این دستبندهای رنگی رو خیلیها دیدیم توی دست ملت. همیشه برای خودم این سؤال مطرح بود که اینها چی هستن. یه چیزهای هم جسته و گریخته شنیده بودم که هر کدوم از این دستبندهای رنگی برای حمایت از گروه یا سازمانی ساخته شدن و هر رنگشون یک معنی داره و از این جور چیزها. پنجشنبه که رفته بودم تجریش و توی پاساژهای مختلف گشت میزدم، دیدم که اکثر مغازهها انواع و اقسامش رو دارن. روش یک سری جملاتی حک و روی یک سری دیگه مارکها و برندهای مختلف چاپ شده بود. از طرف دیگه از نظر کیفیت با هم متفاوت بودن. تصمیم گرفتم ته و توی قضیه رو در بیارم که شد اینی که میخونید.
با کمی گشت و گذار متوجه شدم که این دستبندها از جنس سلیکون و به نام Silicone wristband یا دستبندهای سلیکون معروف هستند. حالا داستان بچه معرویفترین این دستنبدها که زرد رنگ هم هست چیه؟
لانس آرمسترانگ، قهرمان افسانهای دوچرخهسواری وقتی که متوجه شد به سرطان پروستات مبتلا شده، تصمیم گرفت که تسلیم بیماریش نشه. لانس توی زندگینامه خودش نوشته: «به بیماری سرطانم گفتم آدم اشتباهی را انتخاب کردهای. به او گفتم وقتی به دنبال کالبدی میگشتی تا در آن خانه کنی، راه به خطا رفتهای.» لانس آرمسترانگ سرطان رو با نیروی اراده و صبر پشت سر گذاشت تا با قدرت هر چه تمامتر، دوباره به عرصه رقابتها بیاد. در آمریکا، رقابتهای تور دو فرانس به صورت مستقم از شبکه OLN پخش میشد. در آخرین روز این رقابتها، هر کس با پیراهن طلایی لانس به رستورانهایی که این مسابقات رو پخش میکردن، میاومد، میتونست از تخفیف ویژه برخوردار بشه. [+]
لانس آرمسترانگ پس از این که موفق شد سرطان رو پشت سر بذاره، در سال ۱۹۹۷ اقدام به تأسیس بنیادی برای کمک به بیماران سرطانی کرد. اون میخواست به بیماران سرطانی یاد بده تا بدون ترس و نگرانی به بیماری خودشون غلبه کنن. لانس دستبند زرد رنگی رو با این شعار به دست میبست: Live Strong یعنی قوی زندگی کنید. این دستبندها در تولید انبوه به فروش رفت تا درآمد حاصله از اون صرف بیماران سرطانی بشه.
سال ۲۰۰۴ شرکت نایکی هم در حمایت از این طرح، با اهدای یک میلیون دلار پشتیبان ساخته شدن ۵ میلیون دستبند برای افرادی شد که توی زندگی قوی هستند. علاقمندان با پرداخت ۱ دلار صاحب این دستبند میشدند. در مدت کوتاهی این دستبندها در سراسر جهان شناخته شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. حتی بعضی از افراد حاضر به پرداخت ۲۰ دلار برای خرید این دستبندها بودند. طبق آخرین آمار ۵۱ میلیون نفر در جهان صاحب این دستبند هستند که سمبل مبارزه با بیماری سرطانه. استقبال از این حرکت باعث شد که بنیادها و سازمانهای دیگه از این ایده الگوبرداری کنن تا دستبندهایی با عناوین و رنگهای دیگه تولید و به فروش برسند. به خاطر همینه که این دستبندها رو با رنگهای متفاوتش میبینید. البته همهشون تکرنگ نیستند و دستبندهایی با رنگهای ترکیبی وجود داره.
چیزهای جالب دیگهای هم در این زمینه پیدا کردم. از جمله یک سایت که شما میتونید اونجا دستبند اختصاصی خودتون رو با رنگ و شعار خاص خودتون طراحی کنید و سفارش بدید و یک مقاله هم درباره این که این دستبندهای نیکوکاری حاوی پیامهای پنهانی خاصی هستند! این هم یک لینک برای این که بدونید هر رنگی چه معنایی داره. یه نکته دیگه هم این که اینها فقط دستبند نیستن و بعضیها به پا هم میندازنش. به عبارت دیگه پابند هم میشن.
