قبل از هر چیز باید بگویم نوشتهای که در پی عنوان بالا میآید، به هیچ وجه یک قانون کلی نیست بلکه صرفاً نظریهایست که بر حسب تجربه شخصی تنظیم شده و ارائه میگردد.
بحث تفاوت جامعه مجازی و جامعه حقیقی، بحثی است که مدتهاست در محافل گوناگون دنبال میشود و بدیهی است که بررسی شباهتها و تفاوتهای آن در این مقوله نمیگنجد. به همین سبب بلافاصله به دنبال مبحث اصلی یعنی تجزیه و تحلیل جامعه وبلاگستان و بهطور دقیقتر دنیای وبلاگهای فارسیزبان میپردازیم.
از دید کلی تا کنون میتوانیم سه نسل از وبلاگنویسان فارسی را در نظر بگیریم و فعالیتهای هر دسته را بطور مجزا تحلیل و بررسی نماییم.
نسل اول، پیشتازان این پدیده و اولین نویسندگان اینترنتی در قالب وبلاگ بودند. این نسل بیشتر شامل افرادی میشدند که از دنیای گپ و گفتگوی آنلاین اینترنتی به سمت تالارهای بحث یا Forum روی آورده و نهایتاً جذب وبلاگها شدند. چرا که وبلاگ، پتانسیل بیشتری را برای ارتباط دوطرفه و همچنین نوشتههای هدفمند و در جهت خاص برایشان به ارمغان میآورد. این گروه با سعی و تلاش در معرفی این پدیده به سایر کاربران اینترنت نقش عمدهای را در توسعه و گسترش آن انجام دادند. به تدریج بخشی از این دسته که تخصص بیشتر و آشنایی زیادتری به علوم انفورماتیک و کامپیوتر داشتند، جدا شده و فعالیتهای خود را به طور متمرکزتری بر روی ساخت ابزار توسعه و اشاعه وبلاگها آغاز کردند. این عده به علت دانش فنی زیادتر عرصه را برای گسترش وسیعتر انگاشته و بالطبع نقش واسطه را میان وبلاگنویسان نسل خود و نسل بعدی بازی میکردند و همچنین با ارائه ابزارهای مفیدی که در این مقوله و با اتکا به تجربیات شخصی خود ساخته بودند، روند توسعه وبلاگها را شتاب بیشتری بخشیدند.
نسل دوم وبلاگنویسان افرادی بودند که کمی دیرتر از نسل قبل اما با بهرهمندی از تجربیات آن و البته آگاهانهتر پا با این وادی گذاردند. وبلاگهای تخصصصی و وبلاگنویسانی که علاقمند به ایجاد وبلاگهایی با مضامین و محتویات حرفهایتر بودند از این دسته هستند. حضور این دسته از وبلاگنویسان باعث گسترش واقعی و مطرح شدن نام وبلاگ در میان جامعه غیرمجازی و در نتیجه ورود عده ای دیگر شد که ورود به اینترنت را با ورود به وبلاگ همزمان آغاز کرده بودند.
نسل سوم وبلاگنویسان، به دو دسته کلی تقسیم شدهاند. گروه اول دستهای هستند که وجود وبلاگ را به عنوان یک مسأله پیش و پا افتاده اینترنتی پذیرفته و با آن همانند تفریحی مانند چترومها برخورد میکنند. گروه بعدی عدهای هستند که برخلاف گروه اول وبلاگ را به عنوان یک رسانه انگاشته و به علت علاقمندی به بُعد رسانهای آن به فکر تشکیل یک وبلاگ میافتند. روزنامهنگاران، نویسندگان، شعرا، هنرمندان و حتی سیاستمداران افرادی هستند که اکثر تعداد وبلاگنویسان این گروه از نسل سوم را تشکیل میدهند. این دسته از قدرت و پتانسیل قوی وبلاگ باخبر بوده و از آن به عنوان یک ابزار برای ارائه نظریات شخصی و ارتباط نزدیکتر با مخاطبین خود استفاده مینمایند.
نکته قابل توجه در جامعه وبلاگی، تداخل نسلها و گره خوردن آنها به یکدیگر است تا جایی که تشخیص مرزهای میان آنان را دشوار میسازد. بسیاری از وبلاگنویسان که قبل از نوشتن در وبلاگ، هیچ جایگاهی در عرصه رسانههای غیرمجازی نداشتند، پس از وبلاگنویسی، جذب جراید و رسانهها شدند و بالعکس بسیاری هم از دنیای واقعی به دنیای مجازی کوچ کرده و فعالیت جدیتری را در دنیای مجازی آغاز کردند. و این جادوی جامعهای است که تنها شرط تولد در آن نگارش و تنها شرط زندگی در آن ارتباط با دیگر اعضاست. چه کسی گمان میکرد که روزی مطالب آن نویسنده معروف را در کسری از ثانیه و بدون واسطه ناشر و ارگانهای ذیربط مطالعه نماید و یا آن نویسنده بتواند بلافاصله پس از نگارش از نظرات خوانندگانش آگاه شود؟ چه کسی گمان میکرد که این گونه و به همین سادگی زبان فارسی، چهارمین زبان وبلاگی مطرح در جهان باشد؟ چه کسی؟
یک دسته هم اونایی که از وبلاگ به عنوان چت استفاده میکنن… کسایی که واقعا توو ارتباط معموولی با اطرافیانشون مشکل دارن! چه بهتر که محیط مجازی باشه و ارتباط هم به این اسوونی!
