چرا رفتی روی مخم برادر؟

Sleptوقتی که تا صبح بیدار موندی و کار کردی و حالا تصمیم گرفتی نه یه دل سیر، یه دل گشنه بخوابی، یعنی چه چیزهایی می‌تونه از خواب بیدارت کنه؟
بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم این‌جور وقت‌ها توپ هم اگه بترکه از خواب بیدار نمی‌شم. اما واقعیتش اینه که دیروز صبح با صدای راه رفتن کفتر بیدار شدم. نه این‌که من گوشم حساس باشه‌ها… بهتون پیشنهاد می‌کنم یه کفتر رو بفرستید توی کانال کولر تا لونه بسازه. اون‌وقت هر وقت راه می‌ره انگار سپاه ابرهه دارن دقیقاً وسط فرق سر جنابعالی با فیل‌هاشون پیتیکو پیتیکو یورتمه می‌رن. حالا این کفترهای عاشق (که می‌خوام سر به تنشون نباشه) اون تو چه غلطی می‌کنن؟ معلوم شده که زمستون موقع عایق‌سازی پشت‌بوم کولرها رو جابه‌جا کردن و برزنت اتصال کولر به کانال رو هم جر دادن. چه جایی بهتر از کنالا کولر که هم سایه داره و هم دنج هست برای یک جفت کفتر عاشق که با هم روابط نامشروع هم دارن سراغ دارید هان؟
اما دلم خونه شقایق از امروز صبح. یک چیز دیگه‌ای که مثل خروس بی‌محل هر از گاهی می‌پره وسط، اس‌ام‌اس‌های تبلیغاتی هست که برام ارسال می‌شه. آخه واقعاً به من چه که بانک فلان داره شونصد تا ماشین مشتی ممدلی جایزه می‌ده؟ یا مثلاً افتتاح مانتوفروشی کوفتی توی گلسار رشت به من چه؟ به نظرت منی که همه‌ش ول هستم رو اینترنت و از گوگل ریدر برای خوندن اخبار استفاده می‌کنم، نمی‌تونم برم سرخط اخبار سایت بیسار رو بخونم؟ چرا بی‌اجازه شماره من رو به برنامه ارسال اخبار اس‌ام‌اسی می‌دید؟ من چی‌کار کنم که نمی‌خوام جوک‌های لوس و بهداشتی گروه «ماسک» برام ارسال شه؟ چرا نمی‌شه لغو عضویت کرد توی همچین جایی؟ باز هم بگم؟
دلم بدجور پره‌ها! آقا جان یعنی چی که این‌قدر اسپم می‌فرستید؟ آقا جان چرا فکر کردی آپدیت شدن سایتت با شش متر سخنرانی سیاسی جنابعالی در روزنامه ببوگلابی چاپ بورکینافاسو برای من جذابه؟ یا اون شعر بارونی که تو وبلاگت نوشتی رو خودم میام تو وبلاگت می‌خونم. چرا هی زرت و زورت برام ایمیل می‌زنی که آپ شدم… روی مخت تالاپ شدم؟ برادر من، خواهر من اگه بلد نیستی ایمیل بسازی، اگه نمی‌تونی واسه وبلاگت آهنگ بذاری، اگه نمی‌دونی از کدوم گزینه میل‌باکست فایل بچسبونی بهش، من مخلصت هم هستم اما به خدا هزار بار به این سؤال‌ها جواب دادم. چرا یه سرچ نمی‌کنی توی اینترنت قبل از این‌که سؤالت رو بپرسی؟ به‌خدا جوابت رو به زبون فصیح فارسی توی ده تا سایت و وبلاگ پیدا می‌کنی. ببینم چرا فکر می‌کنی من کارشناس خرید ام‌پی‌تری‌پلیر هستم؟ چرا نمی‌ری توی فوروم‌هایی که هزار تا بررسی کیفی این‌جور چیزها توشه، یه چرخی بزنی؟
عجب گیری کردیم‌ها… من خوابم میاد بابا.

7 دیدگاه دربارهٔ «چرا رفتی روی مخم برادر؟;

  1. نیما جان
    اون کفترهای عاشق و هستم باهات. بعضی وقتها بد می‌رن رو مخ آدم مخصوصاً وقتی صبح خوابی و داری خواب می‌بینی… البته من چند تا گنجشک دارم که هر سال بهار بالای پنجره اتاقم لونه می‌کنن…. واسه اونها دلم تنگ می‌شه… 🙂

    پاسخ
  2. اگر این همه اصول دین برای کامنت گذاشتن لازم نبود به جان خودم همین الان ۳ تا زنگ می‌زدم و فرار می‌کردم.
    بابا معروف! حالا بد هم نیست موقع خواب یه عینک دودی بزنی شناخته نشی رفیق!
    حالا که نمی‌شه! استاد! بی‌خیال! سعه‌ی صدر رو بچسب.
    دروغ‌هات هم لعبتی هستن برای خودشون‌ها!
    نیما: معروف چیه بابا. دارم می‌گم کلافه شدم تو می‌گی سعه صدر؟ الان چند ساله وضع همینه.

    پاسخ
  3. نیما جان من فکر کنم گشنه‌ات بوده یعنی شب خوب غذا نخوردی و با شکم گرسنه رفتی خوابیدی همه معضلات تو از آنجاست!
    نیما: نه مصطفی جان. موضوع پیچیده‌تر از این حرف‌هاست.

    پاسخ
  4. تصخیر خودته رفیق!
    یه مدت تارک دنیا شو بعد آرزوی این لحظات شلوغ پلوغ رو داری.
    اصلا کی نظر منو خواست!
    قبل از اینکه تو بگی خودم گفتم 🙂

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید