من نمیتونم بفهمم بعضی چیزا رو. احتمالاً زیادی خنگ شدم. چرا وقتی کسی حال و حوصلهتو نداره، بهت مستقیماً نمیگه؟ یکی از بدترین حالتهایی که میتونه بهم دست بده اینه که چیزی رو بفهمم و خودمو بزنم به حماقت که چیزی رو نمیفهمم. خیلی عجیبه! این اولین باری نیست که از این اتفاقات برام میفته. حتماً یه جای کار من اشکالی داره. یه جایی که همیشه از من پنهونه. هیچ وقت نتونستم بفهمم که چرا خیلیها به سرعت میان سراغم و از من خوششون میاد ولی به همون سرعت هم ازم فرار میکنن. نمیدونم… این خیلی اذیتم میکنه! بهتره یه کم بیشتر فکر کنم شاید بفهمم که مشکلم کجاست. فعلاً هم نمینویسم. یعنی اینجا نمینویسم. واسه خودم چرا. بدرود.
بدون دیدگاه! نخستین کسی باشید که دیدگاهی مینویسد.