سلفی آن قدر جای خودش را در عکاسی باز کرد که در نهایت به عنوان یکی از واژههای دنیای فناوری به واژهنامهها رفت.
اما عکاسی از خود، از اینستاگرام تا فیسبوک را تنها پر نکرده است. این روزها لابهلای اخبار هم میتوانیم سلفیها خبرساز را ببینیم.
این بار دختری به نام زیلا ون دن بورن طی یک پروژه عکاسی دانشگاهی با گرفتن سلفیهایی در مکانهای جعلی، حتی خانوادهاش را سر کار گذاشت!
معابد بودایی و عکس گرفتن با راهبان، غذاهای رنگارنگ شرق آسیا، اماکن دیدنی همه و همه عکسهایی بودند که واقعیت نداشتند. این دختر این تصاویر را در خانه و با فتوشاپ ساخته بود و تنها کسی که از این ماجرا خبر داشت، دوستپسرش بود.
این دانشجوی گرافیک زمانی که از خانوادهاش زمانی که با خانوادهاش در فرودگاه آمستردام خداحافظی کرد، قطاری گرفت و به خانه برگشت و ۴۲ روز را در منزلش به امور بُرش و چسباندن و فیلترگذاری با فتوشاپ پرداخت.
غواصی در عمق آبهای استوایی را در استخر محلی، خوردن غذاهای محلی را با دستپخت خودش و گفتگوی اسکایپی با خانوادهاش را در اتاقش و در مقابل یک پسزمینه ساختهشده با چتر و پارچه شرقی ترتیب داد. برای باورپذیرتر بودن حتی در زمانهایی از شبانهروز از خواب برمیخواست و به خانوادهاش پیامک میفرستاد.
این پروژه شاید در نگاه اول تنها یک سرگرمی به نظر برسد اما در مجموع نشاندهنده این است که با پیشرفت فناوری و ابزارهای قدرتمند ویرایش تا چه حد میتوانیم به چشمانمان اعتماد کنیم. وقتی به سادگی میشود با تعدادی تصویر فتوشاپی و با یک دستگاه ساده و در خانه، نزدیکان را فریب داد و زمان و مکان را جابهجا کرد، به دولتهایی که با امکانات مالی فراوان و ابزارهای پیشرفتهتر قصد فریبمان را دارند، چگونه اعتماد کنیم؟
سفر
ترکیب خوشایند کیف سامسونت و روروئک
اوایل دهه هفتاد که دوران دانشگاه رفتن ما بود، بعد از اعلام نتایح کنکور، تقریبا اولین کاری که هر دانشجوی ترماولی میکرد، خرید یک عدد کیف بود. کیفهایی با بدنه محکم و جادار برای گذاشتن کتاب و جزوات.
از اونجایی که توی ایران به دستمال کاغذی میگن کلینکس، به پودر رختشویی میگن تاید وبه مایع ظرفشویی میگن ریکا، به این نوع کیفها هم لقب دادند سامسونت که در واقع نام یک برند تجاری معروف در تولید انواع کیفها و چمدانها بود.
یادم هست نه تنها پسرهای دانشگاه ما، بلکه دخترها هم از این کیفها داشتند. چادر اجباری هم مزید بر علت بود و ترکیب کیف سامسونت و چادرهای برافراشته در برابر باد، بسیار دیدنی.
این روزها دانشجوهای سابق نسبت به دوران دانشجویی و بیپولی، بیشتر درگیر سفر هستند. یکی از دشواریهای مسافرکُش، همانا این طرف و آن طرف کشاندن چمدان در فرودگاههای عظیم دنیاست.
همین ساموسنت عزیز همراه با میکرو موبیلیتی اما کیف سفری جالب رو تولید کرده که ترکیبی از چمدان و اسکوتره. یعنی نه تنها حمل کیف رو آسون میکنه، بلکه حمل خودمون هم آسونتر میشه.
البته سامسونت تنها شرکتی نیست که این نوآوری به ذهنش رسیده و با کمی جستوجو میتونید انواعش رو پیدا کنید.
