زیگزاگ– «آیا شما همان کسی هستید که روزنامهنگار است؟» این یکی از دهها ایمیل یا پیامی است که در طول دوران خبرنگاریام دریافت کردهام.
بارها پیش آمده که کاربران در یکی از شبکههای اجتماعی مثل یاهو ۳۶۰، اورکات، فیسبوک یا مدل ایرانیاش کلوب، این را از من پرسیدهاند و من هر بار از خود پرسیدهام مگر کسی هم هست که با من همنام باشد.
تا مدتها گمان میکردم که این پرسشها به خاطر این است که پروفایلهای جعلی در اینترنت زیاد شده و کاربران نمیتوانند به هر پروفایلی اعتماد کنند اما پس از مدتی به مفهوم «همزاد گوگلی» یا Googleganger رسیدم. واژهای که از عبارت آلمانی Doppelganger به معنای همزاد اقتباس شده است.
بیمارم، بیماری، بیمار است!
ورود فناوری تأثیر غیرقابل انکاری بر ابعاد مختلف زندگی ما داشته است. دیجیتالی شدن وسائلی که به طور روزمره با آنها سر و کار داریم از تلفن همراه تا کنترل از راه دور، ثانیهای هم ما را از این دنیا رها نمیکند. این است که به تدریج سر و کله مشکلات عصر دیجیتال پیدا شده و بیماریهای پیچیده دنیای مجازی نمودار میشوند.
تا کنون فکر کردهاید که ممکن است هر کدام از ما بیماری باشیم که از وضع خود بیخبریم؟
یکی از بیماریهای عصر فناوری، گوگلگردی یا Google-Stalking نام دارد. به عبارت دیگر گوگلبازی مفرط در حد مرگ. همان بیماریای که آدمها را در صورت بیخوابی از رختخوابشان جدا میکند و به گوگل میکشاند تا چند ساعتی بیشتر دوستان و همکلاسیهای قدیمی را در اینترنت پیدا کنند.
اما این تنها بیماری در این زمینه نیست. از میان دهها نوع متنوع، یکی دیگر هم برای بسیاری از ما آشناست. خودگردی یا Ego-Surfing بیماری دیگری است که مبتلایان به آن، به طور مرتب، نام خود را در اینترنت جستوجو میکنند. این بیماری در میان روشنفکران و روزنامهنگاران و بلاگرها شیوع بیشتری دارد.
مبتلایان به این بیماری، در اینترنت دائماً به دنبال اسم خود میگردند. برایشان بسیار مهم است که چند نفر و از کجا به وبلاگ یا سایتشان لینک دادهاند. مرتباً شمارنده سایتشان را چک میکنند و نمودار تعداد بازدیدکنندگان، آنها را دچار اضطراب میکند.
من هم در همین گشت و گذارها بود که توانستم همزادهای دیگر خود را پیدا کنم و متوجه شوم که حداقل دو نفر دیگر همنام من هستند. یکی که در لیگ اسکیت سرعت مقام سوم آورده است و آن یکی که دانشجوی رشته مهندسی برق است و نمره آزمایشگاه الکترونیک دو را هفده گرفته.
همزاد من کجایی؟
چهار سال پیش، مادر «ایو فیربنکس» زحمت یک رانندگی شش ساعته از خانه تا دانشگاه دخترش در ییل به جان خرید تا سر از کار دخترش که در سال دوم دانشگاه تحصیل میکرد در بیاورد.
پس از صرف ناهار، مادر ایو، لب به اعتراف گشود و به دخترش گفت که همه چیز را درباره او و تصاویر مبتذلش روی اینترنت میداند. اما مادر ایو اشتباه میکرد. تصاویر منتشرشده مربوط به دخترش نبود. آنها مربوط به فرد دیگری بود که نام مستعاری مشابه ایو اختیار کرده بود؛ یک همزاد گوگلی.
در واقع مادر ایو هنگام جستوجو به دنبال نام دخترش به مقصدی اشتباهی رسیده بود. مشکل این بود که مادر ایو، بیش از حد به گوگل اعتماد داشت.
متیو اسلاتسکی، بلاگری واشنگتنی است که درباره سیاست مینویسد. او از طریق شبکه اجتماعی فیسبوک توانست همزاد گوگلیاش را پیدا کرده با او یک سایت مشترک به نام «نمایش گفتوگوی دوگانه» راهاندازی کند.
جنگ رتبه در گوگل
این روزها افراد زیادی در خودگردیها به همزادان خود میرسند. برای خیلی از آنان مطلوب نیست که یک نفر در جستوجوی نامشان به نتایجی برسد که معرف همزادشان باشد. علتشان هم منطقی است. ممکن است که همنام شما یک جنایتکار یا فردی تحت تعقیب باشد!
برای همین است که آنها ممکن است بخواهند با ترفندهای مختلف، از جمله «بمباران گوگل» در نتایج جستوجو دستکاری کنند و وبسایتهای مرتبط با خود را در نتایجی بالاتر قرار دهند.
جنگ رتبهها در گوگل همچنان ادامه دارد و در این میان داستانها و خاطراتی که توسط بلاگرها درباره همزاد گوگلیشان طرح میشود آنقدر خواندنیاند که حتی دستمایه یک تئاتر به نام «خودم را میگوگلم» در آمریکا شده است.
پانوشت:
خودم را میگوگلم
«خودم را میگوگلم» یا I google myself داستان سه مرد مختلف اما همنام است. یکی از آنها ستاره فیلمهای مبتذل است. دیگری یک بلاگر، شاعر و هنرمند و نفر سوم مردی ناامید و گوشهگیر است. تمام اتفاقات این نمایش پس از جستوجوی گوگلی یکی از آنان پیش میآید. تلاشی برای کسب رتبه برتر در جستوجو! «جیسن شافر» نویسنده و کارگردان این تئاتر است.
سایت تئاتر نیویورک
در همین زمینه:
– آیا همزاد گوگلی خود را میشناسید؟ ویدئوی شبکه سیبیاس
– آیا همزاد گوگلی خود را میشناسید؟ مجله فریا
– جستوجو به دنبال من و خودم– نیوزویک
بدبختانه من یک گوگلچرخ ناشی اما پرکار هستم خوشبختانه، یک نِتوِل واقعی.