زندگی مجردی خوبه یا بده؟ خیلی از دوستانم را دیدهام که زیر بار زندگی مجردی، دانشجویی یا مشابهش طاقت نیاوردهاند و عطایش را به لقایش بخشیدهاند. خیلیهایشان جل و پلاسشان را بعد از تجربه این نوع زندگی رها کردند و پیش پدر و مادرشان برگشتند. به عقیده آنها زندگی مجردی به هیچ دردی نمیخورد که هیچ، کلی هم جلوی پیشرفتشان را میگیرد.
من نظری کاملاً مخالف آنها دارم. به نظر من زندگی مجردی یک موهبت است. بهعنوان کسی که هفت سال است به این طریق زندگی میکنم، به تمام دوستانی که میتوانند روی پای خود بایستند، توصیه میکنم که انتخابش کنند.
زندگی مستقل هزار و یک مزیت دارد. چکیده ارزشمند زندگی مستقل، تجربه است. چیزی که هیچ جای دیگر نمیتوانید کسبش کنید. همانی که بعضیها در دوره سربازی به دست میآورند و بعضی دیگر در دوره دانشجویی. چیزی که میتواند پختهشان کند. اینکه به تنهایی با مشکلات بجنگی و با تکتکشان کنار بیایی تجربهای نیست که یکباره به دست بیاید. زمان میخواهد و اندکاندک حاصل میشود. به نظر من همین یک مزیت برای چنین انتخابی کافی است. هزار مزیت دیگر بماند طلبتان.
به شخصه اگر ده بار دیگر قدرت انتخاب داشته باشم باز هم زندگی مستقل را انتخاب خواهم کرد. یکی از مزیتهای این نوع زندگی این است که اختلاف نسلها و تبعات جانبیاش چیزی که موجب بحث و جدلهای بیسرانجام با خانواده میشود به صفر میرسد. در کنار برنامهریزی بلندمدت، میتوان استراتژی آنی داشت و در لحظه تصمیم گرفت. شاید یک دوست از شما بخواهد که به سفر بروید، حالا اگر قرار باشد که این سفر نیم ساعت بعد شروع شود، در صورتی ممکن خواهد بود که شما مستقل زندگی کنید. چرا که تصمیمگیری با خودتان خواهد بود و سفری را که دوست دارید، بلافاصله میتوانید آغاز کنید.
البته همه اینها در صورتی مفید خواهد بود که به قول معروف دستتان توی جیبتان باشد و روی پای خودتان ایستاده باشید. در غیر این صورت گرفتن پول توجیبی از یکی دیگر و خرج کردن بهطور مستقل نه هنر است و نه مزیت. استقلالی که پولش از جای دیگر بیاید، نقضغرضی بیش نیست.
استقلال زیباست خیلی زیباست. فکر کنم همه دوست داشته باشند یک بار آنرا امتحان کنند. ولی یه سؤال دارم. میشه بگید برای یه دانشجو که هنوز هیچ چیز بلد نیست چه کاری پیدا میشه؟ اصلاً خودتون اون دوران چه کاری انجام میدادین؟ مشتاق راهنمایی شمام.
نیما: من دوران دانشجویی تدریس میکردم اما درآمدم اونقدر نبود که بتونم مستقل زندگی کنم. علتش هم این بود که توی شهرستان بودم و کار کم بود. اما الان دوستان دانشجوی زیادی را میشناسم که کار میکنند و مستقل هم هستند.
…
حتی بدون زندگی مجردی هم در صورت داشتن استقلال… میشه یه سفر برای نیم ساعت بعد ترتیب داده شده رو انجام داد…
البته خب استقلال زیادی میخواد شاید…
منم معتقدم مجردیش خوشمزهتره هر چند الان تو استراحتم!
سلام نیما. من وبلاگت رو دوست دارم.
نیما: مخلصیم
با حرفات خیلی حال کردم نیما خان من اینطوری زندگی کردن رو سالهاست دارم ولی نمیتونم! شاید میتونم ولی خیلیها حسودیشون میشه به من یا کسایی که اینطوری زندگی میکنند! برای همین میخوان این آزادی این محیط رو از من بگیرن یا بد جلوه بدن شاید توی وبلاگم در موردش بیشتر گفتم!
خیلی حال کردم! بذار اعتراف کنم من یه آدم عاطفی احساساتی هستم! این تنهایی باعث شده هر وقت دلم میخواد بخندم گریه کنم. اینه که زندگییه مجردی رو انتخاب کردم! بازم میگم خیلی با این پستت حال کردم!
به عنوان یه آدم متأهل شدیداً باهات موافقم
مجردی خوب نیست برو مثل بقیه زن بگیر