کابل، زندگی در کنار مرگ زندگی میکند
سالها پیش در این وبلاگ از سفرهایم هم مینوشتم و اتفاقا سفرنامههای عصیان از پرخوانندهترین نوشتههای این وبلاگ بود. شاید تعدد سفرهایم در سالهای اخیر به جای این که این دست نوشتهها را بیشتر کند، منجر شد به کمتر شدنش.
از طرفی شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و سرویس میکروبلاگینگی چون توییتر از طرف دیگر، باعث شد که سفرنامهها از وبلاگ به سمت شبکههای اجتماعی کوچ کنند. اما ماه پیش سفری داشتم به افغانستان که حیف دیدم دربارهاش در وبلاگم ننویسم.
ما برای تولید ویژهبرنامهای در افغانستان برای کلیک به کابل سفر کردیم. حاصل این سفر یک هفتهای هم احتمالا تا هفته دیگه در غالب یک برنامه نیمساعته به نمایش در میآید. اما من در افغانستان چه دیدم؟
برنامه کلیک به فناوری اختصاص دارد و ما هم به همین خاطر باید بوی تکنولوژی را در کشوری دنبال میکردیم که بیش از ۳۰ سال درگیر جنگ بود و هنوز هم از درگیریهای داخلی بر سر قدرت خلاص نشده بود. خلاصه با این که ما به دنبال مدرنترین مظاهر زندگی میگشتیم، باز با موارد بسیاری روبهرو میشدیم که زخم جنگ را بر پیشانی خود داشت.
فرودگاه کابل اصلا در شان پایتخت یک کشور نیست. بسیار خرد و کوچک و نحیف است و با حداقل امکانات ساخته شده. از همان ابتدا با کسانی روبهرو میشوید که میخواهند به زور چمدانهایتان را جابهجا کنند و از این راه درآمد اندکی به جیب بزنند.
ساخت عروسک از نقاشی و ماجرای هاله کوچولو
قبل از هر چیز بگویم که این نوشته وبلاگی درباره دو پروژه مختلف است. یکی خارجی و یکی ایرانی. البته هر دوی این پروژهها در یک نکته مشترک هستند: عروسک! عروسکهایی از جنس پارچه که شاید بشود آنها را نخستین اسباببازیهایی دانست که در اختیار کودکان قرار میگیرند و چه بسا کودکانی که پس از سالها دوستی خودشان را با این عروسکها ادامه میدهند.
اجازه بدهید به ترتیب به سراغ این دو پروژه برویم.
عروسکهایی بر طبق نفاشی
طبق معمول بیشتر ایدهها این یکی هم بسیار ساده و البته بسیار هم کارآمد است: ساخت عروسک بر اساس نقاشی کودک.
این طور که در توضیح استودیو شخصی کودک Child’s Own Studio و در سایت رسمیش نوشته شده، ایده این بود که از روی نقاشیهای یک کودک ۴ ساله یک عروسک ساخته شود. این ایده به صورت یک کسبوکار خانگی راهاندازی شد که منجر به تولید صدها عروسک بر اساس صدها نقاشی کودکانه شد. عروسکهایی که از هر کدام فقط یکی ساخته شده که همه آنها هم دستساز هستند.
خیلی از این نقاشیها برای سازنده آنها ارسال میشود و با در نظر گرفتن رنگهای نقاشی، مواد لازم برای ساختش انتخاب شده و در نهایت برای آن کودک فرستاده خواهد شد. این هم چند نمونه از عروسکهایی که با این روش ساخته شدهاند.
از قرار معلوم یک نمونه ایرانی این پروژه هم اینجاست.
ترسیم نقشه از استانهایی که بازدید کردهاید
جادی عزیز برنامهای نوشته که بهتون کمک میکنه از استانهایی که به اونها سفر کردید، نقشهای ترسیم کنید. تصویرش میتونه براتون جالب باشه و در ضمن جاهایی رو که دم دستتون هستند، ولی وقت و حوصله نکردید، برید ببینیدشون رو بهتون یادآوری کنه.
