وکی پدیا اسپرانتو را چنین تعریف میکند: اسپرانتو یک زبان علمی یا فراساخته است. درباره تعداد متکلمان این زبان که در تمام کشورهای جهان وجود دارند، اعداد و ارقام متفاوتی گفته میشود که حتی بر اساس پایینترن برآوردها نیز، تعداد آنها دست کم چندن میلیون نفر است. زبان بینالمللی اِسپـِرانتو در سال ۱۸۸۷ میلادی (۱۲۶۶ خورشیدی) توسط دکتر لودوک لازاروس زامنهوف لهستانی ساخته شد. اسپرانتو به علت ساختار علمی و آسان خود مورد توجه متفکران و دانشمندان با ملیتهای گوناگون قرار گرفت و به خاطر ویژگیهای منحصر به فرد آن، سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی سازمان ملل متحد یونسکو در سال ۱۹۵۴ میلادی به اتفاق آراء آن را به عنوان زبان بینالمللی و بیطرف به رسمیت شناخت و آموزش اسپرانتو را به تمامی کشورهای عضو خود توصیه کرد. همچنین «یونسکو» در استقبال از صدمین سالگرد انتشار زبان اسپرانتو در سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۵) در قطعنامهای دیگر ضمن تأکید بر تصمیم قبلی خود، مراتب پشتیبانی خود را از آموزش و گسترش زبان بینالمللی اسپرانتو در سراسر جهان ابراز داشت.
اسپرانتو زبان ملی هیچ کشوری نیست و آموزش آن غرور فرهنگی هیچ ملتی را خدشهدار نساخته و باعث تحقیر ایشان نمیشود و بر همین اساس است که روز به روز در عرصههای مختلف بینالمللی مورد استقبال و کاربرد بیشتر قرار میگیرد. هر سال صدها کنگره، کنفرانس، سمینار و نشست در زمینههای گوناگون به زبان اسپرانتو در کشورهای مختلف دنیا برگزار میشود. سازمان جهانی اسپرانتو (UEA) به عنوان مشاور رسمی سازمان ملل متحد و یونسکو در ردیف سازمانهای بیطرف بینالمللی قرار دارد و شبکه نمایندگی آن با بیش از ۲۰۰۰ عضو در ۱۰۰ کشور جهان پاسخگوی هرگونه نیاز اطلاعاتی اسپرانتودانان در زمینههای گوناگون است. شبکه Pasporta Servo (خدمات گذرنامهای) از جمله خدمات ویژهای است که در جهان اسپرانتو وجود دارد، بدین معنی که اسپرانتودانان در سفر به کشورهای دیگر مورد پذیرایی کسانی که آمادگی خود را جهت پذیرش مهمان در کتابچهای که هر سال منتشر میشود، ثبت نمودهاند، قرار میگیرند و بدین سان هزینههای اقامت در هتلهای گرانقیمت را متقبل نمیشوند، هم اکنون این شبکه در ۶۶ کشور جهان فعال است. انجمنهای گوناگون و بینالمللی اسپرانتو این امکان را به افراد میدهد که نیازهای اطلاعاتی خود را در کوتاهترین زمان ممکن برآورده سازند. انتشار صدها کتاب و جریده به زبان اسپرانتو توانسته جریان یک سویه انتقال اطلاعات در نظام کنونی بینالملل را متحول ساخته و به همه اسپرانتودانان این امکان را بدهد که در شرایطی برابر از دستاوردهای علمی و فنی استفاده کنند. فرستندههای رادیویی بینالمللی از بسیاری از کشورهای جهان مانند: چین، برزیل، کوبا، اتریش و … به صورت روزانه و هفتگی به اسپرانتو برنامه پخش میکنند. ویکیپدیای اسپرانتو هم یکی از غنیترین بخشهای این سایت از لحاظ تعداد مقالات است.
