با انگشتان بندبند باریکت مداد را برمیداری. نوکش را میبری روی زبانت و از توی آینه خطی میکشی در امتداد مژههایت و یک بار دیگر یکوری نگاه میکنی به آینه. شاید می خواهی بدانی که کدامتان زیباتر شدهاید! وسایلت را میریزی توی کیفت و سری تکان میدهی و میروی بیرون. پرده را کنار میزنم. ماشینها کنارت ترمز میکنند.هوا آفتابیست.
چهار عمودی… غریبه، ناآشنا… ۶ حرف… ب-گ–ه
عکس فوقالعادهایه