شاید شما به گرافیک نوول علاقمند باشید اما دسترسی به گرافیک نوول فارسی نداشته باشید.
دوست عزیزم احسان غلامی داستانی رو به صورت گرافیک نوول تصویرگری کرده و هر هفته یک بخش رو در اختیارم قرار میده تا در عصیان منتشرش کنم. بنابرابن احسان از این به بعد میهمان ستون کتاب در عصیان خواهد بود. قبل از هر چیز توضیحی که احسان درباره این مجموعه نوشته بخونید. تا در نوشته بعدی اولین بخشش رو منتشر کنم.
توضیح این که من فقط منتشرکننده این اثر هستم. اگر نظری دارید در واقع باید خطاب به اجسان بنویسید یا براش ایمیل کنید. مطمئنم نظراتتون براش ارزشمنده.
روایت تصویرها
احسان غلامی [email protected]
۱- چک و چانهمان را زدیم، دیدیم بهتر است به جای اینکه داستان یک نویسنده را جراحی کنیم و آن را برای شما روایت کنیم، یک داستان خوب که قابلیت تصویر شدن را به خوبی دارد، برای شما به تصویر بکشیم و شما را با آن همراه کنیم.
قرار است از این به بعد این صفحه داستانی را روایت کند که دنبالهدار است. قصههایی که همهمان دوستش خواهیم داشت. تا جایی که فضا اجازه بدهد، داستان را جلو میبریم و بدون اینکه به دسترنج نویسنده صدمهای وارد کنیم، یک داستان خوب را برای شما به تصویر میکشیم.
اگر شما هم جز کسانی هستید که داستان را قبل از این که این صفحه را بخوانید، دیدهاید، احتمالاً اولین ایرادی که به ذهنتان میرسید تکه پاره شدن داستان است. درست است که ما تمام سعیمان را کردهایم تا به خط اصلی داستان هیج خدشهای وارد نشود، اما قبول کنید کار بسیار سختی است. همانطور که ما دوست نداریم کسی در کارهای تولیدشدهمان تصرفی بکند، ما هم هیچ علاقهای نداریم داستان کسی را که شاید برای همین چند خط، ساعتها تلاش کرده، حذف کنیم. پس با تمام این شرایط تصمیم گرفتیم به جای تمام این کارها، دل به دریا بزنیم و داستان خوب را با تصویرهای خوب تحویل شما بدهیم. دیگر نه میخواهیم داستان را جراحی کنیم و نه خودمان را در مضیقه فضا قرار بدهیم.
۲- میتوانم حدس بزنم و مطمئن باشم که حدسم درست از آب در میآید. وقتی صحبت از اتفاق تازهای میشود، همه سعی میکنند زودتر از هر کس دیگری این اتفاق را بررسی کنند و اولین نفری باشند که در مورد یک اتفاق خاص اظهار نظر میکنند و نظر اول و آخر را خودشان بدهند. درست به همین دلیل است که اسم داستان را عوض میکنیم. با توجه به عصری که در آن زندگی میکنیم، خیلی راحت میتوانیم تمام اطلاعاتی را که لازم داریم در یک لحظه به دست آوریم. خب تصورش را بکنید که ما تمام اطلاعات مربوط به داستان را در اختیار شما بگذاریم، میدانیم که اولین کاری که میکنید، روشن کردن کامپیوترتان است و دوم فعال کردن اینترنت. سوم هم که معلوم است، میروید و داستان را دانلود میکنید و تمام تنبلیهای خود را درمورد کتاب خواندن فراموش میکنید. داستان را تا به انتها میخوانید و به هیچ چیزی هم فکر نمیکنید جز اینکه تماس بگیرید و اعلام کنید داستانی که ما شروعش کردیم خوب نیست! درست نگفتم؟ اگر هم از آن دسته از افراد ایرادگیر هم نباشید و تنها حس کنجکاویتان شما را مجبور به انجام این کار کرده باشد؛ دیگر هیچ ذوق و شوقی برای دیدن ادامه داستان ندارید. درست مثل این میماند که کسی داستان فیلمی که قصد خواندنش را دارید، لو بدهد. دیگر ذوقی برای دیدن ادامه فیلم برای شما باقی نمیماند. درست میگویم؟ درست مثل لو رفتن قصه فیلم مورد علاقهتان میماند. شاید دوست داشته باشید ادامه داستان را ببینید، اما دیگر میدانید که چه چیزی میخواهد اتفاق بیافتد.
