جشنواره فیلم فجر داره تموم میشه. تقریباً تمام فیلمهای مطرح رو دیدم. کلی هم صدا و مصاحبه صوتی گرفتم که امیدوارم بتونم مرتبشون کنم و به صورت برنامه صوتی و گزارش متنی منتشرشون کنم. اما نکته مثبت جشنواره از نظر من هیچکدوم اینها نیست. مثبتترین ارزش جشنواره اینه که در طول ۱۰ روز روزنامهنگارها و اصحاب رسانه رو توی یک سینما گرد هم میاره. چه بهانهای بهتر از فیلم برای حرف زدن، دور هم نشستن، قهوه و چای و آبمیوه خوردن و البته سیگار دود کردن آن هم با چاشنی شایعه و غیبت و سبزی پاک کردنهای لایت! جشنواره فیلم فجر در سینما مطبوعات یک اردوی ۱۰ روزه هست که برای خبرنگاران ترتیب داده شده. قول میدم نطفه خیلی از همکاریها و کارهای مشترک که در سال بعد انجام میشه توی همین ۱۰ روز بسته میشه.
از همه اینها گذشته امروز یک فیلم دیدم که باعث شد چند تا سؤال به ذهنم برسه. توی فیلم «جعبه موسیقی» فرزاد مؤتمن نقشی هست که رامبد جوان بازی میکنه. در واقع نقش یک فرشته مرگ رو بر عهده داره. یکی از کارمندان عزرائیل لابد. ایشون وظیفه داره که مردهها رو برای رفتن به اون دنیا راضی و آماده کنه. خب توی این فیلم ایشون همیشه سوار یه ماکزیما میشه. سؤال من اینه که کارت سوخت خودروی ایشون چند لیتریه و از چه مرجعی صادر شده و از همه مهمتر چرا کمربند ایمنی نمیبنده هیچوقت؟ واقعاًها!