میدونم که جادی این کار رو در اوقات فراغتش و به خاطر علاقه شخصیش نوشته اما وقتی برنامههای این طوری رو میبینم، همیشه فکرم پرواز میکنه و کلی ایده برای کاملتر شدنش میاد توی ذهنم. بعید میدونم جادی به خاطر مشغله زیادش، بتونه تا این حد ادامهش بده. اما فکر میکنم خیلی خوب میشد اگه فرضاً میشد روی هر استان که کلیک کنی، هتلها و مهمانسراهای دور و برش رو نشون میداد. یا اگه میشد به جایی که توش اقامت کردید، امتیاز داد و کارهایی از این قبیل. این طوری این سایت صرفاً از حالت سرگرمی خارج میشد و خدمات بیشتری هم ارائه میداد.
شاید هم اشتباه میکنم. بعضی از پروژهها باید در حد یک پروژه سرگرمکننده باقی بمونن. در این صورت شاید بهتر باشه جادی، دکمههای همخوان کردن رو هم برای تصاویر خروجی بذاره تا هر کی بتونه به راحتی نتایج رو در شبکههای اجتماعی به اشتراک بذاره. این نقشه استانهایی هست که من تا حالا بهشون سفر کردم:
اون دوستانی هم که دلشون میخواد نتایج سفرشون رو به کشورهای مختلف به صورت تصویر ببینند، میتونند از این سایت استفاده کنند. این نقشه کشورهایی هست که من تا حالا بهشون سفر کردم:
نمونه دیگه ای اپلیکیشن فیسبوکی سایت Trip Advisor هست که کلاً خدمات پیدا کردن محل اقامت در سراسر دنیا رو ارائه میده و یکی از مشهورترینها در دنیاست. من که مشتری ثابتش هستم. اما اپلیکیشن فیسبوکیش هم میتونه همین سرویس شهرهایی رو که در دنیا رفتید، روی نقشه ترسیم کنه. این نمونهای از شهرهایی هست که من تا حالا رفتم:
جیتکس ۲۰۱۱، پیچ در هیچ
برای اولین بار بود که به نمایشگاه جیتکس میاومدم. نمایشگاهی در دوبی که ادعای بزرگترین نمایشگاه فناوری در خاورمیانه رو داره. شاید این ادعا درست هم باشه اما اگه بخوام اون چیزی رو که در این نمایشگاه دیدم براتون بازگو کنم، باید بگم این بزرگترین در مقایسه با نمایشگاههایی مثل سیایاس، چیزی در حد صفره. این نمایشگاه به نظر من هیچ چیز تازهای نداشت. قبول دارم که لنگه کفش در بیابان غنیمته و همین هم برای خیلی از علاقمندان که به نمایشگاههای بزرگ دنیا دسترسی ندارند، یه فرصت استثنائیه اما من هر چقدر چشم چرخوندم، کمتر یافتم.
نمایشگاههای دنیا محل مناسبی هستند برای این که شرکتها محصولات تازهشون رو به دنیا معرفی کنند. بازدیدکنندگان، رسانهها و همکارانی که در طول مدت یک نمایشگاه، مساحتش رو بالا و پایین میکنند، فرصت خوبی رو در اختیارشون میذاره تا بتونن با کمترین هزینه، بیشترین اطلاعرسانی رو داشته باشند.
تعداد محصولات تازه که همزمان با نمایشگاه جیتکس ۲۰۱۱ عرضه شدند، از انگشتان یک دست هم کمتر بودند. یکی از این موارد، گوشی Nokia N9 بود که سیستم عامل تازه شرکت نوکیا یعنی میگو MeeGo رو زایمان کرد!
