تومن رو به دست میاریم اما اون خود دو هزار میلیارد تومن رو!
مخم پرتاب شده است…
یه چیز دیگه رو هم باید حساب کنی. حساب کن چند تا جوان تحصیلکرده میتونن با این پول کاری رو شروع کنن و از ایران نرن. ببین چند تا جوان با شنیدن وجود این پولها دچار افسردگی میشن و …
راستی یه مطلبی در مورد رادیو زمانه و کاربرد حمام نوشتم، بخونش.
نیما جان! خسته نباشید بابت این محاسبات. نه به خاطر اینکه اینا رو حساب کردیا. برای اینکه صبر داشتی! چون واقعاً صبر میخواد آدم اینا رو بدونه…
ایول به مملکت! دست اندرکاران این قضایا رو عشقه
ایول به این مملکت که با این حکومت عدل على (ع) این همه نابغه دزد داره و تازه اینم آفتابهدزدشه… ای کاش اصلاً نفت نداشتیم و مثل جابانىها، مذهب، فرهنگ، ایمان، ملیت، انسانیت و زلزله داشتیم.
نیمای عزیز سلام
می خواستم بگم ۲۰۰۰ میلیارد تومان از او چیزی که فکر میکنی هم بیشتره.
من احساس میکنم تو محاسبت اشتباه شده. اگه یک بار دیگه حساب کنی میبینی که اینقدر پول میشه ۷۹۸۰ برابر محیط زمین در خط استوا نه ۸ برابر.
به هر صورت از دقت نظرت ممنون. خوش باشی.
نیما: احسان جان فکر نمیکنم اشتباه شده باشه. درست حساب کردم.
میشه ۳۲۰،۰۰۰،۰۰۰ کیلومتر! به عبارتى ۷۸۶۲ مرتبه دور خط استوا!
نیما: بذار با هم محاسبه کنیم:
۲،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان داریم که میخواهیم ببینیم چند تا هزار تومنی میشه. تقسیم میکنیم بر هزار میشه ۲،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ عدد هزار تومنی. ضربدر ۱۶ سانتیمتر میکنیم میشه ۳۲،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ سانتیمتر. هر کیلومتر ۱۰۰،۰۰۰ سانتیمتره. تقسیم میکنیم که میشه ۳۲۰،۰۰۰کیلومتر و این عدد رو به ۴۰،۷۰۰ تقسیم میکنیم که طول خط استوا بر حسب کیلومتره. میشه ۸۶۲۴/۷ برابر خط استوا.
سلام گل پسر
حق با تو بود همون ۸ دور روی خط استوا میشه.
انگار ریاضیم خیلی ضعیف شده
شرمندههههههههههه
نیما: مخلصیم.
تو روزنامه خوندمش. خیلیهها؛ نه؟!
نیما جان به جیب مردم چیکار داری!
در ادامهی همون خبر اومده که طرف با یک تعهد اخلاقی آزاد شد. این تعهد اخلاقی رو خوبه یاد بگیریم. به درد میخوره.
سلام نیما جان به نظرم خیلی هم مهم نیستها به شرطی که طرف با آدم راه بیاد و یه دور از اسکناسهای دور خط استوا یا چند تا از اون ماشینا رو همینطوری از سر دوستی به آدم هدیه کنه همین طوریهااااااا
خیلی حال میده نه خدایی؟؟؟
نیما: خدایی آره.
نیما جان سلام خودتم میدونی این مسائلی که گفتی اصلاً مهم نیست. مهم اینه که یه چند دور از اون پولها که حساب کردی یا چند کیلو از اون سکهها یا چند تا از اون ماشینها به تو هدیه بشه اونم صرف دوستی و خیرخواهی مگه نه؟
نیما: ما که از این شانسها نداریم که چیزی بهمون هدیه بشه.