انگار برای واژگان پیوسته با وبنویسی، واژگانی برابر شناسایی شد. تارنگار «با خاطراتم در سرزمین لالهها» پس از نوشتن این خبر، برابرهای درست را نوشته است. برای من شنیدن واژههایی چون «وبگاه» به جای «سایت» یا «وبنوشت» به جای «تارنگار» بسیار هم سخت نیست گرچه برای واژه نخست «تارنما» یا «پایگاه» و برای دومی «تارنگار» را پسندیدهتر میدانم. ولی به گمان من به کارگیری واژههایی چون «وبزیون» به جای web TV خندهدار است. پرسش من به گونه مشخص این است: وبزیون که از آمیزش دو واژه انگلیسی «وب» و واژه فرانسوی «تلویزیون» به دست آمده، چه برتریای بر «وب تیوی» دارد؟ هر دو واژه بیگانه هستند و آمیزش هر دو هم ناگزیر واژهای بیگانه خواهد بود. همین دشواری درباره واژه Web page هم درست است که واژه «صفحه وب» برایش نگریسته شده که بخش نخست واژه جایگزین، عربی و بخش دوم آن هم انگلیسی است. شاید واژگانی چون «تاربرگ» درخور آن باشد. از همه اینها گذشته، نوشته یادشده بهانهای شد تا گشت و گذاری کنم در اینترنت و پایگاههای وابسته به این جستار و ابزار سودمند آن را بیابم. افزون آن که نوشتهای که خواندید، سراسر پارسی بوده بدون آن که واژگان عربی در آن به کار رود و این کار به یاری برنامه ویراشگر خودکار و واژهنامه پارسی سره انجام شد.
– پارسیمان
– آموزههای فارسی سره از پایگاه خورشیدوش
– برنامه پیوست به ویرایشگر ورد برای بازنویسی شمارهها به پارسی
در همین زمینه:
– محتوای پارسی در وب و مترجم آنلاین گوگل
۱.گولت زده این پارسیِ سره٬ «تعریف» هم توی پستت هست (به همراه یه عالمه «وب»:)).
۲. «وبیزیون» نمیدونم چیچی هست٬ ولی هرکی اختراعش کرده٬ احتمالاً بیشتر دنبال یه معادل ملموس برای فارسیزبانان امروز بوده تا یه واژهی کاملاً پارسی.
۳. برنامهی دوم رادیو نورهود چرا نصفه قطع شد :-؟
۴. من چرا امروز انقدر نق میزنم؟
نیما: سپاس از توجهت. واژه تعریف درست شد. برنامه دوم اگه نصفه هست، باید فردا که اینترنت پرسرعت دارم، تستش کنم و اگه ناقص بود اصلاحش کنم.
راستی گمونم با این ویرایشگر پارسی هم همون مشکلات مترجم آنلاین رو داشته باشیم. الان همون جملهی معروف «ورود اشخاص متفرقه به این مکان اکیداً ممنوع است» رو توش امتحان کردم. فقط «ممنوع» رو با «بازداشته» جایگزین کرد.
نیما: چیزی که بدیهیه اینه که هنوز کامل نشده این ویرایشگر اما خب کمک ارزندهایه.
سلام نیما جان.
آدرس من عوض شد. لطفن به روزش کن.
یه ایراد بنیاسرائیلی بگیرم؟ توی تاریخ کامنتها، روز از تاریخ عقبه. مثلاً ۱۵ اکتبر یکشنبه بوده، نه شنبه. (صدوپنجاههزار تا مرگبرآمریکا نظر کردم از علاقه به ملانقطهایبازی پشیمونت کنم، بدفرم!)
نیما: این یه دونه مطلب چون از قبل پیشنویس شده بود یه کم این ور اون وره. تیک ایت ایزی. لاین ایز بیزی!
لطفاً تو هم ششصدوپنجاه هزار تا «نظر» کن واسه سواد من. :”>
درود بر شما
گروه رایانهی فرهنگستان زبان پارسی، شوربختانه بسیار ناتوان کار میکند.
نخست اینکه واژهها را دیر برمینهد و دوم اینکه بیهیچ پژوهش و اندیشهای واژه میسازد.
من نمیدانم چه چیزی فرهنگستان در “وب” دیده است که ایناندازه بهآن دلبسته شده است. واژهی ِ تارنما بسیار بهتر از وبگاه و تارنگار بهتر از وبنوشت خواهد بود.
واژهی وبزیون را هم باید انداخت در کیسهی آشغال و دم در گذاشت.
هرآینه به واژهساز آن را هم باید نشان مشنگترین ایرانی را داد. سالار کانا و نافرهیختهی فرهنگستان که زیر این واژهها دستینه نهاده است هم که جای خود دارد.
نیما جان
امروز ۱۷ اکتبره و هنوز آپ نکردی. جدی جدی سرت شلوغه ها.
نیما: »ه روز کردم سروش جان. دو سه تا مطلب نوشتم که فرصت نمیشد بذارم روی وبلاگ. حالا دونه به دونه میذارمشون.
درود دوست گرامی!
تارنگار زیبا و کارآمدی دارید. من هم در زمینۀ پارسی سره کار میکنم. خواهشمندم از تارنمای من دیدار کنید تا اگر خواستید با هم تبادل لینک داشته باشیم. نام وبلاگ من «عاقلان دانند» است.
این کار باعث میشود که هنگام سرچ در گوگل هم وبلاگ من و هم وبلاگ شما زودتر و آسانتر پیدا شود و در نتیجه شمار دیدارکنندگان هر دو وبلاگ بالاتر رود.
با سپاس