از زمانی که وبلاگها به رسانهها اضافه گشته و به تولید خبر و یا نوشتن مقاله و گزارش پرداختهاند، انبوهی از خبرنگاران بیمدعا و سر به زیر به مجموع همکاران سنتیشان پیوستهاند. از این دیدگاه آیندهای درخشان را میتوان نظارهگر بود. چرا که این مهم نشاندهنده پذیرش و قبول وبلاگها به عنوان یک رسانه توسط اسلاف سنتیش یعنی مطبوعات و رسانههای کاغذیست. لیکن چندیست که متأسفانه مشاهده میشود برخی از نشریات اقدام به درج مطالب و مقالات وبلاگها، بدون ذکر مأخذ و منبع مینمایند. و هیچ گونه اسمی از نویسنده آن مطلب و یا آدرس وبلاگ وی نمیبرند.
این مسآله را به گمانم باید از چند منظر نگریست. اینکه نویسندگان آماتور چنین مورد توجه نویسندگان حرفهای قرار گرفتهاند، جای بسی خوشوقتی دارد و لیکن ذکر نکردن نام آنها به نوعی سوءاستفاده از نبود قدرت اجرائی لازم در قوانین کپیرایت و اجحاف بزرگی در حق آنهاست.
مطلبی را که در این وبلاگ و با عنوان صفحه مورد نظر در دسترس نمیباشد نوشتم، چند روزی است که به صورت یک ستون در صفحه آخر روزنامه ابرار اقتصادی چاپ میشود (شماره ۱۴۸۷ و ۱۴۸۸). بدون آنک ه نامی از نویسنده آن و یا آدرس این وبلاگ برده شود.
این مطلب را پس از نوشتن برای سایت آی تی ایران ارسال کردم. آقای شهرام شریف که مسؤلیت اداره این سایت را برعهده دارند، مطلب مورد نظر را با ذکر مأخذ و لینک به اصل مقاله منتشر نمودند. اما روزنامه ابرار اقتصادی را هم این مطلب را در روزنامه و بصورت ذکرشده چاپ میکنند. ضمن ارسال ایمیل به ایشان، چاپ این مطلب بدون اجازه از نویسنده آن را به ایشان اطلاع دادم. ایشان در پاسخ اظهار داشتند که ذکر مطالب سایتشان در تمام مطبوعات از جمله ابرار آزاد است. ضمن این که گفتهاند درج مطالب در ابرار با ذکر مأخذ صورت میگیرد.
و اما در این مسأله اشکالاتی وارد است. مثالی میزنم. فرض کنید که روزنامهای مقالهای را چاپ کند و روزنامه دیگری هم آن را به نقل از اولی و با ذکر مأخذ منتشر نماید. اگر روزنامه سومی همان خبر را بدون ذکر مأخذ اصلی و یا تنها با ذکر روزنامه دوم به عنوان منبع خبر منتشر کند، به نظر شما کار صحیحی انجام داده است؟ آیا این به منزله آن نیست که این روزنامه صفحات خود را با مطالب نوشته شده این و آن پر کرده و با انجام زحمت کپی، از تلاش دیگران به نفع خود بهرهبرداری میکند؟ در ضمن من نمیتوانم هیچگونه مأخذی را در ابتدا یا انتهای این مطالب ببینم.