امسال پیشنهاد شده که در روز ١۵ دسامبر ۲۰۰۶ مصادف با روز اسپرانتو هر وبلاگنویس مطلبی به دو زبان، یکی زبان مادری خود و دیگری زبان جهانی اسپرانتو در وبلاگ خود قرار دهد. این مطلب میتواند درباره مشکلات ناشی از تفاوتهای زبانی از دیدگاه ملی، منطقهای یا جهانی باشد. هدف از این ابتکار آگاه کردن بیشتر جهانیان درباره چالشهایی است که در این رابطه در قرن ۲۱ فرا روی بشریت قرار دارند. چالشهایی از قبیل نافهمیها و بدفهمیها، نابودی برخی زبانهای مهجور و از دست دادن هویتهای فرهنگی، بهای تحمیلی از بابت خدمات ترجمه و امثالهم. آنانی که اسپرانتو نمیدانند هم میتوانند با کمک اسپرانتوزبانان، مطالب خود را به اسپرانتو ترجمه کنند. در این سایت فهرستی از پستهای الکترونیکی وجود دارد تا در این زمینه به علاقمندان کمک شود.
در همین زمینه:
– Invito por Esperanto-Tago
استفاده از اسپرانتو توی سطوح آکادمیک و برای رفع کجفهمیهای ناشی از ترجمه فکر خوبیه. با این حال زبان چندان خنثایی هم نیست و ریشهی اغلب کلمات از لاتین استخراج شده. البته اصلاً نمیخوام کار زامنهوف رو زیر سؤال ببرم. احتمالاً به عنوان یه لهستانی چارهی دیگهای جز استفاده از این زبان به عنوان پایهی لغات اسپرانتو نداشته. با این حال به نظرم اسپرانتو نباید از جایگاهش به عنوان واسطهی ارتباطی فلاسفه و دانشمندان و علاقمندان فراتر بره و به عنوان یه زبان بینالمللی تبلیغ بشه. من در این مورد کاملاً با نظر دانتون موافقم که میگه زبانی که پشتش فرهنگ و تاریخ یه عده انسان (تو بگو ملت) نایستاده، جهانی شدنش هم مصنوعی خواهدبود.
راستی، دوخط اول پستت گمونم یه نموره با پست YouTube قاطیپاتی شده.
نیما: اتفاقاً دیروز با بزرگمهر شرفالدین در همین زمینه بحث میکردیم و دقیقاً به همین نتیجهای که تو گفتی رسیدیم. اصولاً تا زمانی که یک زبان همگانی نشه و توی خونهها به اون زبان بحث نشه و دعوا نکنن و جوک نگن و شعر نسازن به اندازه کافی و گروههای موسیقی تشکیل ندن و خلاصه اصطلاحات خیابونیش راه نیفته، پشتوانه محکمی پیدا نمیکنه.
پُست هم اصلاح شد. مرسی.
من نفهمیدم منظور از خنثی چیست. من اسپرانتیست هستم و اتفاقاً وبلاگم را هم به اسپرانتو مینویسم. من یاد گرفتهام که برای ارتباط با دیگران یا باید یک زبان ملی مثل انگلیسی یا فرانسه به کار ببرم که فرهنگ دارند، اما با خودشان یک دنیا بیقاعدهگی به همراه میآورند یا اسپرانتو که خوشساخت هست و به هیچ ملتی هم وابسته نیست. در ضمن از نظر فرهنگی هم باعث نمیشود که من سخنگوی دست دوم باقی بمانم.
نیما: اتفاقاً نظر آ.ن هم این بوده که چندان خنثی نیست. بحث وقتی پیش میاد که زبانی زنده میمونه که بتونه به زبانهای دیگه وام بده. البته من درباره زبانشناسی اطلاعات چندانی ندارم. این صرفاً یک نظر شخصیه که دوست دارم نظرات موافق و مخالفش رو بشنوم تا اطلاعاتم بیشتر بشه. به نظر من یادگیری مهجورترین زبانها هم برای هر کسی مفیده چرا که با فرهنگهای مختلف (حالا خوب یا بد) آشنا میشه چه برسه به اسپرانتو که زبان ساختیافتهای هم هست و باقاعده. به هر حال زامنهوف و امثالشون که به دنبال یک زبان با این مشخصات بودند انسانهای نابغهای شمرده میشن و حتماً بعد از کلی تحقیٔ چنین چیزی رو ابداع کردند. اما باز هم فکر میکنم که اسپرانتو مثل هر زبان دیگهای باید فرهنگش ساخته بشه و در طول زمان هست که فرهنگسازی میشه.