در کل به این نتیجه رسیدم که جیتکس جایی برای معرفی تکنولوژیهای جدید نیست. بیشتر نمایشگاهی هست برای این که تجار با هم آشنا بشن و کسب و کار منطقهای رونق بیشتری بگیره. بنابراین اگه به چنین نمایشگاهی میاید، باید بهتون بگم که کمتر با فناوریهایی برخورد میکنید که در سه ماه اخیر متولد شده باشند.
دستنوشتههای بوداپست
این برای بار دوم بود که به مجارستان و شهر بوداپست میآمدم. دفعه پیش به خاطر کنفرانس گوگل به ابنجا اومده بودم. این بار علت دیگهای داشت که اگه فرصت بشه توی پستهای دیگه توضیح میدم. قبل از هر چیز بذارید کمی درباره این شهر و چیزهایی که توش دیدم صحبت کنم.
فرودگاه بوداپست در مقایسه با فرودگاه پایتختهای دیگه اروپا، فرودگاه کوچیکی محسوب میشه. بهترین راه برای رفتن به هتل اینه که به محض این که رسیدید، به پیشخوان اتوبوسهای شاتل برید و اسم هتلتون رو بگید. این طوری چند نفر که هممسیر هستند، سوار ماشین ون میشن و ارزونتر به مقصد میرسن.
هتلی که این چند روز توش اقامت داشتم، یک هتل چهارستاره بود. در مقایسه با هتلهای چهارستاره ترکیه و لبنان باید گفت که یا باید به چنین هتلی شش تا ستاره بدن یا دو تا ستاره هتلهای استانبول و بیروت رو ازشون بگیرن. هتل کنتیننتال زارا قبلاْ حمام بوده و تازگی بازسازیش کردند. در واقع مخروبهای بود که بعد از بازسازی تبدیل شد به یک محل اقامتی دلپذیر با کارکنان مؤدب در مرکز شهر بوداپست. بوداپست یا به قولی بوداپشت از دو بخش بودا و پشت تشکیل شده که رود دانوب این دو بخش رو از هم جدا میکنه. بخش پشت شلوغتر و شهریتره و بخش بودا از قرار معلوم ویلاییتر.
هتل کپسولی، هتل لولهای، جعبه خواب
وقتی که آلوده زندگی شهری از نوع ابرشهر شده باشی، اجتمالاً به این مشکل برخوردی که کار گیر کرده و برای رفتن به خونه، برگشتن به شهر، یا پرواز ترانزیت در به در شده باشی. این طور وقت ها هر کسی دنبال یک تخت ارزون و امن می گرده تا یک شب رو بگذرونه.
خیلی اوقات چاره کار اینه که به یک مسافرخونه ارزون بری اما این برای حل این مشکل سالهاست که معماران و طراحان چاره پیدا کردن. راه حل هتلهای کپسولی یا Pod Hotel هست.
همون طور که از نامش پیداست، هتل کپسولی به اتاقکی گفته میشه که ارزون باشه و امکانات اولیه یک مهمانخانه رو داشته باشه. نمونههای اولیه چنین هتلهایی در ژاپن راهاندازی شدند و حالا انواع و اقسامش کم و بیش در کشورهای مختلف دیده میشه و البته حیف که توی ایران خبری ازش نیست.
نمونههای امروزی معمولاً جنسی از فایبرگلاس دارن و طولی حدود ۲ متر و عرضی بین ۱ تا ۱.۲۵ متر. اماکناتی که در چنین هتلهایی عرضه میشه، معمولاً شامل تلویزیون، پریز برق و اینترنته. طراحی این کپسولها هم فرق داره. بعضیهاشون دو طبقه هستند و کمدهای قفلداری هم برای چمدان و کیف دارند. دستشویی و حمام هم مشترکه و بعضیهاشون رستوران هم دارند. اولین هتل کپسولی در سال ۱۹۷۹ یعنی ۳۲ سال پیش در اوزاکای ژاپن افتتاح شد. بنابراین ایده، ایده تازهای نیست.
به این نمونه دقت کنید که هر فرد می تونه ۹ ساعت در اون اقامت کنه . جزئیات بیشتر از این هتل رو میتونید از اینجا ببینید. و البته فرد متقاضی باید طبق این قوانین عمل کنه: ثبت در پذیرش، دوش، خواب، مسواک، خروج از پذیرش.