وضعیت این دستبندها توی ایران یه جور دیگهست البته. بیشتر جنبه مد پیدا کرده. یعنی خیلیها بدون این که بدونن معنی اینها و رنگهاشون چیه، فقط به خاطر جور بودن رنگش با لباسها انتخابشون میکنن و یا اصولاً اونهایی که دوست دارن زلم زیمبوی زیادی از دست و گردنشون آویزون باشه، چند تاش رو میندازن دستشون و هکذا.
پ.ن: مرسی از علیاصغر هنرمند. بابت این که گفت HP هم لپتاپهایی با همین شعار زده با اسم L2000. گشتم لینکش رو پیدا کردم. اطلاعات بیشتر.
اینبار هم مثل همیشه ما ایرانیها کارهای پرمحتوا و منطقی غربیان را با مد اشتباه گرفتیم و خرابش کردهایم!
آدم زرنگهای وطنی از این نوشته شما درس خوبی خواهند گرفت. اگر فردا دستبندهای ایرانی با هدفهای ملی اومد بازار باید بری و ازشون کمیسیون بگیری.
🙂
نیما: چه کنیم دیگه عرق ملی اجازه نمیده پورسانت بگیریم. اگه نه کی از پول بدش میاد؟
منم یه زرد رنگش را دارم که توی یه بازارچه ی خیریه دادن دستم و گفتن بخر!! و روی بسته اش نوشته بود برای کدوم بنیاده و حمایت از بیماران سرطانی.. ولی روی دستبند نوشته BELIEVE
دوست داشتم خوب بود ،می دونستم یه حرکت خیر خواهانه است ولی ازجزییاتش باخبر نبودم ، خوب بود ….
درباره مطالب وبلاگ هم باید بگم ، همه زمینه ها خوبه ، ولی واقعا الان ممکنه یه اشکال خیلی کوچولو وقتی ادم داره از صبح تا شب با اینترنت کار می کنه اعصابش را به هم بریزه ، مثلا اسپم ها را من از تو یاد گرفتم ، می دونی از این مسائل که در عین تخصصی بودن عامه پسند هم هست … ممکنه از نظر کسانی که it می دونند ساده باشه ولی واقعا بعضی ها مشکل دارند از جمله خود من …
من تو کف بودم اینا چیه. خوب شد فهمیدم. مرسی
تو کنسرتهای لایو ۸ هم توزیع شدند.
جالبه که تو ایران بیشتر با این دستبندها به عنوان یه چیز تزیینی برخورد میکنند. از محل فروششون هم این مسأله مشخصه. خود فروشندههاشون هم چیزی در این مورد نمیدونند.
یه سؤال: پول حاصل از فروش این دستبندها در ایران به کجا میرسه؟ آیا صرف همین اهداف نیکوکارانه میشه؟
نیما: تا جایی که من میدونم، اگه این دستبندها اصل باشن، همون خریدار اول، پولش رو برای مؤسسات خیریه پرداخت کرده و اگه اون رو مجدداً بفروشه در حقیقت با واسطه پول به همون بنگاههای خیریه رسیده. البته اگه دستبندش اصل باشه این موضوع صدق میکنه. توی ایران خیلی از این دستبندها تزئینی هستن و اصلاً ربطی به بنگاههای خیریه ندارند.
من لپ تاپش رو دارم! HP مدل L2000 رو با همین عنوان زده که لپ تاپ منم همینه.
سلام مطلب جالبی بود . با اجازه به مطلبت لینک دادم . سلامت و شاد باشی 🙂
حدود ۲۰ سال پیش دچار سرطان استخوانی از نوع بدخیم بودم که با اراده قوی در حالی که ۱۳ سال بیشتر نداشتم بر این بیماری غلبه کردم و هم اکنون بدون هیچ مشکلی مشغول کار و زندگی هستم. به تمام مبتلایان به این بیماری توصیه میکنم هرگز تسلیم نشوند و هرگز خنده را از لبان خود دور نکنند. چون خنده بر هر درد بیدرمان دواست.
نیما: پس باید به شما هم تبریک گفت.
ولی مردم ما برای مد این کار رو میکنند ، این یک نمونهاش که مردم ندونسته به دستشون میبندند و یا…
🙂
خیلی جالب بود
امیدوارم همیشه صحیح و سالم بوده و به ادامه کارهایتان بپردازید.
من مشکیشو دارم. حمایت از نیازمندان پیوند عضو هستش. ولی کاش این موضوع جا بیفته. فکر نکنن پلاستیک دست کردیم.
سلام. میدونید میتونم از کجا ایت دستبندها رو گیر بیارم؟ من کل تهران رو گشتم نبود. اگه میشه کمک کنید.
نمیدونم متاسفانه