زیگزاگ– فرض کنید خالق یک سری از کاراکترهای تیپیک کارتونهای ژاپنی مانند «بنر» و دوستانش باشید که تا دلتان بخواهد ملوس و دوستداشتنی هستند، بعد هر بار تصمیم بگیرید که با روشهایی وحشیانه لت و پارشان کنید، در این صورت بینندگان آثارتان حق ندارند شما را یک دگرآزار یا سادیست بنامند؟ خالق «بنر» دست به چنان ریسکی نزد و از «بدنامی» نجات یافت، اما گروهی از کارتونیستهای هموطنش، خطر نفرین و دشنام را به جان خریدند تا مخلوق های کارتونی خود را پیش چشم بینندگان تکه تکه کنند.
کن ناوارو، آبرِی آنکروم و رود مونتیجو، خالقان مجموعه «دوستان شاد درختی» یا Happy Tree Friends بارها به چنین الفاظی خوانده شده اند؛ دگرآزار، مروج خشونت و بیمار. این مجموعه انیمیشن که از دسته «کمدی سیاه» است، شهرتش را مدیون پخش اینترنتی است؛ مجموعه فایلهایی از نوع Flash که به سادگی تکثیر یا بازبینی شدهاند، اما بنا بر گفته سایت رسمیش، دیدنشان برای کودکان به هیچ وجه توصیه نمیشود.
ایده این مجموعه که هر اپیزود آن داستانی جداگانه دارد اولین بار توسط «رود مونتیجو» شکل گرفت. او روی یک کاغذ خرگوش زردرنگی را کشید که بیشباهت به «کودلِس» (یکی از شخصیتهای معروف این انیمیشن) نبود و سپس در زیر آن نوشت: «مقاومت بیفایده است». این نقطهای بود برای آغاز به کار ماشین کشتاری که تجسم آرزوهای شرورانه افراد زیادی بود.
کالبدشکافی بالینی
در این کارتونها طراحی، هماهنگ و جذاب است. رنگها، تخت با کنتراست بالا و ترکیب آنها مانند کارتونهای ژاپنی دیگر شاد و متنوع بوده و فضایی کودکپسند ایجاد کرده است. از طرف دیگر، کاتهای سریع و به موقع، گفتار نامفهوم اما جالب شخصیتها به همراه افکتهای صوتی درجه یک باعث شده تا کمتر کسی بتواند از دنبال کردن داستان دست بکشد.
شخصیتهای این انیمیشنها، در فضایی بسیار شاد و کودکانه بازیگر داستانی هستند که بدون استثناء آغازی شاد و پایانی خشونتبار و خونین دارد. در هر داستان دستکم یک شخصیت به طرز دلخراشی جان میسپارد و تضاد میان زمینه داستان و پایان آن بسیار غافلگیرکننده است.
بودن یا نبودن
شوکی که از تماشای صحنه ای مثل له شدن کره چشم یک سگ آبی بنفش کوچولو به برخی از بینندگان وارد می شود، باعث شده است که اعتراض به این کارتونها و دشنام به آفرینندگانش شدت یابد و در عین حال مشوقان زیادی را هم در مقابل منتقدان و مخالفان قرار دهد. به این ترتیب جبههبندی شدیدی ایجاد شد میان آنان که این کار را سویه تاریک هنر یا فاقد ارزشهای هنری میدانند و طرفدرانی که آن را هنری ارزنده با معجون خلاقیت میشمارند.
این جبهه بندی که با رواج و شهرت «دوستان شاد درختی» دوباره بالا گرفته، تقابلی قدیمی و ریشه دار در عرصه هنر و ادبیات است. شاید بتوان ریشههای پیدایش آشکارتر خشونت در هنر و ادبیات را به «مارکی آلفونس فرانسوا دو ساد» نسبت داد که قهرمانهای داستانی اش وحشت و خشونت را تفسیر میکنند. از آن زمان تاکنون، دو دیدگاه و نگرش درباره جلوه عیان خشونت در هنر وجود داشته و باقی مانده است. دقیقاً به همین دلیل، منتقدان این انیمیشن، آفرینندگانش را سادیست نامیده و در مقابل ستایشگران، آن را نوعی سبک گروتسک Grotesque میدانند؛ چیزی که با ظاهری عجیب و آزارنده، طنز تلخی را در بطن خود دارد. همان سبک و سیاقی که به قول ویکتور هوگو “اعطای طبیعت به هنر است” و رد پایش را در «گوژپشت نوتردام» او میتوان دید.
خشونت پولساز
بد یا خوب این انیمیشنها بینندههای بسیاری پیدا کرده اند و طرفداری و انتقاد از آن، باعث شهرت هر چه بیشترشان شده است به نحوی که به تدریج به برنامه های شبکههای تلویزیونی مشهوری چون MTV راه یافتند.
«دوستان شاد درختی» یا Happy Tree Friends چنان محبوب شده که تب آن به خارج از دنیای کارتون و انیمیشن هم راه یافته است. به نحوی که بازیهای زیادی هم بر اساس داستانهایش ساخته شده و در کنار آن محصولاتی چون کلاه، تیشرت، جاسوئیچی و کیف تولید شده است تا عطش طرفدارانش را از هرجهت سیراب کند.
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.