این هم برنامه روز آخر. از شنبه برنامه جوانی آزاد پخش نمیشه و به جاش ویژهنامهای به مناسبت ماه رمضان پخش خواهد شد. این آخری رو داشته باشید تا یک ماه دیگه.
رادیو جوان / جوانی آزاد- یه توپ دارم قلقلیه، سرخ و سفید و آبیه، میزنم زمین هوااااااااا میره، ای دل جان من امان امان دلدار، من این توپ رو داشتم؟ نداشتم؟ داشتما؟ جون دلم. بیا بالا. خوشتیپ، شوما صدات برام آشناست. تو رادیو کار میکنی؟ گوینده هستی نه؟ ببخشینا شوما فرشاد منافی نیستی؟ یا یه چیز تو این مایهها؟ بگذریم.
یه توپ دارم…. هوااا میره. آقا خداییش شوما که توی این رادیو هستی به ما بگو. این سؤال از نونهالی توی ذهن ما بوده. نونهالی هم اسمش آشنا هستا. من چرا حافظهم امروز قاط زده؟ همهش در هپروت و رویا هستم. تقصیر این آلودگیجات هواست جون شوما. انگار داری صبح تا شب دود میزنی تو رگ. مخ تعطیل شدم (هه هه هه). بعله عرض میکردم خدمتتون. خب؟ بگو خب. بگو دیگه. حالا همین جوری بگو فعلاً تا ببینیم چی میشه. آها به این سؤال ما جواب بده که چرا ما سقوط میکنیم؟ یعنی وقتی سوار طیاره میشیم و هواپیما هوا میره، نمیدونی تا کجا میره؟ نه بگو واقعاً چرا؟ نه چرا؟ البت من اصولاً از نونهالکانیسالی کلی از این سؤالا داشتم. مثلاً اون داستانه بود که میگفت بزی نشست تو ایوونش، نامه نوشت به مادرش، من بزی تو هستم، نازنازی تو هستم، دیروز رفتم تو جنگل شیرو شلافه نه ببخشید کلافه کردم، با اون شاخای تیزم، شیکمشو پاره کردم. آخه چرا؟ نه واقعاً چرا این همه خشانت؟ رفته یه کاره شیکم یارو رو سفره کرده. این کار بسیار بده. حتی به نظرم از جعل خلیج سردار توسط فارس بدتره. بعدش واقعاً این بزه. منظورم اون کره بزه هست. توی جنگل رفته و دو سه تا جنایت کرده. یکیش که همون قتله. دومیش که تخریب محیط دایرهست؟ ها؟ آره منظورم همون محیط زیستشناسیه. ها؟ اشتباه کردم؟ حالا چه فرقی داره. همون محیط زیست. بعدش میخوام بدونم این از کجا پول آورده خونه ساخته که ایوون هم داره؟ من که میگم حتماً اقتباس بانکی کرده. البته این منزل ما که هست. خب؟ بگو خب؟ منظورم مادر بچههاست خنگ. تو آخه چطور تو رادیو هستی بعد من پشت فرمون؟ چطور تو دیپلم گرفتی آخه؟
خلاصه این منزل ما میگه که این بزه. منظورم اون کره بزه هست. شاید وام گرفته. یا شاید هم لیزینگ مسکن داره. البت من هر چی بهش میگم که لیزینگ یه آقای پولداریه که ماشین بهت قسطی میده قبول نمیکنه. نیست زیاد روزنامه میخونه. مخش سوت شده. از دست رفته دیگه از بس با این دختر کوچیکه ما میره اینترنت و اونترنت. من که نمیدونم کجاست این ترنت و اینا. فکر میکنم یه پاساژه اون بالا مالاها. اونجاها یاد میگیره این چیزا رو. به نظرم باهاس در این پاساژا رو تخته کرد (هه هه هه). چیه؟ خواستم همین جوری بخندم واس خودم. میگفتم. اما خداییش پولدارهها این لیزینگ. یعنی اعداد حساب بانکیش رو نمیشه شمرد. البت این روزا مد شده میگن عدد مهم نیست. یعنی اون که اصلاً مهم نیست که تعداد کی بیشتره کی کمتر. مهم اینه که از قدیما، اونا که کمتر بودن کارشون درستتر بوده. جون شوما. (بووووققققق) چته یارو؟ برو جلو بذا باد بیاد. تو راننده ماشینی یا رارنده قاطر. بینیم بابا. عددی نیستی. حال کردی؟ حالشو خوب گرفتم نه؟ ها؟ زودتر برم؟ یعنی تندتر؟ هافیش هستی تو رادیو؟ یعنی چی؟ مگه تو موبایل داری من بهت میگم خاموشش کن که به من که ماشین دارم میگی تندتر برو؟ کی بودی؟ فرشاد؟ فرشید؟ منافی عفت؟ برو پایین بینم. ماهانایر، کامبیز، ما بعد الطبیعت، دیکتاتور، ارکس سرفونیک، اسید سولفوریک، سمنو، ستون پنجم، بیمزه، دانشجو، دانشجو، نفوذ، کنسرو موسیقی، دموکراسی.
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.