آقای نیما اگر دلتان میخواهد در روز اسپرانتو شرکت کنید، اگر فرصت کافی در نظر بگیرید، من میتوانم کمک کنم تا مطلبتان را به اسپرانتو ترجمه کنید. فقط نباید خیلی نزدیک آن روز مطلبتان را به من بفرستید. در ضمن من نمیفهمم منظور شما و آ. ن. از این که یک زبان خنثی باشد چیست. به هر حال در زبانشناسی ما مفهومی به عنوان خنثی نداریم. اسپرانتو هم فرهنگ دارد و بسیاری آثار ادبی از ابتدا به آن خلق میشوند. ندانستن یک چیز دلیل نمیشود که آن چیز وجود ندارد. آیا شما فرهنگ مثلاً فنلاندی را میشناسی؟ اما کسی هرگز نمیگوید که فرهنگ فنلاندی وجود ندارد. ویلیام اولد شاعر معروف اسپرانتو حتی کاندید جایزه نوبل بود و همین اخیراً فوت کرد.
گمونم سوءتفاهم زبانی پیش اومده! گفتین که منظور ما رو از «خنثی» نفهمیدین. احتمالاً دلیلش این بوده که اون مفهومی که از این کلمه توی ذهنتون داشتین با مفهومی که ما مدنظرمون بوده فرق میکرده. منظور من این بود که زبونهای طبیعی با پشت میز نشستن و جویدن ته مداد، به وجود نیومدن. خودتون به عنوان یه اسپرانتیست خیلی خیلی بهتر از من میدونین که هر کلمه و عبارتی توی هر زبون طبیعی دنیا نمایندهی یه مفهوم تجربه شدهست که توی بستر یه طرز تفکر و یه فرهنگ خاص با گذشت زمان استحاله پیدا کرده، کد شده و همگانی شده. هزاران نفر با این واژهها کلنجار رفتن و به نوبهی خودشون روشون تأثیر گذاشتن تا بالاخره به شکل امروزیش به ما رسیدن و ما هم قراره تغییرات خودمون رو روشون اعمال کنیم و تحویل نسلهای بعدی بدیمشون. این همکاری عظیم تاریخی توی هیچ پدیدهی دیگهای دیده نشده و متأسفانه من از اون املهایی هستم که از دیدن چنین تنوع خلاقانهی جالبی توی فرهنگها و ملل مختلف سرشوق میان.
من به هیچ وجه نمیخوام قدرت برقراری ارتباطی رو که اسپرانتو به آدمها میده انکار کنم. علاوه بر این که هر زبونی که به زبونها مختلف دنیا اضافه بشه، کمکم با خودش یه ظرفیت فرهنگی جدید به همراه میاره که میتونه توی رشد دادن آدمها خیلی خیلی موثر باشه. همین آقای اولد که شما ازش حرف زدین، مسلماً با اشعارش روی ظرفیت ادبی این زبون تأثیر گذاشته.
مشکل اصلی من با باقاعدگی بیش از حد این زبونه. شاید چون حتی یک کلمه هم اسپرانتو نمیدونم دارم اشتباه میکنم، اما گمون میکنم اینطوری بستن دست و پای مردم برای وارد کردن لغات و مفاهیم جدید به دامنهی لغات اسپرانتو، باعث میشه با زبونی روبرو بشیم که بیشتر به درد انتقال مفاهیم علمی و فلسفی توی یه شکل استاندارد میخوره تا برقراری ارتباط میون فرهنگها.
این که ویلیام اولد به اسپرانتو شعر میگه خیلی خوبه. اما اگه یه فرانسوی یا ایرانی هم به اسپرانتو شعر بگه، مسلماً شعرش فضای متفاوتی خواهد داشت و این به نظر من خبر بهتریه. فکر میکنم خبر بد اونه که نشه تفاوتی بین شعر یه اسپرانتیست فرانسوی و یه هندی احساس کرد.
درسته، کجفهمیهای زبانی خیلی دردسر سازن. اما دلیل نمیشه که باهاشون برخورد خصمانه داشته باشیم. چون همینها هستن که فرآیند شناخت فرهنگهای مختلف رو چالشبرانگیز و آموزنده میکنن و باعث میشن برای یاد گرفتن مفهوم یه کلمهی ساده، گاهی مجبور بشیم تاریخ دو هزار سال پیش رو مرور کنیم.
