هفتهنامه چلچراغ– به این فکر میکردم که این روزها چرا کمتر تلویزیون نگاه میکنم و چرا بیشتر مینشینم پشت کامپیوتر و فیلم میبینم. یادم هست که یکبار دیگر در همین زمینه چیزی نوشته بودم و برای خودم تحلیلهایی هم کرده بودم. درست یا غلطش بماند. به هر حال تحلیل یک چیز شخصی است برای کسی که جامعهشناس نیست.
به هر حال اینکه بعضیها مینشینند و تمام سریالهای تلویزیون را الف تا ی نگاه میکنند و لذت هم میبرند کمکم برای من دارد تبدیل میشود به یک موضوع عجیب. آنهم با روی آوردن تلویزیون به وقایع و شخصیتهای تاریخی و لغزشهایی که بنا بر مصلحتهایی، در تاریخ به روایت سریالهای تلویزیونی مطرح میشود (برای مثال توجه کنید به سریال شهریار در قسمتی که ایرجمیرزا را به خاطر مدیحهسرایی برای حکام وقت تخطئه میکند و مقایسه کنیدش با مدیحهای که شهریار برای دولتمردان ایران گفته است).
به شخصه به این نتیجه رسیدهام که هیچگاه نباید به روایت یکطرفه اعتماد کرد چرا که ممکن است همان جریان داستان توصیف فیل در تاریکی تکرار شود. آنوقت که هر کسی روایت خودش را از فیلی به نام تاریخ بگوید باید فاتحه تاریخ را خواند. مگر آنکه همه را در کنار هم بچینیم و به تصویری موزاییکوار از تاریخ بنگریم.
برخی میگویند حقیقت آینهای بود که از عالم بالا بر زمین افتاد و شکست و هر کسی تکهای از آنرا برداشت. با این وصف روایتهای تصویری از تاریخ، اینگونه که در سریالهای پرشمار تاریخی میبینیم، اعتماد به نفسی دوچندان میخواهد. بسیاری از مخاطبان تلویزیون، رسانهای دیگر را دنبال نمیکنند. بسیاری از مردم روزنامه یا کتاب نمیخوانند و نمیتوانند تاریخ را از زبان دیگران واکاوی کنند. در یکی از پژوهشهایی که یک سال پیش توسط دفتر مطالعات و توسعه رسانههای وزارت ارشاد انجام شده روزنامهها منبع خبری ۱۳.۲ درصد از مردم هستند و برای ۷۷.۸ درصد از مردم رادیو و تلویزیون منبع اصلی خبر محسوب میشود. حال تصور کنید اگر روایتی یکطرفه در یکی از داستانهای این سریالهای تاریخی رخ دهد، چه میزان اطلاعات غلط به خورد مردم میدهیم. این یعنی داده نادرست در دورهای که اسم عصر انفجار اطلاعات را به دوش میکشد.
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.