چند وقت پیش هم یک نمونه رو سایت نارنجی معرفی کرد که اسمش بود «جعبه خواب» یا Sleep Box:
اما یکی از آخرین نمونههای ساخته شده یک جور هتل هست که شاید نام «هتل لوله» براش مناسب باشه هر چند اسم اصلیش هست Park Hotel و در آلمان و اتریش در دسترسه. از روی این نقشهها میتونید پیداشون کنید. ویژگیهای اتاقکهای این هتل به گفته سایتش از این قراره:
اتاق شما دنجه. یک محیط گرد که براتون حداکثر راحتی رو در حداقل فضا فراهم میکنه. طراحی خاص تشک راحتی دلچسبی رو ایجاد میکنه و در شکاف کنار بسترتون میتونید بالشها و پتوها و روتختیهای تازهای رو پیدا کنید که خواب شما رو در شبهای سرد تابستان لذتبخش میکنه. چمدانهاتون رو میتونید در انباری کوچک و زیر تخت جا بدید. برق ۲۲۰ ولت برای شارژ دوربین و لپتاپتون در دسترسه . لوازم بهداشتی شخصی رو اما دیگه خودتون باید با خودتون بیارید.
مت کدوم جهنمیه؟
مت ۳۴ سالشه و کاری که دوست داشت تموم عمر انجام بده، بازی ویدئویی بود. البته خیلی زود به این آرزو رسید و خیلی هم ازش لذت میبرد اما سرانجام متوجه شد که ممکنه چیزهای دیگهای هم وجود داشته باشن که از دستشون داده. فوریه سال ۲۰۰۲ از شغلش در بریزین استرالیا استعفا داد و با استفاده از پساندازش تصمیم گرفت تا سراسر آسیا رو زیر پا بذاره. اون سایتی رو ساخت تا فک و فامیل و آشناهاش ازش بیخبر نباشن و اسمش رو هم گذاشت Where the hell is Matt یا «مت کدوم جهنمیه؟»
چند ماهی سفر کرد تا یکی از دوستاش بهش یه پیشنهاد جالب داد. اونها داشتن یه جایی توی هانوی (ویتنام) عکس میگرفتن که دوستش گفت: راستی چرا اونجا نمیایستی و نمیرقصی؟ من هم ضبطش میکنم. مت یه جور رقص بیشتر بلد نبود و اتفاقاً خیلی هم رقصش بد بود. اما به هر حال پیشنهاد دوستش پیشنهاد خوبی بود.
چند سالی گذشت و یکی ویدئوی مت رو دید. این ویدئو رو به نفر بعدی رد کرد. این ویدئو همین طور دست به دست چرخید و مت یک شبه کلی مشهور شد. همه به هم میگفتن ویدئوی این پسره رو ببین که چقدر خندهداره.
اقبالی که به ویدئوی اول مت شد، باعث شد تا شرکت آدامس استراید بیاد سراغش و بهش پیشنهاد داد که یه سفر دیگه رو شروع کنه. مت ازشون پرسید که بابتش پول هم میدید؟ اونها گفتن آره.
بیروت، بار دیگر شهری که دوست داشتم
حدوداً چهار سال و نیم پیش بود که برای تعطیلات سال نو به لبنان سفر کردم. طبیعتاً چون اون موقع از ایران و با تور مسافرتی اومده بودم، بیشتر به سراغ جاهای دیدنی و باستانی بیروت و بعلبک رفتم. ماجرای اون سفر رو در سه قسمت نوشتم که اگه دوست داشتید میتونید از اینجا بخونید: (بخش ۱، بخش ۲، بخش ۳).