با حال بود عمو نیما…
فقط کجا میشه اسپرانتو یاد گرفت؟
نیما: من میدونم که یه نشریه به نام «سبزاندیشان» برای اسپرانتیستهای ایران منتشر میشه و این که انجمن اسپرانتیستهای ایران هم به همین نام ثبت شدن و فعالیت میکنن. اطلاعات بیشتر رو مطمئناً میتونی با جستوجوی اینترنتی پیدا کنی. برای مثال این سایت برای شروع جای خوبیه شروین جان:
http://www.sabzandishan.com
خیلی جالب بود که در سایت صبحانه یکی از دوستان زیر لینکی که به مطلب شما بود اظهار فضل فرموده بودند. من میخواستم بگم این عزیزانی که هیچی از اسپرانتو نمیدانند چرا درباره آن تخیلی ابراز عقیده میکنند. لطفاً اگر عضو صبحانه هستید، متذکر شوید.
نیما: بهروز جان، من هم چون چیز زیادی از اسپرانتو نمیدونم، مسلماً نمیتونم در دفاع یا ضد اون مطلب مستدلی بنویسم. بنابر این شما که بر اون اشراف دارید باید ازش دفاع کنید. در وبلاگها و وبسایتها دربارهش مطلب بنویسید و به این انتقادها با حوصله و دقت جواب بدین.
یه کتابی پیدا کردم که فصل اولش درمورد تکامل فلسفهی زبان در طول تاریخه. تازه رسیدم به بخش عصر جدیدش. از اینجا نظریات جالبی درمورد ابداع زبان مشترک و استاندارد مطرح میشه. اگه خواستی نگاهی بندازی:
زبان شناسی و ادبیات (تاریخچهی چند اصطلاح)
[گردآوری و] ترجمهی کوروش صفوی
انتشارات هرمس-۱۳۷۷
گمونم هنوز توی بازار باشه. چون خودم اواسط تابستون خریدمش.
پ.ن: چه گیر سهپیچی دادم به این پستها! احتمالاً کامنت بعدی مال خود زامنهوف باشه! جملهی «دختر مجبوری راجع به چیزی که نمیدونی اظهارفضل کنی؟» به اسپرانتو چی میشه؟!
نیما: باید به فکر یه مترجم ماشینی فارسی به اسپرانتو باشیم انگاری.
جملهی «دختر مجبوری راجع به چیزی که نمیدونی اظهارفضل کنی؟» به اسپرانتو چی میشه؟!…
Ho Sinjorino! Ĉu vi estas devigata interveni en aferoj kiuj ne koncernas vin?n
خدای من، خیلی کارِتون درسته بهروزخان :)))))) انقدر خوشم اومد که با ماژیک نوشتمش روی یه تیکه کاغذ و چسبوندم گوشهی مانیتور. جدی میگم. دستتون درد نکنه.
فقط جملههه یک کمی مشکوک میزنه. بهنظر میرسه ترجمهش به «دختر مجبوری توی کاری که بهت مربوط نیست دخالت کنی» شبیهتر باشه! آره؟! 😉
آ.ن. عزیز حق با شماست! من عذر میخواهم! جمله مربوطه میشود:
Ho Sinjorino! Ĉu vi estas devigata interveni en aferoj pri kiuj vi scias nenion?n
این مثال نشان میدهد که اسپرانتو چقدر ساده هست که با شناخت چند زبان اروپایی شما توانستید اشکال ترجمه مرا پیدا کنید.
دوست دارم مثل خارج سایتی داشته باشیم که جمله اسپرانتو را به فارسی و بالعکس ترجمه کند. آیا در ایران چنین برنامهای داریم لطفا راهنمائی فرمایید. متشکرم
نیما: گمان نمیکنم چنین مترجم ماشینیای موجود باشد.
نیما جان سلام آن برنامه ترجمهای که دنبالش میگشتم جهت اطلاع پیدا شد. میتوان به ترجمه گوگل مراجعه کرد.translate
روزت مبارک و خیلی ارادت داریم به زبان اسپرانتو چی میشهههههههههههههههههههه پیلیز بهم بگین
با دورد. من یک پرچم رومیزی اسپرانتو میخوام کسی اگر برای فروش داره به من ایمیل بزنه. البته با انجمن اسپرانتو تماس گرفتم و اونها گفتن رومیزی نداریم. اینم ایمیل من
[email protected]