برنامه «جوانی آزاد» برنامه جدید رادیو جوان هست که جایگزین برنامه «جوانی به وقت فردا» شده با اجرای فرشید منافی و سردبیری حامد جوادزاده. (اطلاعات بیشتر)
این برنامه هر روز از ساعت ۱۸ تا ۲۰ پخش میشه. توی این برنامه، یک آیتم مینویسم به نام «راه به راه، بیا خودمون رو بزنیم به اون راه» با اجرای فرشید منافی. کاراکتری که نوشته از زبون اون گفته میشه کاراکتری هست در یک کلام مشابه «بوشوگ» که همه اتفاقات عالم و رو مثبت میبینه. این برنامه رو میتونید از اینجا به طور زنده بشنوید.
هر چند در متنی که مینویسم، تغییراتی به وجود میاد و بعد پخش میشه اما هر وقت که فرصت شد سعی میکنم، متن کاملش رو اینجا بنویسم. متن کامل اولین آیتم رو که دیروز پخش شد بخونید:
رادیو جوان / جوانی آزاد- چیزه. یعنی اینه. این ایلام که هست. خب؟ بعدش توش پمپ بنزین هم که هست. شیلنگ بنزین که هست. خب؟ بعدش تهش که هست. ته چیز. ته شلینگ. وصلوندنش به شیر آب. بعدش همه جای بنزین آب ریختن توش. یعنی توی باک. خب؟ خیلی حالا خوشحالن همه. همه چیز خوب. همه چی ردیف. خیلی درستهها کارشون. دیگه لازم نیست برن صف وایسن واسه بنزین. میتونن برن بقالی بطری بطری آب بخرن. خب؟ بعدش این مشکل آلودگی که هست. سوخت فسیلی و اینا. همهش حل میشه دیگه. نه خداییش تا حالا دیدین آب بد بسوزه؟ تازه همهش میشه بخار. بعدش همهش میشه ابر. بعدش همهش باد هوا میاد میبره ابرا رو. بارون میاد شر شر. در خونه هاجر. بعدشم که عروسی پشت عروسی. ازدواج پشت ازدواج. موقت پشت موقت. انقده کیف داره.
اصلاً آب چیز خوبیه. میگن که چیزه. مایع حیاته. حالا توی سودان، یه محلهای هست که خیلی معروفه. اسمش هست دارفور. یه چیزی تو مایههای جردن خودمون. میگن زیر زمینش آب پیدا شده. همه خوشحال و خندان. همه چیز خوب. همه چی ردیف. عینهو وقتی که قدیما نفت زیرزمین پیدا میکردن. خوشحالن همه. دیگه مشکل سوختشون حل حله. آب میریزن توی ماشیناشون. همهش میشه بخار بعدش همهش میشه ابر. بعدش همهش باد هوا میاد میبره ابرا رو. بارون میاد شر شر. خلاصه بساط هاجر و عروسی و این جور قضایا دوباره برقرار میشه.
گفتم که آب چیز خوبیه. میگن که چیزه. روشناییه. یعنی قدیما هم میریختنش توی فانوس. بعدش از نورش استفاده میکردن. درس میخوندن زیرش. خیاطی میکردن زیرش. خلاصه زیر نورش کلی خبر بود. کلی اتفاق میافتاد. اصلاًً این سد هست که میزنن پشتش آب جمع میشه. باهاش نیروگاه میزنن. همینه دیگه. برق در میاد ازش میره توی سیما. میاد در خونمون. همه جا روشن میشه. لامپاتون روشن میشه. فیوزا میپره. همینه. آبه دیگه. روشناییه.
همه هم میدونن آب که زیاد بیاد از آسمون سیل میشه. میتونه همه چیز رو خراب کنه و از بین ببره. اما اگه پشت سد جمع شه. هم برقش رو میکشن بیرون. هم همه جاها رو تمیز میکنن باهاش. جاهای قدیمی رو پاک میکنن. اصلاً همه ساختمونای قدیمی رو کنار رودخونه و سد پیدا میکنین. خب؟ همین سیوند اینا رو که میگن. همشون کنار آب ساخته شدن. چرا؟ چون قدیما ساختمونهاشون رو میساختن کنار آب که راحت بشه شستشون.
این آب خاصیت درمانی هم داره. اصلاً آبدرمانی یه جورایی معروفه. خب؟ میگن هر کی چند لیوان آب بخوره در روز، کلی از مریضیهاش خوب میشه. حالا این که توی شیر، آب قاطی میکنن به خاطر غنیسازیشه. یعنی کلی به خواصش اضافه میشه. کل مریضیهامون شفا پیدا میکنه. کلی همه خوشحال و خندان میشن. اصلاً واسه همینه که قدیمیها میگن رو آب بخندی.
خُب انگار حسابی سرتان شلوغ شده… معاونت سردبیری را هم شدیداً تبریک گفته، آرزو مینماییم همین فردا، پس فردا، برای مشاوریت رئیسجمهور در امور وبلاگستان و این حرفها و … بهتان تبریک شدید بگوییم!
به به به. سلام عرض میکنم آقای سردبیر، اورجینال و معاون نداره :))
حال شما!!! چه خبر. دوری و دوستی؟ آره؟ نداشتیمااااااا. لینک ما رو هم ادد نکردید به لیست دوستانتون. سعادت نداشتیم (به قول ۴۰چراغ : تید) لابد :)) .
قربونتون برم … منظورم اینه که قربون شما …
خوش باشی آقا
سلام
میدونی چیه من از روزی که تو رو شناختم همیشه فکر کردم تو از اون دست آدمهایی هستی که به هر کار دست بزنی موفق میشی.
حالا هر چی میگذره میبینم اصلاً راجع بهت اشتباه نکردم. بیتعارف بگم واقعاً کارت قابل تحسینه.
امیدوارم تا زمانی که جهان هست و تو هستی همین طور پلههای موفقیت رو چند تا یکی بالا بری.
حیف که دیگه اینجا نیستی جات خیلی خالیه.
نیما: ممنونم و سپاسگزار از لطفت. 🙂
ما بلد نیستیم از این نوشابهها واست باز کنیم. فقط هر روز بهت سر میزنم و کلی حال میبرم