این بار برای ملاقات با چند تا از بلاگرهای خاورمیانهای اومده بودم. ده دوازده نفر از جوانهایی که از یمن، تونس، عراق، لبنان، اردن، مصر، الجزایر و لیبی دور هم جمع شده بودند. دو سه روزی رو با این بچهها گذروندم و دو روز اضافه رو هم تصمیم گرفتم که بدون سختگیری به خودم یه کم بیشتر چرخ بزنم.
این برداشتی که من از این کشور دارم، مسلمه که نمیتونه یک برداشت کامل باشه. نه تمام کشور رو گشتم و نه این که توی همون بیروت با همه جور آدمی سر و کله زدم. اما در همین حد متوجه شدم که لبنان یکی از معدود جاهایی توی دنیا هست که ادیان و مذاهب مختلف در کنار سکولارها و خداناباورها به راحتی زندگی میکنند. هم مشروبفروشی و بار میتونی ببینی، هم مسجد و مرکز اسلامی و هم کلیسا و کنیسه. خیلی از این جاها کنار هم بنا شدند و اساساً هیچکی به هیچکی کار چندانی نداره. در سطح بیروت به راحتی میتونی جاهایی رو پیدا کنی که زمینه عکست مناره مسجد در کنار برج ناقوس کلیسا باشه. یا وقتی که داری کنسرتی رو در فضای باز گوش میدی و ملت رو تماشا میکنی که قر میدن، همون لحظه صدای اذان رو بشنوی که عده دیگری رو به نماز دعوت میکنه.
تور ارزان از ایران به خارج
شخصاً هیچ اعتمادی به آژانسهای مسافرتی و برگزارکنندگان تور ایرانی ندارم. همه جای دنیا تو میتوانی برای سال بعد و خیلی بعدترت هم برنامهریزی کنی و بلیت بخری. هر چه زودتر هم بخری، برات ارزونتر تموم میشه. اما آژانسهای ایران خیلی زود که بخوان هزینه سفر رو اعلام کنن، یک ماه پیش از سفره. اون وقت قیمتها رو هم طوری بالا میبرن که خدای ناکرده ضرر نکنن. پولت رو تمام و کمال ازت میگیرن و اما پول هتل و هواپیما رو در آخرین لحظه یا با چک مدتدار میدن. در واقع با پول ملت کار میکنن و تا میتونن ازشون میکشن بیرون. آخرین لحظههای قبل از پرواز هم هر چقدر که بشه بابت ترانسفر و خرج و مخارج دیگه ازت پول اضافه میگیرن. شاید اوضاع این قدر هم بد نباشه. قبول دارم که کم و بیش کارهایی برای بهبود وضعیت تورها انجام شده اما تجارب من و دوستانم به شدت در این زمینه تلخ بوده.
همه اینها رو گفتم که به یکی از اتفاقات خوب دنیای مجازی اشاره کنم. سایت آخرین ثانیه یا Last Second قراره که تورهای ارزون رو برامون پیدا کنه.
تور لحظه آخری چیه؟
تور لحظه آخری به توری گفته میشه که در حداقل فاصله زمانی تا تاریخ شروع تور قرار گرفته. این مدت زمانی معمولاً یک تا دو روز مونده به اتمام تاریخ نامنویسی تور و اجرای اونه. هزینه تور لحظه آخری که به علت تکمیل نشدن ظرفیت سهمیه رزروشده توسط آژانسها، تورها۱۰% تا ۵۵۰% پایینتر از قیمت واقعی به فروش میرسند.
این حالت بیشتر برای کشورهایی پیش میاد که از گردشگران ایرانی روادید (ویزا) نمیخوان. جاهایی مثل ترکیه، مالزی، سریلانکا، بلاروس، گرجستان و چند جای دیگه. آژانسهای مسافرتی معمولاً ۴۸ ساعت قبل از تاریخ برگزاری تور اقدام به فروش تورهای چارتر میکنن که خالی موندنشون براشون ضرر داره. سایت آخرین ثانیه هم این طور پیشنهادهای ارزون رو براتون پیدا میکنه و در اختیارتون میذاره.
