چشمهایم را که میبندم، کلی توپ بنفش و یشمی و خاکستری توی چشمخانهام بالا و پایین میپرند. میلولند میان هم و به یکدیگر تنه میزنند و میخورند به دیوارهها و دوباره برمیگردند. لابد عوارض نگاه کردن زیاد به مانیتور است این چیزها. این ترم کلاس زبانم را هم فردا تمام میکنم و میروم ترم بعدی و لابد کلی ذوقمرگ میشوم که انگلیسیمان دارد خدا میشود. گاهی که برای خودم خواب انگلیسی میبینم اعتماد به نفسم دچار دوپینگ خوشبینانهای میشود و همین که لای ۴ تا روزنامه مثل گاردین را باز میکنم، به این نتجه میرسم که حالا حالاها باد بروم انگلیسی بچرم. دیشب محض تنوع رفتم سراغ یکی از شمارههای تابستان روزنامه مترو چاپ لندن که به همراه چند تا روزنامه دیگر از سیما و لارا گرفته بودم. به نظرم بخش آگهیها از همه بانمکتر بود و مطالب خواندنیتری داشت. این هم یکی از آگهیهای استخدام خواندنیاش. چه کنم دیگر بگذارید به حساب ندید بدید بودن من:
(age 18-45) wanted to help infertile couples.
£۲۰ paid per sample (incl. expenses).
W1 area.
Phone: (020) 7563 4306
E-mail: vensesa at londonwomensclinic dot com
انگار آدم توی خارج از ایران زیاد هم بیکار نمیماند. جاهای مثل کلینیک زنان لندن برای باروری بدجوری هزنیه میکنند. این هم فرم الکترونیکی مؤسسه مذکور برای دوستان علاقمند! زیاد سخت نگیر عزیزم فکر کن به شعار «اهدای خون، اهدای زندگی» فقط این یکی کمی نامربوطتر است اما زندگیاش حیاتیتر! تفاوتش هم در این است که RH سرش نمیشود. آقایان عزیز قدر خودشان را بدانند. فقط دقت کند که همیشه حق با مشتری است! خانمها هم نگران نباشند گرچه من آگهی این یکی را نجستم اما به نظر میرسد که Egg Sharing هم یک نوع اشتراک جدید است در این حوزه اما نمیدانم مظنهاش چقدر است. این هم فرم الکترونیکی مربوطه برای این که نگویید فلانی تبعیض قائل شد.
از کجا شروع کردم و به کجا رسیدم. نوشته طفلکیام ببینید به چه وضعی دچار شد! خدا ما را ببخشاد. آمین!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نیما: این همه تعجب نداشتها!