گولبولت
شاید درست بگی ولی من هر چی فکر میکنم نمینونم خودمو پیدا کنم. یعنی جایگاه خودمو پیدا کنم. این آقا بالایی هم یه جورایی راست میگه. راستی کلی حال کردم که دیشب این زیتون اجنبی رو بردی خیلی.
چطور میشه به تو ایمیل داد؟
سلام…امیدوارم که پس از مطالعه این مطلب، به جای اینکه کاستیهای خود را با ملامت این و آن توجیه کنید، زندگی اردک وار خود را رها کرده، با پذیرفتن مسئولیتهای زندگی، تن به ماجرا بسپارید و با اتکا به ضمیر برتر خویش، چون عقابی اوج گرفته، به جایگاهی رفیع بر آیید…
البته بالطبع که مسئله به این سادگی ها هم نیست، اما! اما اینکه اینترنت با تمام بی مرکزی اش و متکی نبودنش به این و اون و اینکه می تونه هر کس و هر سایت و وبلاگی محبوب و پرخواننده بشه و با تبلیغ و اینها نمی شه به زور یک نفر رو بالا برد، ولی باز هم خیلی وقت ها خیلی گوشه هاش بدون دلیل خاصی مهجور می مونه و توش نمی شه گفت هر حقی به حق دار رسیده. یه مشکل کوچک هم این که من امروز هر جا نظرخواهی باز کردم، این آقای یوسف توش همین نوشته رو کپی پیست کرده بود. هر چند که اصلا تحریک کننده نیست.
با سلام و خسته نباشید من می خوام وبلاگ های بسته ام را دات کام کنم یه جایی قیمت گرفتم که سالانه ۱۳ دلار است به نظر شما خوبه ؟ در ضمن اگه میشه منو راهنمایی کنید که توی دات کام می تونم فارسی بنویسم یا نه … چون زبان فارسی در لیست زبانهای ندارم برای همین مجبور بودم یا از بلاگ اسکای استفاده کنم یا پرشین بلاگ . لطف می کنید اگه به ایمیلم یه پیغام بدید و منو راهنمایی کنید متشکر میشم .
سلام
علاوه بر این ۲ گروه گروه سومی هم هستن! در نظر داشته باشین که وقتی اول و آخر میگیم، حتما یه وسطی هم وجود داره!
آها راستی، لزوما نمیشه گفت که گروه اول صرفا از چت و اینا خسته شده بودن و لزوما هم نمیشه گفت که گروه دوم با تجربیات گروه اول وبلاگای خوبی ساختن! شما اصلا حالت میانه رو در نظر نگرفتین!:)
جامعه شناسی وبلاگستان
سرگردون: قبل از هر چیز باید بگویم نوشتهای که در پی عنوان بالا میآید، به هیچوجه یک قانون کلی نیست بلکه صرفا نظریهایست که بر حسب تجربه شخ
و چه کسی فکر میکرد که نیما این را نوشته باشد؟
سلام. می شه یه توضیح جمع و جور درباره blogrolling و طرز استفاده از اون و گذاشتن کدهاش تو وبلاگ بدید؟ من تا یه جاهایی می رم ولی قاطی می شه و کامل هم نیم دونم. ممنون.
سلام من قبل از اینکه اینجا رو بخونم یه چیزی تو این مایه نوشته بودمولی انگار دید شما کامل تره
و بازهم روزمرگی
سلام. از اونجایی که قسمت بعدی این سفرنامه به تاریخ ۹ مرداد یعنی خروج از مدینه وحرکت به سمت مکه مربوط میشد، اینه که سه روز باید تحمل کنید. ع…
و بازهم روزمرگی…
سلام. از اونجایی که قسمت بعدی این سفرنامه به تاریخ ۹ مرداد یعنی خروج از مدینه وحرکت به سمت مکه مربوط میشد، اینه که سه روز باید تحمل کنید. ع…
و بازهم روزمرگی…
سلام. از اونجایی که قسمت بعدی این سفرنامه به تاریخ ۹ مرداد یعنی خروج از مدینه وحرکت به سمت مکه مربوط میشد، اینه که سه روز باید تحمل کنید. ع…