یکی دیگه از بخشهای جالب این سایت بخش سفرنامه هست. مردم تجارب سفرشون رو با عکس و تفصیلات وارد این بخش میکنن که خوندنشون حالی از لطف نیست و اگه برنامه سفر دارید، میتونید از این بخش کمک بگیرید.
آغوش زندگی؛ کمربند ایمنی را ببندید
Embrace Life یا آغوش زندگی ویدئویی هست که در ژانویه ۲۰۱۰ روی یوتیوب منتشر شد.
یک آگهی تبلیغاتی که به طور مستقل توسط الکساندر کمرشیال تولید شده و تا همین حالا نزدیک به ۱۴ میلیون بازدیدکننده داشته و در رتبهبندی یوتیوب بیشترین بازدید و بالاترین امتیاز کسب شده رو در بخش آموزشی یوتیوب از ابتدا تا الان به خودش اختصاص داده. این ویدئو در ضمن برنده مدال طلا در جوایز بینالمللی تبلیغات نیویورک و مدال برنز جشنواره بینالمللی تبلیغات شیرهای کن شده و جوایز و تقدیرنامههای دیگهای رو در جشنوارههای ترابری و مسابقات متفاوت از آن خودش کرده.
این ویدئو در واقع یک آگهی هست درباره ماشینسواری امن با کمربند ایمنی. بسیار ساده و بسیار خوشساخت. این شرکت تبلیغاتی در حال حاضر داره یک ویدئوی تبلیغاتی دیگه رو در حوزه امنیت موتور تولید میکنه.
سایت انتخاب صندلی در هواپیما
وقتی با هواپیما سفر میکنم، یکی از مشکلاتم نشستنه. در واقع چندان نمیتونم آروم بشینم و هی وول میخورم.
حالا فرض کنید که یک پرواز بیشتر از سه ساعت طول بکشه و مجبور باشی یه جا بند شی. خلبان هم مرتب بگه کمربندهاتون رو ببندید. حالا فکر کنید که صندلیتون هم ناجور باشه و فضای کافی نداشته باشید که یه کم پاهاتون رو دراز کنید. قطار هم که نیست که بتونید بلند بشید و قدم بزنید. اون وقت چشمتون میافته به یه صندلی که خیلی راحتتره. البته به نسبت صندلی شما. مثلاً صندلیهای جلوی درهای خروجی فاصله بیشتری دارند. حالا از کجا میشه فهمید که کدوم صندلی توی هواپیمایی که میخواهید برید توش، مناسبتره؟
یک راهش اینه که یه نگاهی به بلیتتون بندازید و ببینید که مدل هواپیمایی که سوارش میشید چیه. بعد برید توی اینترنت برش افقی هواپیما رو نگاه کنید و ببینید کدوم صندلی بهتره. بعدش دیگه بر میگرده به برخورد شما با کارمندان خطوط هوایی که صندلی مورد نظر رو روی کارت پروازتون بنشونند. یا این که میتونید برید توی سایت شرکت هواپیمایی و با گذروندن مراحل چکاین، صندلی خودتون رو انتخاب و بلیتتون رو چاپ کنید.
اما راه خیلی سادهتر استفاده از سایت «سیت گورو» Seat Guru هست. شما وارد سایت میشید، خط هوایی رو انتخاب میکنید و بعد شماره پرواز رو وارد میکنید. باقی کار بر عهده این سایته. خودش میره مدل هواپیما رو تشخیص میده، مقطع افقی رو براتون میاره و بر صندلیها رو بر اساس مرغوب بودنشون، دستهبندی میکنه. صندلیهای سبز ارزش بالا، صندلیهای زرد ارزش متوسط و صندلیهای قرمز ارزش پایینی دارند. سفیدها هم معمولین. باقی کار هم مثل راه پیشین سر و کله زدن با کارمندها یا چکاین آنلاینه.