۳- کتاب «مرد مصور» داستانی است به نویسندگی «ری بردبری» که نویسندهای محبوب در ژانر ادبیات تخیلی است و بسیاری از کارگردانان داستانهای او را تبدیل به فیلم کرده اند. در سال ۱۹۶۶ فرانسوا تروفوا، فیلمساز معروف فرانسوی یکی از داستانهای این نویسنده را به فیلم تبدیل کرد. سال ۲۰۰۰ هم، نشانِ مشارکتِ ممتاز در ادبِ آمریکا از بنیادِ ملیِ کتاب را از آن خودش کرد.
این کتاب داستانهای تصویرهای روی بدن مردی را روایت میکند که شبها جان میگیرند و داستانهایی از آینده را به تصویر میکشند. این تصویرها توسط یک جادوگر روی بدن این مرد خالکوبی شده است و با هیچ چیزی هم از بین نمیرود. داستانی که پیش روی شما است، ورودی داستان است و از این هفته به بعد، راوی داستان، قصه تصویرهایی که روی بدن مرد مصور حرکت میکنند را تعریف میکند و ما هم آنها را به تصویر میکشیم. در انتها راوی برای شما تعریف میکند که چه اتفاقی برای خودش و این مرد عجیب و غریب افتاده است.
۴- یکی از سؤالهایی که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید، داستان مناسب برای انجام همچین کاری است. کدام داستانها با چه ویژگیهایی میتوانند تبدیل به یک رمان تصویری شوند. خب اولین چیزی که برای انجام این کار مهم است، تصویری بودن داستان است. یعنی این که خواننده درست بعد از خواندن چند خط، تصویر جلوی چشمش ظاهر میشود. این یکی از اصلیترین ویژگیهای گرافیک نوول است. دومین ویژگی، حرکتدار بودن و به اصطلاح اکشن بودن اتفاقات داستان است. درست است که با خواندن، یک دختر زیبای چشمآبی تصویر به ذهن ما میرسد، اما آیا صحبت از حرکت هم شده است؟ این چیزی است که برای یک گرافیک نوول نکتهای اساسی به حساب میآید. اصلاً چرا راه دور برویم؟ بگذارید مثالی از یک فیلم سینمایی برای شما بزنیم که اتفاقا طراح اصلیاش چند جایزه هم برای این داستان برده است.
«سی روز تاریکی» فیلمی است که در سال ۲۰۰۷ در سینماهای جهان اکران شد. فیلمی که برخلاف تجربههای قبلی این ژانر با فروش خیلی خوبی هم مواجه شد. اگر این فیلم را دیده باشید، میتوانید به خوبی با لایههای عمیق یک داستان خوب برای گرافیک نوول آشنا شوید. این فیلم قبل از اینکه در سینماهای دنیا به نمایش در بیاید، جایش روی پیشخوان کتابفروشیها بود. بله «سی روز در تاریکی» اثر«اشلی وود» هم گرافیک نوولی بود که یک کارگردان اروپایی ارزش هنریاش را درک کرد و با توجه به همان یک فیلم ساخت.
گرافیک نوول «سی روز در تاریکی» در سالی که منتشر شد، جایزه بهترین کمیک استریپ از آن خودش کرد. لازم است این نکته را هم اضافه کنیم که اشلی وود، نویسنده و طراح «جنگ دنیاهای روباتی» به تازگی امتیاز ساخت فیلم تازهای را به مؤسسه فیلمسازی واگذار کرده است. شرکت انتشاراتی که اشلی وود با آنها کار میکند بعد از «مارول» و «دی سی» سومین شرکت مطرح کمیک استریپی فعال معاصر است. فیلمسازها با توجه به سابقه خوبی که از اشلی وود در خاطر دارند، به خوبی و البته به راحتی میتوانند به روی آنها حساب کنند. بسیاری از منتقدان لقب «کافکای تصویرساز» را به اشلی وود دادهاند. چرا که اعتقاد دارند تصویرسازیهای او ضمن اینکه به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار میکند، کمی ترسناک و سیاه هستند. اما باید گفت که هنرمندانه کشیده شدهاند و تا به حال کسی نتوانسته است به آثارش خرده بگیرد.
۵- منتظر نظرات و ایمیلهای شما هستیم. دوست داریم بدانیم که در مورد این صفحه چه فکری میکنید و از تمام آنها استقبال می کنیم. داستانهایتان را برای ما بفرستید، شاید این داستان که تمام شد، داستان شما را برای تصویر کردن آماده کردیم.
آقا من دو روزه کل سایت addthis رو دارم زیر رو میکنم که بفهمم شما چه جوری تونستید این share تون رو فارسی کنید آخر هم پیدا نکردم؟!!
من از پلاگین وردپرسیش استفاده کردم. گزینه زبان داره.