جشن مزخرفی بود!
من و آدمبرفی با هم رفته بودیم به میهمانی تولد آدمآهنیها. مترسک هم با دوستدخترش عروسک آمده بود. بعضی از این عروسکها زیادی عجیبند. معلوم نیست چطور قیافه کسی مثل مترسک را تحمل میکند. یک عکس دستجمعی هم کنار باباآدم توی باغشان گرفتیم که فکر کنم موقع عکس گرفتن چشمانم بسته بود. این دوقلوهای آدمآهنی هم دیگر شورش را درآوردهاند. تقلید صدایشان برای شیرینکاری خیلی لوس و بیمزه بود. اصلا حیف من آدم فضایی نیست که وقتم را با این موجودات عقبمانده میگذرانم؟ چارهای نیست! کسی که روی زمین جا بماند بهخاطر زرق و برقش و با همنوعانش برنگردد به کره خودش، حقش است با همین موجودات نشست و برخاست کند.
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.