هفتهنامه چلچراغ– هفته گذشته موج جدیدی از فیلترنگ اینترنت را به زیر آب برد. بسیاری از کاربران اینترنت آشفته و سردرگم از فیلتر شدن سایتهای بودند که هچ توجه منطقی در مسدودسازی آنها نبود. در حالی که برخی از مقامات مسؤول مرتب اعلام میکردند که تعداد سایتهای فیلتر شده به انگشتان دست هم نمیرسد، شاهد بسته شدن سایتهایی بودیم که تنها خدمات فرهنگی و رایگان ارائه میدادند.
سایت imdb از جمله سایتهای بود که مسدود شد. این سایت بانک اطلاعات فیلم است. فیلمهای تاریخ سینما به همراه عکسها و خلاصهای از داستان و بازیگران و عوامل فیلم در ان سایت گردآوری شده و مرجع بساری از پژوهشگران و روزنامهنگاران است. از طرفی سایت آمازون که بزرگترین کتابفروشی آنلاین است نیز به زیر تیغ فیلترنگ رفت. سایت ویکیپدیای انگلیسی به عنوان بزرگترین دانشنامه اینترنتی که توسط کاربران نوشته میشود، فیلتر شد. سایت روزنامههای چون نیویورکتایمز، لوسآنجلس تایمز، واشنگتن پست، اینترنشنال هرالد تریبون، نیویورک پست، نیوزآبزرور، مرکوری نیوز و شیکاگو تربیون هم به علل مشابه قابل دسترسی نبودند.
در حالی که کاربران متعجب، به دنبال تحلیلهای نامشخص بودند، استفاده از اینترنت به دلایلی دیگر نیز دچار کندی سرعت شد. فیبرنوری جاسک – فجیره که شریان ارتباطی اینترنت ایران است به علل نامعلوم قطع و دسترسی به اینترنت برای کاربران دچار اختلال شدید شد. این در حالی است که پارگی کابل در همین مسیر سابقه داشته اما تا کنون اقدام پیشگرانه و تأمینی خاص برای حل آن انجام نشده است.
سؤال بزرگ کاربران ایرانی این است که دلیل مسدودسازیهای این چنینی چست؟ چه مرجعی به طور خاص مصداق فیلترنگ را تعیین میکند و به چه علت این امر شفاف نیست؟ به چه علت با توجه به موقعیت جغرافیایی استراتژیک ایران، نه تنها نتوانستهام به عنوان ترمینال اینترنتی منطقه عمل کنیم بلکه هنوز از تأمین پهنای باند مورد نیاز در مواقع بحران و قطع یکی از مسیرها عاجزیم؟
پ.ن: برخی از سایتهای نامبرده پس از چند روز دوباره باز شدند.
آخه سایت language.com بخش فرانسه چرا باید فیلتر بشه؟ حالا حداقل مثل اونای دیگه بازش هم نمیکنند مثلglossaryهای babylon که یه زمانی به خاطر کلمهی بِیبی فیلتر بود!
جواب سؤال رو که خودت میدونی. منم میدونم P:
بعد این که سرما خوردی بد فرم چون بوی هجرت میآید.
سوم این که دلم برات تنگه عمو نیما
نیما: ما نیز هم.
منم برای این که تو دیگه زحمت دوباره نکشی، خودم فارسی تایپ میکنم!
این طوری تو میتونی بیشتر وقتت رو بذاری روی خودشناسیات و بفهمی که عمو جغد شاخدار نیستی!
خوب همون عموی عصیانزده بهتره فکر کنم.
بنر هم اصلاً دوس ندارم.
رامکال رو بیشتر دوس داشتم.
ممل رو هم!
:دی
بعدش هم….
هان! گم شو فحش نیست! حرف بیتربیتی هست فقط که پاستوریزهها استفاده میکنن!
نیما: بنده هر گونه ارتباط خود را با پاستوریزگی انکار کرده و اعلام میدارم که هموژنیزه هستم!
من هنوز نفهمیدم این جا خودش پینگلیش رو میکنه فارسی یا تو زحمتش رو میکشی. این چلچراغ هم سرش رو به باد میده به همین زودیها!
منم میخوام بهت بگم عمو نیما. صبر کن!… نه! نیمنیما عموی عصیانزده.
این یکی بهتره
سلام عموی عصیانزده
D:
بله بورژوآ عطر هم تولید میکنه البته فقط برای سیگاربهدستان!
نیما: نوشتهها رو خودم فارسی میکنم. بعدش این عمو نیما که گفتی یهو احساس کردم که عمو جغد شاخدار هستم و تو هم لابد بنر! خوب شد گفتی عطر هم تولید میکنه. چیزی آموختیم امروز! سپاس.