۱. کتاب «بادبادکباز» خالد حسینی رو با ترجمه مهدی غبرایی هفته قبل خوندم. دو شب قبل به سرم زد که فیلمش رو هم دانلود کنم و ببینم. گذاشتمش برای دانلود و کمتر از ۱۰ ساعت بعد روی کامپیوتر داشتمش. البته این اولین باری بود که فیلم دانلود میکردم.
خوشبختانه کیفیت فیلم مناسب بود و البته به خاطر اینکه دیالوگها با لهجه افغانی زبان فارسی گفته میشد، قابل ارتباط. نماهای فیلم رو دوست داشتم به خصوص در صحنههایی که از دید بادبادکها گرفته شده و نماهای هلیشات. به نظرم فیلم به نسخه داستانی و کتابش بسیار وفادار بوده و کمتر جایی از اون در فیلم تغییر کرده. معمولاً هر وقت کتابی رو میخونی و بعد سراغ فیلمش میری، کمتر راضی هستی. شاید به خاطر اینه که در نسخه تصویری یک اثر، بخشی از داستان حذف میشه یا روال اصلی داستان تغییر میکنه و اون تصویر ذهنیای که برای خودت ساختی به هم میریزه. به عنوان مثال وقتی که فیلم «هانیبال» رو دیدم، اصلاً بهم نچسبید چون به نظرم خیانتی به متن اصلی کتاب بود. اما به هر حال این اتفاقات ناگزیره. در مورد فیلم بادبادک باز هم جز در یکی دو مورد با کتاب اختلافی ندیدم که البته به نظرم تغییرات در متن، به نفع فیلم تموم شده بود. به هر حال در مجموع فیلم هالیوودی خوبیه. بازی همایون ارشادی رو هم دوست داشتم. بهتون توصیه میکنم حتماً ببینید. این متن رو هم درباره بادبادک باز بخونید.
۲. چهارشنبه قبل نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» آقای سمندریان رو در سالن اصلی تئاتر شهر دیدم. هر چند نمایش جالبی بود، اما به نظرم مدت سه ساعت برای اون در نهایت کشدار و خستهکننده به نظر میرسید. فکر میکنم در صورتی که زمانش روی نصف زمان فعلی تنظیم میشد، نتیجه بهتری میدا. به هر حال اعتراف میکنم یک ساعت آخر نزدیک به ۱۰ بار به ساعت نگاه کردم. امروز هم میرم به تماشای نمایش «افرا، یا روز میگذرد» بهرام بیضایی. از دو تا کار قبلی بیضایی یعنی «شب هزار و یکم» و «مجلس شبیه…» بسیار لذت بردم. مطمئناً از این یکی هم خوشم میاد. یهو یاد شیده و صنم افتادم. یادمه شب هزار و یکم رو با شیده دیدم. جاتون خالی.
پ.ن: یک مقداری توهم زده بودم! فکر میگردم که بلیتم برای نمایشنامه افرا مال امروزه اما خوشبختانه کمی قبل از اینکه راه بیفتم متوجه شدم که مال چهارشنبه دیگهست. خب چارشنبه دیگه میبینمش. بگذریم.
۳. اوه یادم نبود. امروز جلسه بلاگرها و آقای کروبی هست. پاشم برم ببینم چه خبره. تا برسم اونجا، قاعدتاً شروع میشه. (نرفتم. نشد. همین)
میشه بدونم از کجا دانلود کردید؟
نیما: از طریق سایتهای تورنت.
به به نیما جان چلچراغی عزیز. پست فرهنگی گذاشتی. بسیار خواندنی. واسه نرسیدن به اون جلسه هم فکر نکنم چیزی رو از دست داده باشی. آخوند جماعت فقط حرف میزنه مثل سی سال گذشته :دی
خوش به حالت. دلم لک زده واسه یه تئاتر خوب.
اهه تو هم امشب افرا بودی؟
من و یه دوست مشترک دیگه هم بودیم!
پس چرا نبودی؟!
نیما: سامان جان. متأسفانه تاریخ بلیتم رو اشتباه متوجه شدم. خوشبختانه قبل از اینکه راه بیفتم دیدم که مال چهارشنبه دیگهست. بنابراین هفته دیگه میبینمش.
میشه بگین کجا و یا چطوری باید در کلاسهای استاد سمندریان تست بازیگری بدهیم
میشه بگین کجا و یا چطوری باید در کلاسهای استاد سمندریان تست بازیگری بدهیم