خوشبختانه مطبوعات ما با نوعی روشنبینی سعی در صید استعدادهای ناشناخته و استفاده از آنها در هیأتهای تحریریه خود دارند. این کار علاوه بر تشویق و حمایت معنوی از این نویسندگان نوپا، هدایت آنها به سمت نوعی نویسندگی حرفهای و قلم زدن جدی در این حوزه است. بسیاری از روزنامههای کنونی و مطبوعات، دوستانی را به خدمت گرفتهاند که سربرآورده از همین وبلاگها بوده و هماکنون نیز به طور ثابت فعالیتهای ژورنالیستی خود را پی میگیرند. کافی است تا صفحات آی تی و یا سینمایی بسیاری از روزنامههای اطراف خود را باز کنید تا نامهایی همچون نیما رسولزاده، سامان سیفاللهی و … را ببینید که از دنیای وبلاگها و نشریات الکترونیکی به سرزمین مطبوعات قدم گذاشتهاند. روی سخنم با روزنامههایی مانند ابرار است. شما هم اگر به چنین مطالبی نیاز دارید، دعوت از دیگران را دریغ نکنید. پرداخت پول بعنوان حقالتحریر مسلماً عرفی است که خودتان نیز با همین شیوه در آن روزنامه کار میکنید. بگذریم که تنها نام بردن از مأخذ هم بسیاری از ما را راضی میکند.
مطلب فوق را تنها نظر من ندانید. وبلاگهای دیگری نیز از جمله فارس تک نسبت به اجرای این شیوه توسط روزنامه ابرار معترضند. پس کاری نکنید که جمله «ذکر مطالب این وبلاگ با ذکر مأخذ مجاز است» به جای «ذکر مطالب این وبلاگ تنها با اجازه کتبی از نویسنده آن مقدور است» در انتهای صفحات وبلاگی باب شود.
حمایت از رسانهها کوچک را یادتان نرود. نگذارید توسط رسانههای بزرگتر بلعیده شوند.
پ.ن: متاسفانه به دلیل مشکلات سایت این روزنامه لینکهای دائمی مطالب آن دچار مشکل است. شما میتوانید با باز کردن لینک کامپیوتر و اینترنت مربوط به روزهای چهارشنبه و پنجشنبه در این روزنامه، آنها را مشاهده نمایید.
اینم یه نوع سرقته دیگه 🙂 سرقت ادبی ..سرقت افکار ..سرقت اجناس ..سرقت شرکت کامپیوتریت ..سرقت ..سرقت …
اینجا اگه یه همچین کاری رو بکنن چوبی نسبتا” قطور تو آستینشون که سهله تو جاهای دشوارترشون میکنن. واقعا” ایران مثل یه سیاره دیگه میمونه … هیچ چیزش شبیه به هیچ جای دیگه نیست.
الهی که سر گردون نشید.ابرار خیلی وقته داره تا میتونه نامردی می کنه.جرایان نوشتن دزنگار یادتونه ؟هر بار یه جوری غلط می نوشت.
جناب نیما در کشوری که قفل برنامه های کامپیوتری را باز میکنند ، آنرا تکثیر میکنند ، نسخه های تکثیر شده را به قفل خودشان مزین میکنند و بعد این نسخه های دزدی را در بازار میفروشند شما ماشااللاه چه توقعاتی دارید.
کپی رایت به اندازه کپی لفت اهمیت داره 🙂
این کار دقیقا پر کردن صفحات روزنامه با مطالب دیگران و به قصد سوءاستفاده است و هر چقدر هم که درباره غیر اخلاقی بودن آن حرف بزنی باز هم کم است . اینها کوچکترین اصول اخلاق حرفه ای را زیر پا می گذارند و قطعا حتی نوشتن عبارتی مانند نقل از مطالب وبلاگ تنها با اجازه کتبی نویسنده مجاز اسن هم مشکلی را حل نمی کند . دوست من ! در این مملکت مطلبت را از یک روزنامه بر میدارند و به اسم خودشان در روزنامه دیگری چاپ می کنند آنوقت تو اتنظار داری که به این حرفها توجه کنند یا حتی حق التحریر بدهند ؟ روزنامه هایی مانند ابرار اگر می خواستند به شکلی حرفه ای منتشر شوند قطعا دچار این وضعیت اسف بار مطالب و تیراژ نمی شدند .
( چون در عصیان نتواستم نظر بدهم همین جا می گویم که موسیقی زیبای وبلاگت را برای وبلاگم برداشتم ، این که شامل کپی رایت نمی شود قربان ؟ )
والا شما اینقدر ماهی که می ترسم دلتو هم بدزدن!!!