قبوه دیگه. وقت نمیکنم حتی مطالبی رو که جاهای دیگه نوشتم بیارم اینجا! حالم به هم خورد از این همه خودتحویلی. فعلاً این لینک رو داشته باشید از خبرگزاری فارس راجع به تست دوبله خبرنگاران به مناسبت روز خبرنگار. رفتیم تست دادیم. فعلاض هم قبول شدیم. گزارش هم گرفتم. هفته دیگه یه جایی میخونید. این هم آیتم امروز راه و بیراه که از برنامه جوانی آزاد رادیو جوان پخش شد. البت با کلی تغییرات. این از اصلش:
رادیو جوان / جوانی آزاد- چیزه. این «زدن» هست، خب؟ این همه دیروز دربارهش گفتم براتون. خب؟ بازم میگم براتون. گفتم این زدن خیلی چیز ناجوریه. خطرناکه و این جور حرفا. حالا جونم براتون بگه که بعضیها همهش در حال «دید زدن» هستن. مرده شورشون ببره. خجالتم نمیکشن هیزا. همه این کارای بد بد هم واسه «مخ زدنه» که اونم کار بدتریه. مثلاً میرن تو کافه میشینن دور میز، خب؟ اون وقت هر کی میخواد مخ اون یکی رو بزنه واسه اون که براش اتفاقات خوب خوب بیفته. آدم جونش مور مور میشه از این همه کارای بد بد واسه چیزای خوب خوب. بعضی از این آدمای گوگوری مگوری واسه این مخ میزنن که کارشون به ازدواج بکشه. آخی! حالا هر چی آقاهه پول و پلهاش بیشتر باشه، خونه و ماشین و ملک و املاک داشته باشه و خانومه خوش بر و رو تر باشه و از انگشتاش هنر بریزه، احتمال این مخزنی بیشتر میشه (هیچ فکر کردین چرا میگن مخزنی و نمیگن مخمردی؟!). آره جونم. حالا تو چند رده بالاتر مسأله همونه اما یه کم متفاوت. تموم این مخزدنها هم واسه اینه که معامله جوش بخوره. این آدمای مهم مهم که میشینن دور میز، خب؟ اونا هم دارن مخ همدیگر رو میزنن، فقط اسمش رو میذارن مذاکره. اون میخواد به این گاز بفروشه مثلاً، خب؟ این میخواد به اون بنزین بفروشه. اینجوریاست. حالا یا معاملهشون میشه که میرن سوت میزنن، یا معاملهشون نمیشه میرن بوق میزنن قاطی باقالیها. خب؟ حالا شمام این قدر غر نزنین قربونتون برم. بچههای خوبی باشین. تو معامله نه به هم نیش بزنین نه زیر آب هم رو بزنین، نه از این جور زدنها.
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.