۴- یکی از عادات ما اینه که ارزش رو برای اولینها قائلیم. تا حالا به تبلیغاتی که توی رسانهها پخش میشن دقت کردین؟ درصد زیادی از اونا آگهیهایی هستن که به هم شبیهن. مثلاً اولین تولیدکننده خودرو در ایران یا اولین روزنامه تمام رنگی نسل جوان. بین خودمون هم از این چیزا داشتیم. مثلاً اولین وبلاگنویس فارسیزبان و… . خب بد نیست من هم کم کم به فکرش باشم. مثلاً بهتر نیست بشم اولین تولیدکننده کلنگ پاستوریزه در قاره آسیا؟
۳- آقا ما بیخود و بیجهت مخ خودمون رو توی درس خوندن سالاد کردیم. هی بخون بخون بخون امتحان بده. بابا یارو اومده واسه باز کردن لوله فاضلاب شرکت سی هزار تومن گرفته اونم فقط به خاطر سمبه زدن با فنر توی یه لوله که نیم ساعت هم طول نکشیده. تو رو خدا نگین که اگه تو بودی حاضر بودی که نیم ساعت نه حتی پنج دقیقه با اون همه فضولات ور بری و سی هزار تومن بگیری؟ عرضم به حضورتون که پیشنهادش واسه من که خیلی وسوسهکنندهست. واسه شما نمیدونم والله.
۲- خلاصه اعضای گرامی شورای شهر تهران هم انتخاب شدن. چند تا نکته این وسط هست که مطمئنم اکثراً بهش توجه کردین. یکیش این بود که انتخاب شدهها اکثراً از جناح مخالف اصلاحطلبان هستن جز رسول خادم که خب کاندیدای مستقل بود و به خاطر شهرت ورزشی انتخاب شد. نکته دوم هم اینه که چه معنی میده این همه آدم توی انتخابات شرکت نکنن؟ حتماً معنی نمیده دیگه! به هر حال بازم عدهای رو مردم انتخاب کردن که ۴ سال برن یه جایی و با هم دعوا کنن. حالا هم که این آقا رسول هست که همشون رو ضربه فنی کنه لابد. به هر حال پیشنهاد من اینه که حتماً به فکر یه داور و یه قاضی تشک باشین.
۱- این چهار یکی از اعدادیه که من ازش خوشم میاد. اما خب اینجور شمارهگذاری برعکس هم جالبهها. به هر حال باید یه فرقی با بعضیها داشته باشم دیگه.
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.