مجله الکترونیک زیگزاگ– کسانی که پیگیر خبرها و خبرسازان هستند، غالباً وقتی به سراغ اینترنت میروند که بخواهند از ستارههای نوظهور، تحولات تازه و پدیدههای دنیای دوروبرشان آگاه شوند. اما مدتی است که اینترنت، صرفاً راوی رویدادهای دنیای بیرونی نیست بلکه پدیدهها و ستارههای خاص خود را میپروراند؛ پدیدههای که تمام شهرتشان بسته به دنیای مجازی است. این پدیدههای اینترنتی، حالا نه تنها هوش و حواس وبگردها را بردهاند، بلکه رسانههای بزرگ و سنتی را هم به دنبال خود میکشانند.
این یک پیروزی بزرگ برای اینترنت به عنوان یک رسانه است. رسانهای که ثابت کرده نسبت به اتفاقات واکنشی سریعتری از رقبایش نشان داده است. اتفاقاتی که از چشم خبرنگایران و رسانههای کلاسیک پنهان میمانند، در اینترنت پدیدار میشوند. پدیده شهروندان روزنامهنگار یا citizen journalist این روزها و با فراگیر شدن اینترنت بیش از پیش رنگ میگیرد و قدرتش را به رخ میکشد. هنوز از خاطرمان نرفته است که در پی وقوع انفجارهای چهارگانه متروی لندن، «تلفنهای همراه سریعترین و گویاترین تصاویر را از این حادثه و وقاع پس از آن، گرفتند.» [+]
تصاویری که بلافاصله به تلویزیونهای خبری راه یافت اما سرانجام روی تاروپود شبکه اینترنت بود که دست به دست گشت و «همگانی» شد. پس از این انفجار سایتهای اشتراک تصویری چون «فلیکر» از تصاویر ارسالی عکاسان آماتور و حرفهای آنلاین، آکنده شد. پیش از آن هم در حادثه سونامی، تصاویر ضبط شده توسط تلفنهای همراه از همین طریق همهگیر شده بود.
از شیرین عبادی تا دانشجوی لس آنجلسی
در ایران نیز شاهد چنین موجهای بودهام. شاید بتوان مشهورترین آنها را پخش تصاویر و اخبار مربوط به استقبال مردم از شیرین عبادی در فرودگاه دانست که به عنوان اولین ایرانی، برنده جایزه نوبل شده بود. یا عکسهای که از برخورد پلیس زن با حامیان حقوق زنان در تجمع میدان هفت تیر گرفته شد و خبررسانی این رویداد را در غیبت یا سکوت رسانههای رسمی، به عرصه روزنامهنگاری شهروندی و وبلاگها کشاند.
این بار هم فیلم برخورد پلیس دانشگاه با یک دانشجوی آمریکایی ایرانیتبار توانست سرخط اخبار را تحتالشعاع خود قرار دهد. [+]
پلیس دانشگاه UCLA آمریکا دانشجوی ۲۳ ساله ایرانیتباری به نام مصطفی طباطبایینژاد را به علت به علت عدم ارائه کارت دانشجوی در کتابخانه دانشگاه، با باتوم الکترکی مورد ضرب و شتم قرار داد.
فیلمی که از این جریان و از طریق تلفن همراه برداشته شده بود به سرعت در سایت «یوتیوب» قرار گرفت و با سرعتی زیاد و در ابعادی باورنکردنی تکثیر شد.
بلاگرها با مشاهده این تصاویر، تحت تاثیر محتوای آن شروع به نوشتن یادداشتها و تحلیلها کرده و پیوندهای مرتبط با آن را برای هم ارسال کردند.
در کمتر از چند ساعت موجی از نوشتهها و نظرات مرتبط اینترنت را فرا گرفت. بلافاصله اعتراضنامههای نوشته شد و اطلاعات تماس نهادهای مرتبط با این اتفاق دست به دست گشت و در نتیجه شماره تلفن، فکس و آدرسهای پستی دانشگاه، اداره پلیس و نهادهای حقوق بشر زیر فشار نامههای خشمگینانه معترضان قرار گرفت.
