به نظر شما اگه مثل بچه آدم بشینم و با این پشهها صحبت کنم، دست از سرم برمیدارن؟
بعیده بتونم قانعشون کنم. نکتهاش اما یه جای دیگه هست. میترسم اونا قانعم کنن که کارشون متمدنانه هست. بدبختیهها!
یه بار که از دستشون عصبانی شده بودم، یکیشون رو گرفتم و در حالی که توی چشمهای غمگینش نگاه میکردم، دونه به دونه بالهاش رو کندم. بعدش هم دستها و پاهاش رو. هفت قسمتش کردم و هر کدوم رو روی یه پشهکش برقی قرار دادم. گفتنی نیست که هیچ اتفاقی نیفتاد. مدتهاست که عذاب وجدان دارم. فکر میکنم که هر شب یه پشه میخواد بره تو گوشم. من نمرود هستم آیا؟ به نظر شما نمرود آدم بدی بود؟
بالاخره این پشهها هم حق و حقوقی دارن. باید دیه بدی آقا! چرا کشتیش؟ اونم انقدر خشن و ناجوانمردانه…
گذشته ازانگیزهی قتل و عذاب وجدان یه سؤالی که اینجا پیش میاد اینه که با چه وسیلهای تونستید مقتول رو با اون جثه به هفت قسمت تقسیم کنید؟
نیما: این دیگه جزو اسرار امنیتیه فرزندم.
سلام
آقا بالاخره نفهمیدیم که اونا روزا رو کجا استاد میکنند شما فهمیدی؟
خیلی نامردی…وییییییییززز…
بدی یا خوبی نمرود جای بحث داره، اما چیزی که واضحه اینه که با تاریخنگار اون دوران خوب نبوده!