این طور روشهای آنلاین البته توی ایران با وبسایتهای ضعیف شرکتهای هوایی چندان جواب نمیده. ولی میشه روی روش آفلاین یعنی سر و کله زدن با کارمند شرکت هوایی موقع سوار شدن حساب کرد. نه؟
سفر به استونهنج و شهر باث
چند هفته پیش یک مسافرت یک روزه جالب داشتم به شهر باث Bath. در واقع یکی از دوستانم که اسپانیاییه این پیشنهاد رو بهم داد. بذار بگم اهل سرزمین باسک در کشور اسپانیا. این دوستان باسکی هیچ رقمه خودشون رو اسپانیایی نمیدونن. بگذریم. یان، همین دوستم باهام تماس گرفت که میخواد برای یک تور یکروزه نامنویسی کنه که یک توقف در استونهنج Stonehenge داره و در نهایت هم ختم میشه به شهر باث. اونجا هم چند ساعتی میچرخیم و در نهایت بر میگردیم لندن. تور هم روز یکشنبه برگزار میشد و من هیچ برنامهای نداشتم. هزینه هم چیزی حدود ۴۰ پوند بود. خلاصه صبح راه افتادیم و رفتیم استونهنج.
یک مجموعه جالب سنگی که هنوز معلوم به چه منظوری ساخته شده و زمان ساختش هم چیزی بیشتر از ۵۰۰۰ ساله یعنی ۵۰ قرن پیش. اطلاعات بیشتر رو میتونید از ویکیپدیا بخونید. یک ساعتی اونجا بودیم. در بخشهای مختلف این مجموعه اعدادی رو روی تابلو نوشته بودند. به هر کسی هم یه دستگاه چندزبانه راهنمای صوتی داده بودند. هر عدد رو که به دستگاه میدادیم درباره اون بخش توضیح میداد.
بعد از اون هم راه افتادیم به سوی شهر باث. بریتانیا کلاً کشور مسطحیه. البته اگه اسکاتلند رو مستثنا کنیم. اما شهر باث روی تپه و کوه بنا شده. معماری شهر هم کلاً با جاهای دیگه بریتانیا متفاوته. یک معماری به سبک رومی. نمای دور شهر بسیار زیبا هست و تشکیل شده از مجموعه ساختمانهای سفید که بسیار منظم در کنار هم بنا شدن.
یک چیز دیگه که این شهر رو متمایز کرده، وجود چشمههای آب گرم هست که جای دیگهای توی بریتانیا هست که چشمه آب گرم داره. طبیعیه که در همچین جایی بازار حمام آب گرم و سونا هم داغ باشه. حمام رومی این شهر که دو هزار سال قدمت داره یکی از جاهای دیدنی شهره و البته یک نمونه بینظیر از موزهداری.
تبدیل آنلاین فرمت فایلهای صوتی
خیلی وقتها تبدیل یک فایل صوتی از یک فرمت به فرمت دیگه، کلی گرفتاری برامون ایجاد میکنه. ممکنه مجبور بشیم یک برنامه مبدل بخریم یا از روی اینترنت دریافت کنیم. ممکنه چنین برنامهای اصلاً به دردمون نخوره. ممکنه در سفر باشیم و دسترسی به کامپیوترمون نداشته باشیم. ممکنه فایلی رو که مثلاً با موبایلتون ضبط کردید، یه چیز عجیب و غریب باشه که مبدلهای معمولی نتونن تبدیلش کنن. خلاصه ممکنه گرفتار هزار و یک جور گرفتاری بشیم که قابل پیشبینی نیستند. این طور وقتها بهترین ابزاری که میتونه بهمون کمک کنه، یک مبدل آنلاینه.
سایت media.io هر جور فرمت صوتی معمول رو که فکر میکنید، میگیره و اونها رو به چهار فرمت معروف که بیشتر مورد استفاده هستند (MP3, WAV, OGG, WMA)، تبدیل میکنه. بسیار هم سریع این کار رو انجام میده. نتیجه رو میتونید با چهار کیفیت متفاوت روی کامپیوترتون ذخیره کنید.
توجه داشته باشید که برای فایلهاتون محدودیت حجم تا ۲۵۰ مگابایت وجود داره.