توی لندن وقتی خانهای رو اجاره میکنی، آدرست ثبت میشه. بعد از اون هر کاری که بخوای بکنی به این آدرس مربوطه. خیلی هم مهمه. این مسأله به خاطر ایجاد نظم و ترتیب هست یا مسائل امنیتی یا هر چیز دیگه، من کاری بهش ندارم. اما خوبی این مسأله اینه که معلوم میشه کی از چه تاریخی تا چه تاریخی توی کدوم خونه زندگی میکرده. برای همین وقتی یه آدمی بعدها شخصیت مهمی میشه، میتونن به راحتی بفهمن که کجاها زندگی کرده. شاید توی انبار اون خونهها یا اتاق زیرشیروانیش هم یه چیزهایی پیدا کردند که به کار بیاد. به این خونهها «پلاک آبی» میگن که فهرست کاملی از اونها توی ویکیپدیا هست. یک جور نشانگر تاریخی یا نشان یادبود که اون خونه رو ارزشمند میکنه. این کار رو برای اولین بار سازمان میراث انگستان انجام داد اما در حال حاضر توی کشورهای فرانسه، ایتالیا، نروژ، ایرلند، ایرلند شمالی و ایالات متحده آمریکا هم این پلاکها دیده میشه.
این پلاکها سابقهای بیشتر از یک قرن و نیم دارن و برای اولین بار در سال ۱۸۶۶ انجمن سلطنتی هنر تصمیم گرفت برای بزرگداشت لرد بایرون یک پلاک روی خونهای که توش زندگی میکرد بذاره. طراحی این پلاک آبی بود اما برای این که ارزونتر تموم بشه قهوهای از آب در اومد. بعدها در سال ۱۹۰۱ شورای شهر لندن به فکر افتاد که این نوع پلاکها رو برای اطلاعرسانی گذشته لندن به آیندگان روی خونههای دیگه هم نصب کنه و این بار با همون رنگ آبی. به خاطر همین در جاهای مختلف لندن و توی کوچه و پسکوچههاش کلی از این پلاکها میبینین. پلاکهایی که نشون میدن توی اون خونه کدوم نویسنده، فیلسوف، نقاش، آهنگساز، سیاستمدار و حتی بدنساز زندگی میکردن. اولین پلاک آبی که دیدم روی یه خونه نزدیک خونه خودم توی پرتوبلو بود که اعلام میکرد جرج اورول توی این خونه زندگی میکرده. البته جرج اورول توی خونههای زیادی بوده و طبیعیه که چند تا خونه روش همچین پلاکی نصب باشه. به هر حال این طور وقتهاست که آدم اجارهنشین خانهبهدوش مشهور میتونه پس از مرگش هم برای شهرش مفید واقع بشه.
اگه علاقمند هستین، خوندن این مقاله به فارسی به همراه مالتیمدیا (کیفیت پایین – کیفیت بالا) و این صفحه ویکیپدیا رو بهتون توصیه میکنم.
به نام خدا
سلام نیما جان. وقت بخیر و خسته نباشید. اول از همه تشکر از شما همشهری خوبم بخاطر برنامههای بسیار خوب و حرفهای که در بیبیسی میسازید مخصوصا کلیک که خیلی از شنیدن و دیدن آن لذت میبرم.
راستش را بخواهی من یک دانشجوی ایرانی هستم که در حال کار بر روی قوانین کپیرایت و استفاده آنها در رسانههای صوتی فارسیزبان در سرتاسر جهان برای پایاننامه دوره دکترای خود میباشم. چند سئوال کوچک در مورد کپیرایت داشتم که با توجه به کم بودن منابع اطلاعرسانی مناسب وکامل در مورد رسانهها، شرکتها و موسسات ایرانی در زمینه کپیرایت و حق مولف تا کنون نتوانستم به جواب خوبی برای آنها برسم و گفتم از شما که حرفهای این کار هستید و تجربیات خیلی زیادی دارید بپرسم. شاید گره از کارم باز بشود و حداقل منبعی برای مطالعه به من معرفی کنید.
میدانم که سرتان شلوغ است و احتمالا فرصت کافی برای جواب دادن به ایمیلهایی از این دست ندارید ولی خواهشمندم که لطف کنید در حد چند کلمه هم که شده جواب سئوالات من را بدهید و مرا راهنمایی کنید. من با دستاندرکاران رادیو فردا و رادیو جوان و چندین رادیوی فارسیزبان دیگر هم نامهنگاری کردهام و هنوز پاسخی نگرفتم و واقعا دستم در پوست گردو مانده! جوابهای شما میتواند گرهگشای من برای پیشبرد کار پایاننامهام باشد.
۱-آیا پخش موسیقیهای غیر ایرانی (مثلا خوانندگان انگلیسیزبان اروپایی و امریکایی) از رادیویی مثل رادیوی شما که رادیوی فارسیزبان است شامل حال کپیرایت میشود؟ یعنی شما درصورت تمایل به پخش باید از سازندگان آنها برای پخش اجازه بگیرید و مثلا برای آن پولی پرداخت نمایید؟ آیا این قانون در کشور انگلستان با سایر کشورهای و علیالخصوص کشورهای اروپایی متفاوت است؟
۲- درمورد موسیقیهای ایرانی چطور؟ آیا مثلا وقتی ترانهای ازجناب ابی پخش میکنید باید به ایشان هزینهای پرداخت نمایید؟ یا اینکه پخش رادیویی موسیقیها نیازی به مجوز سازنده و نیز پرداخت پول ندارد؟
۳- آیا میتوانم خواهش کنم که در صورت امکان منبعی برای مطالعه در این زمینه را به من معرفی نمایید؟
از لطف شما پیشاپیش سپاسگزارم
نیما: نریمان جان پاسخ رو برات ایمیل کردم.
سلام نیمای عزیز
با تشکر از لطفت
میخواستم اگه لطف کنی و چند مقاله در مورد نانوتکنولوژی برام بفرستی. من دارم پایاننامه مینویسم و مطالبی که توی اینترنت هست خیلی خلاصه و کمحجم هست. اگه ممکنه یک مقاله بلندبالا برام ارسال کن به فارسی. ممنون
جالب بود 🙏🙏🙏