این اتفاق تا جای مورد توجه قرار گرفت که به روزنامهها و خبرگزاریهای معتبر دنیا راه یافت و حتی باعث موضعگیری دولتمردان ایرانی و وعده پیگری آنها شد.
تماشاخانه جهانی
حال با یک پدیده قدرتمند روبهرو هستم. ابزاری که به افراد این اجازه را میدهند که به مانند یک خبرنگار اطلاعرسانی کنند. «خبرنگار شهروند»ها این روزها از هچ چز به سادگی نمیگذرند. هر اتفاقی میتواند براشان به منزله یک سوژه خبری داغ باشد و گزارشهاشان را با سرعتی بیسابقه به مخاطبانی در دورترین نقاط جهان میرسانند؛ بی آنکه نیازمند هزینههای هنگفت، برنامهریزیهای طولانی و فرسایشی، پشتیبانی اداری یا دانش فنی باشند.
سایت «یوتیوب» که به تازگی از سوی شرکت «گوگل» خریداری شده یکی از محبوبترین این ابزارها است که به کاربران امکان میدهد قطعات ویدئوی دلخواه خود را ارسال کنند و با دیگران به اشتراک بگذارند یا آن که درباره قطعاتی که دیگران فرستادهاند نظر بدهند.
اما کار به همین جا محدود نمانده است؛ یوتیوب صرفاً یک پدیده «دات کام» دیگر نست، بلکه بستری است که حالا بسیاری از ستارهها و پدیدههای اینترنتی تازه از آن بر میخیزند.
ویدئوهای که کاربران یوتیوب میفرستند و حاشیهها و نظرهای که درباره آنها نوشته میشود، گاه همچون مورد مصطفی طباطبائینژاد، کسی که در غیر این صورت شاید نامش را بسیاری از ما هرگز نمیشنیدیم، موج میسازند و جنجال به پا میکنند.
جنجالهای یوتیوب، گاه به بالاترین سطوح سیاسی کشده میشود؛ مثل جنجال ویدئوی هجوآمیزی که یک عضو فراکسیون کارگر در پارلمان بریتانا برای تمسخر دیوید کامرون، رهبر محافظهکاران ساخته بود.
«موجسازی»های آن هم گاهی همچون ویدئوی داد و فریاد یک مرد عصبانی هنگ کنگی در اتوبوس (که میان کاربران یوتیوب به «عمو اتوبوسی» مشهور شده است) میتواند ماجرای پش پا افتاده و بیاهمیت را بهانه شهرت جهانی یک مرد عادی و معمولی کند تا جای که به ضربالمثلها و تکیهکلامهای روزمره جامعه چینیزبانان راه یابد.
محبوبیت این سایت به حدی است که دستاندرکارانش به تازگی یکی از نامزدهای قرار گرفتن بر روی جلد مجله تایم شدهاند. [+]
بیبیسی هم به تازگی یکی از محبوبترین برنامهسازان ویدئوی یوتیوب را به استخدام خود درآورده و برای اولین بار است که یک مجری به این شیوه انتخاب میشود و نشان میدهد که واقعاً باید این گونه سایتها را که محتوایشان از کاربران میآید، جدیتر بگیریم. [+]
نه!
از سه نقطه بیشتر این نیست :*
از سه نقطه بیشتر اینا هست:
>:D<
و
:*
heh!
are give me a maach!
:))))
«شعر سفر» همه شب با دلم کسی میگفت / «سخت آشفتهای ز دیدارش / صبحدم با ستارگان سپید / میرود، میرود، نگهدارش» / من به بوی تو رفته از دنیا / بیخبر از فریب فرداها / روی مژگان نازکم میریخت / چشمهای تو چون غبار طلا / … / میشکفتم ز عشق و میگفتم / «هر که دلداده شد به دلدارش / ننشیند به قصد آزارش / برود، عشق من نگهدارش» / آه، اکنون تو رفتهای و غروب / سایه میگسترد به سینهی راه / نرم نرمک خدای تیرهی غم / مینهد پا به معبد نگهم / مینویسد به روی هر دیوار / آیههایی همه سیاه سیاه / «فروغ فرخزاد»