از آنجایی که (کدام جا واقعاً؟) این روزها هی توییترمان میآید و هی به فرندفیدمان سر (همان هد) میزنیم و تویش دری وری مینگاریم، بد ندیدیم که دپارتمان مینیمالمان در عصیان را که مدتها تعطیل شده بود در آن بخش بگشاییم. به همین مناسبت مجلس شعری در این مکان بر پا (شاید هم بر دست) است. پس گزیدهای از تکنگاریهای عارفانه و عاشقانه توئیتری خودمان را همینجا ریپابلیش مینماییم. باشد که مقبول نظرتان اوفتد:
ای که از فالوی توییترمان میگذری / فیوُریت پیجمان بنبست است
توئیتم با فرندفید کرده برخورد / نمیدانم چرا لایکم به هم خورد
آن توییتکرده که صد فالوی دل همره اوست / هر کجا هست خدایا به فرندفید آرش
توییت میکنم جواب نمیدی / بگو ای فید برام چه خوابی دیدی
ای بیتویی بکوش که صاحب توییت شوی / با پیپلان نباشی کی فالوِر شوی
ای تو که فالو میکنی مرا / میهمان لوبیاپلو میکنی مرا / ریجکت نکردهام تقاضای اد شدن / با این که مَردم از جلو …
توییت توییتم کن / با توییتر توییتم کن
کجای این وب خسته بیاویزم توییت زنده خود را
داغمو به لینکت میذارم بالاترین
در کمپوت میبازیم نرد عشق بازی. گاهی چقدر پیچیدهام من!
این روزها همه فرندفید نگاه میکنن دیگه. شما چطور؟
سلام.
پست جدیدت عالی بود……..
دیگه خسته شده بودیم از فلسفهبازی و فن بیان… یه متن میکسد بود درواقع.
بعضی مواقع باید سنتشکنی کرد. کمی پست متفاوت زد…..
راستی من لینکت کردم…..
بیا به ما سری بزن…
با اجازهی شما، ما هم بله!! نگاه میکنیم. لایک میکنیم. …